اگر از بچه های دهه 60 بخواهید برایتان لالایی بخوانند، خیلی ها اولین چیزی را که به ذهنشان خطور می کند به ذهنشان خطور می کند: “گنجشک لالا.. مهتاب لالا…”.
روز گذشته در ساختمان شهدای رادیو برای برگزاری جشن سالروز آغاز به کار «شب بخیر کوچولو» شور و حالی به پا بود. بسیاری دور از چشم مریم نشیبا و درحالی که او در استودیوی شماره ۲۴ مشغول ضبط بو، در تدارک جشنی شگفتانه بودند تا این گوینده پیشکسوت را به ذوق آورند.
ما هم کنار مهدی آذرمکان مدیر شبکه رادیویی ایران، کاظم داداشی قائممقام مدیر شبکه و مدیر گروه جامعه و سلامت، گلریز وکیلی تهیهکننده برنامه، جمعی از مدیران رادیو و دیگر دستاندکاران در این مراسم حاضر بودیم.
تمامی افراد مخفیانه آماده شده بودند تا در پایان ضبط قسمتی از برنامه “شببخیر کوچولو”، مریم نشیبا از استودیو خارج شود و کیک جشن ۳۳سالگی این برنامه و دوربینهایی را ببیند که منتظر ثبت لحظه شگفتی او بودند. تیتراژ برنامه پخش شد و نشیبا پا به بیرون استودیو گذاشت. در نهایت، لحظهای که همه منتظر آن بودند فرا رسید. نشیبا آمد و با دیدن جمعیت حاضر، پارچهنوشته تبریک و کیکی که تصویر او در حال اجرا رویش چاپ شده بود، با تعجب و شوق، چشمانش روشن شد و لبانش خندید. به شیوهی خاص و با صدایی دلنشین، با حضار خوش و بش کرد و مدام میگفت که انتظارش را نداشت!
با این مناسبت، ما هم یادی کردیم از برنامه نوستالژیکی که با صدای قصهگویی “مریم نشیبا” شناخته میشود. اگر از بچههای دهه شصتی بخواهید تا یک لالایی بخوانند، بسیاری از آنها اولین چیزی که به ذهنشان میرسد “گنجشک لالا.. مهتاب لالا…” است؛ یک لالایی نوستالژیک که در اواخر دهه 60 به وسیله برنامه “شب بخیر کوچولو” هر شب برای بچهها آماده میشد. در روزهای پس از سالهای پرتب و تاب جنگ، زمانی که بچهها باید به زندگی عادی برگردند و دوران کودکی را تجربه میکردند، “شب بخیر کوچولو” یکی از راههای بازگشت بود. این برنامه در تیرماه سال 69 برای اولین بار پخش شد و همچنان در ذهن مردم باقی مانده است.
بهتر است داستان انتخاب مریم نشیبا برای قصهگویی در برنامه “شب بخیر کوچولو” را از زبان ساعد باقری بخوانیم: “برای جستجوی قصهگوی مناسب، از چند نفر شامل کسانی که قبلاً در کانون پرورش فکری بوده و قصه میگفتند، تست گرفتیم. در آزمون اولیه حدود ۱۰ نفر در نظر گرفته شدند. در آن زمان، کمیته تخصصی برنامههای کودک و نوجوان وجود نداشت و نمیتوانست تشخیص دهد کدام فرد صدا و لحنی مناسب برای قصهگویی دارد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم کودکانی که علاقهمند به آزمون دادن هستند، قصهها را بخوانند و حدود ۱۰ کودک از مهدکودک را به استودیو آوردیم تا قصهها را گوش کنند. مریم نشیبا سومین فردی بود که در آزمون شرکت کرد. همان لحظهای که شروع به قصهگویی کرد، از رفتار یکی از بچهها متوجه شدم که بیقرارانه روی صندلی میپرید و چشمان تمامی بچهها سر به ویژه به او چسپیده بود. در همان لحظه متوجه شدم که صدای مریم چقدر با این برنامه سازگار است. قدرت قصهگویی بالا، صدای بسیار زیبا و ارتباطی که با کودکان برقرار میکرد، باعث شد که در میان دیگر رقبایش، در رتبه نخست قرار بگیرد و ما او را برای این برنامه انتخاب کردیم.” مریم نشیبا هم خودش به یاد میآورد که در زمان آزمون دادن به این برنامه، تازه لوزههایش را عمل کرده بود، اما با این وضعیت، صدایش به عنوان برنده در “شب بخیر کوچولو” شناخته شد.
البته که “شب بخیر کوچولو” را بدون لالایی آن نمیتوان به یاد آورد. قسمت مهمی از هویت این برنامه، که اکنون یک خاطره مشترک و دوست داشتنی برای بچههای دهه شصتی است، لالایی آن است. ملودی لالایی، مانند تمامی لالاییها، احساس غمگینی را القا میکند، اما هر بچه بالای 30 سال با شنیدن آن لبخندی میزند. لالایی با تأکید از سوی باقری و گروه برنامهساز، با سادگی ساخته شد. محمود منتظم صدیقی موسیقی آن را براساس شعری از مصطفی رحماندوست ساخت و پروشات پیروزکار، خواهرزاده آهنگسازی به نام پروشات پیروزکار که در آن زمان 8 سال داشت و همسن و سال بسیاری از مخاطبان برنامه بود، لالایی را خواند. نتیجه این لالایی باقیماندگار شد و بسیاری آن را جزو معروفترین قطعات موسیقی پس از پیروزی انقلاب اسلامی میشناسند. “شب بخیر کوچولو” با همین ویژگیها در خاطرهها باقی ماند و تبدیل به یکی از برنامههای نوستالژیک شد که بچههای دهه شصتی وقتی میخواهند روزهای گذشته را به یاد بیاورند، تقریباً غیرممکن است که “شب بخیر کوچولو” را فراموش کنند. این برنامه، که بعد از ساعتها بازی و انجام مشق، بچهها را وادار میکرد جلوی رادیوهای آن دوران بیایند، قصهها را با صدای جادویی مریم نشیبا بشنوند و با لالایی، چشمها را روی هم ببندند.