«دست‌های فیلمسازان ما را در پروژه‌های تاریخی بسته‌اند»

مدتی است که سریال هشاشین (محصول کشور مصر در سال 2024 به کارگردانی پیتر میمی) در ایران سر و صدای زیادی به پا کرده است، به این معنا که از قهرمان و ضدقهرمان گرفته تا دیگر شخصیت های معروف سریال و جغرافیای اثر همگی با ما ایرانی ها ارتباط مستقیم دارد. داستان سریال نیز در مورد یکی یکی از جنجالی ترین چهره های تاریخ تشیع حسن صباح است اما نکته مهم انتقادات مربوط به شیطنت مصری ها در نحوه ارائه این شخصیت است و البته برخی معتقدند مصری ها با بی عدالتی کامل. در این سریال هر آنچه را که امروزه به عنوان فرقه خطرناک داعش می شناسیم می دانیم که به حسن صباح و پیروانش نسبت داده شده است.

به گزارش اعتماد، فارغ از این همه جنجال، سوال اینجاست که چرا این شخصیت ها با همه فراز و نشیب های شخصیتی شان در ایران معرفی نمی شوند؟ چرا سینمای ایران نباید از چنین سوژه های خوبی بهره ببرد؟ چرا تلویزیون از این سرمایه های داستانی استفاده نمی کند؟

البته طبق اطلاعات موثق ما محمدعلی نجفی کارگردان سرشناس سینما به همراه نغما ثمینی نویسنده تصمیم گرفتند داستان حسن صباح را برای تلویزیون بسازند اما تلویزیون از همکاری با آنها خودداری کرد و آنها فیلمنامه این داستان با عنوان جرعه ای از خون تازه. آنها از طریق انتشارات لگا منتشر کردند.

حال با مهدی سجادچی فیلمنامه نویس درباره این چالش سینما و تلویزیون گفت و گو کرده ایم که پیش روی شماست:

آقای سجاده چی! سریال حشاشین رو دیدی؟

به خاطر حرفه ام مجبور شدم ببینمش. برای من جذاب نبود و من ادامه ندادم.

نکته ای که در مورد این سریال وجود دارد، انتقاد از محتوای آن است چه برسد به کیفیت آن. این سریال نیز مانند اکثر سریال‌های تاریخی که سایر کشورها از سلبریتی‌های ایرانی می‌سازند و روایتی نامشخص و گاه جعلی ارائه می‌کنند، مورد اعتراض قرار گرفت. تو چی هستی

ببینید این ویژگی سریال های تاریخی است، چون تاریخ ناب وجود خارجی ندارد، مثل «گذشته» است. به عبارت دیگر تاریخ را نویسنده می سازد و در زمان ما; آن را به تصویر می کشد. ناب ترین روایت تاریخ فقط یک انتخاب استدلالی از داده های بی نهایت است. به عبارت دیگر، ما چیزی به نام تاریخ نداریم، هرکس از منظر یا روش دیگری به تاریخ نگاه کند، نگاهی متفاوت و گاه حتی متضاد می بیند. روایت سریال «حشاشین» هم این گونه است. از حسن صباح و قلعه الموت و فرقه اسماعیلیه، در کشور ما و در این هزار سال، روایات مختلفی شکل گرفته و هر کدام دلیلی دارد. برخی مخالف حسن صباح و برخی دلسوز و موافق او هستند. عده ای حسن صباح را به نشانه میهن دوستی مبارز برای استقلال ایران گرامی داشته و او را مبارزی از مبلغان فرقه اسماعیلیه می دانند.

به عبارت دیگر، روایات مختلفی در میان شیعیان وجود دارد. درست است؟

قطعا درست است مثلاً در آخرین مجالس شیعیان، فرقه هفت امامیه، مذهب اسماعیلیه، به عنوان یکی از مذاهب شیعه معلوم نیست که دلایل خاصی دارد، اما حوثی های چهار امام یمن به عنوان مذهب شیعه شناخته می شوند. می خواهم بگویم که قصد تاریخ خوانی متفاوت است، مهم این است که ویژگی های حسن صباح از چه نظر و خواندنی روایت می شود. اگر جامعه شناسی عصر سلجوقی را بخوانید متوجه می شوید که من چه می گویم و می بینید که برداشت ها و تعاریف مختلفی از عمر خیام، خواجه نظام الملک و دیگر چهره های شناخته شده آن عصر وجود دارد. این اختلاف در روایات به دلیل اختلاف دیدگاه هاست. امکان ندارد در مورد تاریخ اختلاف نظر نداشته باشید. ما هیچ واقعه تاریخی نداریم که همه به یک شکل قبول کنند. در مورد طوفان نوح در میان سه دین ابراهیمی نظرات مختلفی وجود دارد. واضح است که هرکس در مورد داستان طوفان بزرگ فیلم بسازد با تکذیب و اتهامات طرفین روبرو خواهد شد.

از این مقوله که بگذریم، درباره کم توجهی سینما و تلویزیون به چهره های شناخته شده ایران صحبت های زیادی شده است و موضوع جدیدی نیست، اما زمانی که چنین سریال هایی در کشورهای دیگر به طور گسترده ظاهر می شوند. این سوال دوباره به ذهن خطور می کند چرا این شخصیت ها در ایران معرفی نمی شوند؟ چرا سینمای ایران نباید از چنین سوژه های خوبی بهره ببرد؟ چرا تلویزیون از این سرمایه های داستانی استفاده نمی کند؟

مهم ترین نکته ای که در مورد این کم کاری می توان گفت این است که تلویزیون می خواهد بر اساس باورها و شناخت خودش وارد این مسائل شود و نظراتشان ویژگی ها و محدودیت هایی دارد. به همین دلیل در ساخت چنین فیلم هایی با مشکل مواجه هستیم. که چیزی نیست، حتی دست ما برای تولید آثار نمایشی معصومین نیست.

احمدرضا درویش با فیلم «رستاخیر» نمونه مهمی است که نشان می دهد چرا در ساخت فیلم برای معرفی شخصیت های برجسته تاریخی دچار مشکل هستیم.

فیلم رستاخیز دوباره ساخته شد اما بسیاری از فیلم ها در مرحله پیش تولید متوقف می شوند و تمام نمی شوند. در نظر بگیرید زمانی که حوزه با ساخت فیلم های مربوط به ائمه پیامبر اکرم (ص) مخالفت می کرد، حداقل من اینطور شنیدم. به همین دلیل فیلمسازان وارد این موضوع نشدند، به نظر من خیلی مهم است که در کشور 12 امامی شیعه مردم آن نمی توانند درباره امامان خودشان فیلم ببینند.

نکته دیگر این است که همه رسانه ها در همه جای دنیا بین سرگرمی و ایدئولوژی رابطه برقرار می کنند. در برخی رسانه ها این نسبت 50-50 است، در برخی رسانه ها این نسبت به 90 می رسد، یعنی 90 درصد ایدئولوژی حاکم است. مدیران می دانند که مردم به سرگرمی نیاز دارند. آنها لزوما بیشتر از ما می دانند، اما به هزار دلیل نمی توانند کار درست را انجام دهند. با این توصیف می توان گفت که فیلمسازان ما نمی توانند چنین فیلم هایی بسازند، نه اینکه فاقد ذوق، سواد و مهارت هستند.

می توان گفت ساخت چنین فیلم هایی با سختی هایی همراه است.

به نظر من ساخت چنین فیلم هایی هم سخت است و هم دردسرساز. خیلی وقت ها بعد از تحقیق، فیلمنامه نوشته می شود، برای تولید برنامه ریزی می شود، اما هرگز ساخته نمی شود. اگر کسی به ساخت فیلم تاریخی مصر علاقه داشته باشد به شهرک غزالی می رود و آن موهای روغنی مردانه و حجاب های عجیب زنان و برخی بنز را به عنوان یک فیلم تاریخی می بینیم.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *