بعدی- میانسالی می تواند زمان ناخوشایندی برای زوج ها باشد. شاید شما باید با دردهای جسمی و روحی جدیدی دست و پنجه نرم کنید، یا شاید از آن دسته افرادی هستید که باید همزمان از کودکان و والدین مسن مراقبت کنید.
به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، میانسالی بین 40 تا 60 سالگی است و نقطه عطف مهمی در ازدواج است. هنگامی که بسیاری از زوج ها در نهایت بر مشکل ایجاد یک زندگی روزمره غلبه می کنند، متوجه می شوند که شریک زندگی خود را به خوبی نمی شناسند. میزان طلاق عاطفی در میان بزرگسالان بالای 50 سال در ایالات متحده از دهه 1990 دو برابر شده است. لیندا، درمانگر ازدواج و خانواده میگوید: «اگر بچه دارید، اغلب در میانسالی خانواده را ترک میکنند و خلأ بزرگی در زندگی زوجها ایجاد میکنند: چرا ما ازدواج کردیم و حالا؟ هرشمن نویسنده کتاب طلاق خاکستری
خانم هرشمن و دیگر کارشناسان روابط چند سوال مهم برای کمک به زوج های میانسال مطرح می کنند. پرسیدن این سوالات از شریک زندگی خود و حتی خودتان ممکن است به شما در درک بهتر وضعیت کمک کند.
چه چیزی در انتظار ماست؟
روانشناس بالینی و زوج درمانگر اورنا گوورالنیک مشتریان خود را تشویق می کند تا برنامه های متفاوتی را برای فصل سوم ازدواج خود در نظر بگیرند، زمانی که ازدواج دیگر تازه نیست و زندگی روزمره کمی تکراری می شود. این سوال یکی این مکالمه ای است که بسیاری از زوج ها به طور طبیعی با هم خواهند داشت، به خصوص آنهایی که در دهه 50 و 60 زندگی خود فرزندانشان خانه را ترک کرده اند. در این صورت، زوجها نمیدانند توجهی را که قبلاً به فرزندانشان میکردند کجا متمرکز کنند و این تغییر چگونه بر ازدواج آنها تأثیر میگذارد.
گالن رودز، روانشناس و استاد دانشگاه دنور، به مشتریان خود توصیه می کند که از یکدیگر بپرسند: “امیدها و رویاهای بزرگ ما برای بقیه عمر چیست؟” این روانشناس معتقد است فرصت رویاپردازی و اندیشیدن به رویاهایی که تا این سن غیرممکن به نظر می رسید زوج ها را به هم نزدیکتر کند. ممکن است بخواهید بیشتر سفر کنید یا سرگرمی های جدید را امتحان کنید. ممکن است نتوانید همه چیزهای جدیدی را که می خواهید در برنامه زندگی خود جای دهید، اما حتی فکر کردن به آنها به بهبود ازدواج شما کمک می کند.
چه الگوهایی برای فرزندانمان ارائه می کنیم؟
زوج های میانسال به نحوه تعامل با فرزندان خردسال خود توجه زیادی دارند و این چیزی است که هر روز به آن فکر می کنند. والدین نباید این اشتباه را مرتکب شوند که فکر کنند با بزرگتر شدن فرزندانشان دیگر الگوی اصلی آنها نیستند. روانشناسان به زوج ها توصیه می کنند این سوال را از یکدیگر بپرسند: ما می خواهیم فرزندانمان از رابطه ما چه بیاموزند؟ فرزندان ما چگونه با نگاه کردن به ما روابط خود را شکل می دهند؟ بهتر است هرگز صحبت با فرزندان خود را متوقف نکنید و همیشه در مورد اهمیت ازدواج، مراقبت خوب از شریک زندگی خود و آموزش چیزهای جدید در مورد زندگی مشترک با آنها صحبت کنید.
آیا من عامل واقعی مشکلات در ازدواجمان هستم؟
چنین سوالاتی همیشه و در هر سنی به افراد کمک می کند تا رفتار خود را در ازدواج بهتر درک کنند، اما در میانسالی به دلیل تغییرات فراوان در زندگی این موضوع بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا می کند. صرف نظر از رفتارها و کاستی های آنها، وقت گذاشتن برای صحبت با همسرتان در مورد انتظاراتی که از شما دارند به شما کمک می کند رفتار خود را تغییر دهید و زندگی مشترک خود را بهبود بخشید. حتی اگر شریک زندگی تان کم و بیش ایراداتی دارد، بهتر است به عنوان یک فرشته بی عیب و نقص به خود نگاه کنید. دانستن پاسخ این سوال راه خوبی برای خنثی کردن تمایل افراد به سرزنش شریک زندگی خود برای تمام مشکلات زندگی است.
چه مهارت هایی را با هم توسعه دادیم؟
جفری چرنین، درمانگر ازدواج و خانواده میگوید: «زمانی که زوجها به میانسالی میرسند، الگوهای ارتباطی زیادی در طول دهههای ازدواج خود ایجاد کردهاند که برخی بهتر از دیگران هستند. به همین دلیل است که او اغلب مشتریان خود را تشویق میکند تا مهارتهای ارتباطی مثبتی را که توسعه دادهاند، تأمل کنند و تقویت کنند.
به عنوان مثال، شاید شما و همسرتان در همدلی و گوش دادن به مشکلات یکدیگر خوب باشید، شاید به زیبایی و بدون غرور از یکدیگر عذرخواهی کنید، هر چه این مهارت ها نقاط قوت در ایجاد پیوند جدید بین زوج ها در میانسالی باشد. در قدم اول بهتر است به جای تمرکز بر نکات منفی و مشکلات، به نکات مفید رابطه زناشویی خود فکر کنید. پس از مدتی در ازدواج، زوج ها ممکن است فراموش کنند که چرا یکدیگر را دوست دارند. به همین دلیل است که همیشه نگاه کردن به گذشته مفید است. هنگامی که زوج ها ویژگی هایی را که باعث شد در ابتدای ازدواج عاشق یکدیگر شوند به یاد می آورند، فضای عاطفی گفتگو تغییر می کند و منجر به بهبود زندگی زناشویی آنها می شود.
آیا این ازدواج ارزشش را دارد؟
اکثر مردم در میانسالی متوجه می شوند که نمی توانند هر آنچه را که می خواهند از یک نفر بدست آورند. بنابراین، میانسالی زمان مناسبی برای بررسی زندگی زناشویی است. به گفته کارشناسان زندگی زناشویی، یک سوال مهم این است که آیا جنبه های مثبت این ازدواج آنقدر زیاد است که نکات منفی را نامرئی می کند؟ مهم نیست نکات مثبت و منفی شریک زندگی شما چیست، تا زمانی که نکات مثبت در نظر شما بیشتر باشد، همه چیز خوب است.
آیا باید از دیگران کمک بگیریم؟
در میانسالی، پرداختن به سوالات فوق با کنجکاوی و صراحت بسیار مهم است. اگر صحبتها خستهکننده میشود، بهتر است زوجها از حالت تدافعی بپرهیزند و به خود استراحت دهند. بهتر است زوج هایی که با وجود مشکلات زیاد به طلاق فکر نمی کنند و به تغییر ساختار روابط خود فکر می کنند از روان درمانگر یا مشاور زوجین کمک بگیرند. حتی اگر همسرتان مایل به شرکت در جلسات زوج درمانی نباشد. فقط رفتن به این جلسات و بیان مشکلات و مشکلات زندگی مشترکتان خیلی بهتر از منفعل ماندن است. منفعل ماندن تنها منجر به حل مشکلات جدید یا حتی بدتر شدن مشکلات می شود، بنابراین از درخواست کمک نترسید.