تحلیلگران می گویند ایران برای پاسخ مناسب به حمله هوایی به یک مجتمع دیپلماتیک در دمشق که منجر به کشته شدن یک ژنرال ارشد شد، تحت فشار است، اما گزینه های تهران محدود است.
به گزارش الجزیره، ایران متعهد شده است که به حمله روز دوشنبه گذشته اسرائیل به ساختمان کنسولگری این کشور در دمشق پاسخ دهد. این حمله بخشی از تشدید حملات اسرائیل در سوریه از زمان آغاز جنگ غزه در اکتبر سال گذشته بود. این حملات بیشتر انبارهای اسلحه، خودروها و فرودگاه ها را هدف قرار می دهند و هدف اعلام شده آنها تضعیف شبکه تامین تسلیحات ایران برای گروه حزب الله لبنان است. اما حمله روز دوشنبه که یک سایت دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، حاکمیت ایران را به چالش کشید و منجر به کشته شدن فرماندهان ارشد سپاه شد.
اکنون این سوال در بسیاری از محافل سیاسی و رسانه ای مطرح می شود که واکنش ایران به این حمله چگونه خواهد بود؟ به نظر می رسد تهران گزینه های زیادی دارد اما هیچ کدام خیلی خوب نیستند.
ایران بهعنوان یک قدرت بزرگ منطقهای، معمولاً از طریق شبکهای از متحدان و بازیگران غیردولتی که از نظر ایدئولوژیک همسو هستند، موسوم به محور مقاومت، قدرت خود را اعمال میکند.
اما در سال 2020، ایران در اقدامی غیرعادی انتقامجویانه در پاسخ به ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده وقت سپاه قدس، مستقیماً به نیروهای آمریکایی حمله کرد و دهها موشک بالستیک به پایگاه عینالاسد در عراق شلیک کرد. دولت عراق، هیچ یک از سربازان آمریکایی مستقر در این پایگاه کشته نشدند. این حمله نمایشی چشمگیر از فناوری موشکی ایران بود، اما به عنوان یک اقدام تلافی جویانه چندان چشمگیر و قابل توجه نبود. نبود.
ایران در شرایط سختی قرار دارد. تصور این است که آنها نه تنها برای انتقام خون فرماندهان ارشد خود، بلکه به این دلیل که شکست اعتبار ایران به عنوان یک قدرت منطقهای را تضعیف میکند، میخواهند به شکلی قابل مشاهده تلافی کنند.
اما زمان کنونی زمان مناسبی برای این حمله نیست. از آغاز جنگ غزه و پس از حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر، شعله های جنگ در منطقه شعله ور شد. تلافی متقابل در مرز اسرائیل و لبنان از ماه اکتبر با حملات پراکنده به نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق ادامه دارد. حمل و نقل بین المللی در دریای سرخ نیز به دلیل حملات موشکی و پهپادی حوثی ها مختل شده است.
اگرچه روشها و اهداف از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، اما این حملات همگی از سوی ایران حمایت میشوند و هدف آن تحت فشار قرار دادن رهبران اسرائیل و آمریکا برای پایان دادن به جنگ غزه است.
اگرچه ایران ممکن است مایل به خطر یک جنگ منطقه ای تصادفی باشد، اما بارها نشان داده است که خواهان رویارویی مستقیم با اسرائیل یا آمریکا نیست و تلاش خواهد کرد تا خشونت را زیر آستانه جنگ همه جانبه نگه دارد.
اما به نظر میرسد که عدم پاسخگویی یا تلافیجویانه از طریق نیابتهای کم سابقه جزو گزینههای ایران نیست، زیرا تهران علناً متعهد شده است که انتقام حمله در دمشق را بگیرد.
رهبران ایران گفته اند که اسرائیل را مجازات خواهند کرد. یکی مقامات ایرانی همچنین هشدار دادهاند که سفارتهای اسرائیل «دیگر امن نیستند» و دو مقام دولت اخیراً به نیویورک تایمز گفتهاند که در صورت حمله به اسرائیل، انتقام مستقیم خواهند گرفت.
اگر این تهدیدات عمومی محقق نشود، ایران در چشم دوستان و دشمنان خود ضعیف به نظر می رسد و به طور بالقوه در پی ناآرامی های منطقه ای به کشور آسیب می رساند، زیرا این سیگنالی به اسرائیل خواهد بود که برای تشدید بیشتر تنش هزینه ای نخواهد پرداخت. .
ایران همچنین به احتمال زیاد می ترسد که حملات به مقامات ارشد و دارایی های دولتی ایران به بخشی منظم از معاملات آن با اسرائیل تبدیل شود، که در این مرحله یک رویداد بسیار مخرب خواهد بود.
همیشه رویارویی با اسرائیل و آمریکا را تحت کنترل داشته باشید یکی یکی از اهداف مهم سیاست خارجی ایران بود. اما با توجه به احتمال بازگشت ضدایرانی ترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا به کاخ سفید، اکنون عدم عبور از این خط قرمز اهمیتی دوچندان دارد.
از منظر ایران، سپردن ابتکار مناقشه منطقه ای کنونی به اسرائیل در آستانه دوره جدید ریاست جمهوری دونالد ترامپ، سیاست عاقلانه ای نخواهد بود.
ایران نمایندگان و متحدان زیادی در منطقه دارد، اما هیچ یک از آنها در موقعیت مناسبی برای اتخاذ اقدامات تلافی جویانه که نگرانی های ایران در مورد خطرات بلندمدت را برطرف می کند، نیستند.
مشکل ایران این است که بهترین ابزار در برابر اسرائیل، ابزارهایی است که به احتمال زیاد واکنش شدید تل آویو را برانگیخته و منجر به تشدید غیرقابل کنترل تنش ها شود. به عنوان مثال، ایران ممکن است پاسخ 2020 به ترور سردار سلیمانی را تکرار کند، اما حتی اگر موشک های شلیک شده به یک صحرای خالی یا یک مرکز نظامی دورافتاده بدون ایجاد تلفات اصابت کند، اسرائیل پس از واکنش 7 اکتبر برای جلوگیری و خنثی کردن این نمادین خطر عصبانی شدن را تهدید می کند. تاثیر حمله موشکی ایران بعید است که چنین نتیجه ای برای ایران مطلوب باشد، زیرا بخش مرکزی استراتژی آن کشور اجتناب از جنگ مستقیم است.
انتقام از طریق لبنان گزینه دیگری است. اما یک حمله بزرگ از سوی لبنان خطر بیثباتی مرز لبنان را به همراه دارد، مرزی که هم اکنون در وضعیت خطرناک و شکنندهای قرار دارد و ایران و حزبالله در ماههای اخیر سعی کردهاند از این امر اجتناب کنند. علاوه بر این، یک حمله گسترده از لبنان می تواند اعتبار بازدارندگی حزب الله ایران را از بین ببرد.
ایران ممکن است تلاش کند تا تأسیسات دیپلماتیک را هدف قرار دهد و به همان اندازه تلافی کند. اما اسرائیل برای احتیاط 28 سفارت خود را در سراسر جهان بسته است. حمله ایران به تأسیسات دیپلماتیک اسرائیل بعید است به اندازه ترور ژنرال زاهدی تلفات داشته باشد و بنابراین قابل مقایسه با حمله تل آویو نیست. اما حمله ای از این دست به مقامات ایرانی کمک خواهد کرد که استدلال کنند که شما به تاسیسات دیپلماتیک ما ضربه زدید و ما به شما. در عین حال، چنین حمله ای بر روابط ایران با کشور میزبان این مکان دیپلماتیک تأثیر می گذارد. با این حال، بسته به اینکه این مکان در کدام کشور باشد، تهران ممکن است مایل به پذیرش هزینه های سیاسی چنین اقدامی باشد.
اقدامات پنهانی مانند حملات هواپیماهای بدون سرنشین، ترورها یا بمب گذاری توسط حزب الله یا سایر نمایندگان بدون بر عهده گرفتن مسئولیت چنین اقداماتی گزینه دیگری است. اما هرچه این حمله مخفیتر باشد و بیشتر طول بکشد، کمتر به بازدارندگی ایران کمک میکند. در حالی که کشتن یک دیپلمات اسرائیلی می تواند موفقیتی برای رهبری ایران تلقی شود، مشکلی که آنها می خواهند حل کنند این است که چگونه اسرائیل و دیگران را از حمله به دارایی های ایران باز دارند.
به طور خلاصه، ایران دلایل محکمی برای پاسخ قاطعانه به حمله دمشق دارد، اما دلایل قوی تری نیز وجود دارد که این کشور را ملزم می کند تا اطمینان حاصل کند که پاسخش بیش از حد خشونت آمیز و تحریک آمیز تلقی نمی شود.
علاوه بر این، ایران گزینه های زیادی برای حمله به اسرائیل دارد، چه از طریق توانایی های نظامی خود و چه از طریق شبکه مقاومت. اما به نظر می رسد که هیچ یک از گزینه های ایران با شرایط کنونی که به دلیل جنگ غزه از تنش بسیار بالایی برخوردار است و احتمال ورود ناخواسته به یک جنگ گسترده بیشتر از همیشه است، سازگاری کامل ندارد. گزینههای موجود یا تأثیرات نمادین و واقعی کافی برای تسویه حساب تهران با اسرائیل ندارند، یا تأثیر کافی دارند، اما به قیمت ریسکهای غیرقابل کنترل و احتمالاً غیرقابل قبولی که در درازمدت بر امنیت ملی ایران تأثیر میگذارند. بنابراین، این احتمال وجود دارد که ایران مجبور شود به حمله اول آوریل دمشق با پاسخی دیگر (مثل حمله به عین الاسد) یا یک سری اقدامات تلافی جویانه پاسخ دهد.