شب جمعه، ۱۹ آبان ۱۴۰۲ در هاوس «گفتارها» در شبکۀ اجتماعی کلابهاوس، نشستی تحت عنوان «ذکر جمیل جمالزاده: محمدعلی جمالزاده، آن گونه که بود» با سخنرانی ناصرالدین پروین، نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر برگزار شد.
به گزارش بازتاب آنلاین به نقل از خبرگزاری خبر آنلاین، در این نشست که به مناسبت بیست و ششمی سالروز درگذشت محمدعلی جمالزاده برگزار شد، ناصرالدین پروین محقق تاریخ، فرهنگ، رسانه و روزنامه نگاری که در ژنو اقامت دارد و مدتی ط ولانی نیز با جمالزاده رفاقت و ارتباط نزدیک برگزار میشود. داشته است، از خصوصیات محمدعلی جمالزاده و کارنامه او گفت و به سوالات مخاطبان نیز پاسخ داد.
نویسندۀ کتاب جمال زاده: خاطره، برداشت، اسناد گفت: پدربزرگ جمالزا ده از علمایی بود که از جبل عامل لبنان به ایران آمده بود. ایران آمدند، در زمان صفویه این هجرت را انجام دادند اما عده کمی از علما در زمان متأخرتر از آنجا هجرت کردند. از جمله اجداد جمالزاده و سید موسی صدر. پدر محمدعلی جمالزاده، سید جمال واعظ، نام پدر خود را بر پسر خود نه اد. محمدعلی در دوازده سالگی، برای تحصیل به بیروت رفت و خارج از ایران خب ر اعدام پدرش را شنید. این موضوع در روحیه او اثر و کمی نسبت به ایرانیان بدبین شد.
پروین در مورد آشنایی خود با جمالزاده گفت: آشنایی من با اوج ب ود. من با صراحت با او سخن میگفتم و برخورد میکنم. اما او با محبت مرا فراخواند و تکرار دیدارها بین ما ایجاد کرد. جمالزاده مهربان و دستودلباز بود و در خانهاش باز بود. وقدم، جمالزاده میخواست به من کمک مالی کند ولی قبول نکردم. اما او به خیلیها کمک مالی میکرد. در سوییس ایرانی هر غریبی به خانۀ جمالزاده میرفت و جمالزاده او را راهنمایی میکرد.
کتاب تاریخ روزنامهنگاری ایرانیان و دیگر پارسینویسان در مورد جایگاه ادبی جمالزاده گفت: سبک رماننویسی او، سبک فرانسوی که از مد افتاده است. جمالزاده توقع داشت برای داستانهایش جایزۀ نوبل گرفتن. مجید تفرشی تاریخنگار و موسس هاوس گفتارها در کلابهاوس در این جلسه به تازگی آزاد شده است، نامزد دریافت جای نوبل بوده است.
به گفته پروین، از حیثی جمالزاده از جوانی رمانهای فرانسو – اما از حیث فرم، جمالزاده در زبان فارسی پایهگذار داستاننویسی ا ست. وجه دیگر ادبیات جمالزاده، استفاد او از اصطلاحات عامیانه بود. با اینکه تعداد زیادی از عمر خود را در ایران نبود، اما بسیار خوب از اصطالحات عامیانه استفاده میکرد. پروین در این نشست به ماجرای نگارش کتاب فارسی شکر اشاره کرد و گفت: جمالزاده زمانی بنویسم و این مطلب را با محمد قزوینی و پورداوود مطرح کرد. آنها گفتند وقتی نوشتی، نوشتهها را به ما نشان میدهند. جمالزاده هم همین آنها منتشر شد.
در ادامۀ این نشست تفرشی به ارتباط گستردۀ جمالزاده با ادبا و نویسندگان داخل ایران با وجود ارتباطات در آن زمان اشاره کرد و از پروین خواست در این خصوص توضیح دهد. پروین در پاسخ گفت: جمالزاده شاید برای این که نامش در اذهان بماند، به هر کسی که مینوشت؛ حتی به من که مثل خودش ساکن ژنو بودم نامه مینوشت. گاهی داستاننویسان جوان ایران خود را برای جمالزاده میفرستند و از او نظر میخواستند. جمالزاده هم آنها را میکردند و به من میگفتند ایرادات آنها را به آنها نمیگویم که سرخورده نمیشوند. البته به دو نفر بیش از همه نامه نوشت: ایرج افشار و دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی. علت این بود که جمالزاده با این دو نفر کار میکرد. یک وقتی هم افشار و باستانی پاریزی از طرف دانشگاه تهران به اینجا آمد تا کتابخانۀ جمالزاده را به دانشگاه تهران منتقل کنند. اما به طور کلی جمالزاده با افراد زیادی ارتباط داشت. بعد از انقلاب چون او به جهت برخی از ارتباطات خود در نظام سابق، م ثل ارتباط با سیدحسن تقیزاده، و همچنین نگارش برخی از مقالاتش در زما ن پهلوی برای خود احساس خطر میکرد، در سخنرانیهایش پس از انقلاب از نظام سیاسی کشور حمایت کرد. و همین کار باعث شد خیلی از کسانی که اینجا با وی در ارتباط بودند، او را رها کنند و تنها شدند.
ناصرالدین پروین از زندگی خصوصی جمالزاده همین سخن گفت: او خیلی ثروتمند بود و عتیقهها هم زیاد داشت و این اموال پس از او به دخترخوانده اش، منیره جمالزاده رسید. منیره در فرانسه بازیگر بود و علاقههای هم به ایران نداشت و در فیلم «بدون دخترم هرگز» هم ایفای نقش کرد. همسر جمالزاده هم یک زن آلمانی بود که او هم با ایرانیها گرم نبود. نکتۀ دیگر اینکه جمالزاده مسلمان بود و این مسلمانی را خیلی کرد اظهار م ی. زمانی از طرف سفارت ایران در سوییس نماینده بود که اگر ایرانیها در آن جا بخواهند به شیوۀ اسلامی ازدواج کند، او امورش را به رتقوفتق کند و همچنین امور دفن ایرانیان در سوییس هم زمانی به او مربوط باشد. مدتی هم از طرف سفارت ایران در آلمان، سرپرست دانشجویان ایرانی در آل مان بود. جمالزاده همچنین مدتی کارمند سازمان بینالمللی بود؛ او نشان ایران در آن سازمان نبود، ولی چون ایرانی بود دو بار از طر ف این سازمان مأمور به ایران بیاید.
نویسندۀ مقالۀ «جمالزاده روزنامهنگار» در مجلۀ ایرانشناسی، به گزارش روزنامهنگاری جمالزاده هم اشاره کرد و گفت: اولین کاری که جمالزاده به واسطۀ آن درآمد کسب کرد، نوشتن در مجلۀ «کاوه» بود. بعدها مجلۀ «نامۀ فرنگستان» را منتشر کرد. با روزنامهنگاران ارتباطات زیادی داشت. با سید حسن تقیزاده هم خیلی دوست بود و تحت تأثیر او بود. در خانهاش در کنار عکس مادرش، عکس تقیزاده داشت. شاید روحی محافظهکارانه را هم از او گرفته بود. برای مثال در دورۀ رضاشاه هیچ کاری انجام نداد. همچنین او واقعاً روحیۀ روزنامهنگارانه داشت؛ یعنی در عین شرح برخی مسائل، زیاد نمیشد.
این پژوهشگر در مورد مواضع سیاسی جمالزاده هم گفت: او به هیچ وجه عضو مجامع فراماسونری نبود. با این که عضویت در فراماسونری در خارج از ایران مثل عضویت در فراماسو نری داخل ایران قبیح نبود، ولی جمالزاده خیلی محافظهکار بود. هیچ گاه ندیدم او دکتر محمد مصدق را نمیپذیرد و حرف مثبتی در مورد او بزند. البته میدانیم مصدق با سیدحسن تقیزاده ارتباط خوبی نداشت و تقیزا هم استاد سیاسی جمالزاده بود. البته جمالزاده در حیطه شغلی خود در سازمان بینالمللی کار، پژوهشی درباره مقایسه صنعت نفت ایران قبل و بعد از ملی شدن نفت دارد.