به گزارش خبرگزاری مگتو، دکتر کیومرث اشتریان، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در روزنامه شرق:

مردم زمانی رای می دهند که احساس کنند رای آنها مهم است. این احزاب سیاسی هستند که با تولید محتوای سیاسی، مشارکت، معرفی نامزدها، استفاده از استراتژی ها یا تاکتیک های خاص این معنا را ایجاد می کنند.

مشکل اصلی جامعه مدنی در ایران این است که به سختی می تواند حامیان خود را به پای صندوق های رأی بیاورد و به سختی می تواند یک «سازمان انتخاباتی» از درون جامعه شهری بسازد. به همین دلیل است که همه چیز به طور تصادفی اتفاق می افتد و شما همیشه عصبی هستید.

در چند هفته گذشته تا انتخابات، نمی دانید جامعه مدنی حامی شما رای خواهد داد یا نه؟ اشتباه نکنید، من در مورد طرفداران شما و سازمان رای شما صحبت می کنم، نه همه مردم. نظرسنجی‌هایی که مطابق با استانداردهای علمی متعارف هستند، می‌توانند با یک خطای کوچک، مشارکت یا عدم شرکت را در روزهای قبل از انتخابات تعیین کنند. با این حال، مشکل اصلی جامعه مدنی شما این است که در قالب یک «سازمان رأی دهندگان» تأسیس نشده و غیرقابل پیش بینی است. تمام سؤالات احزاب سیاسی باید این باشد که چگونه یک سازمان انتخاباتی باثبات ایجاد کنند. چگونه می توان جامعه را متقاعد کرد که به صداهای پراکنده، نامعتبر و گمنام خود معنا بدهد؟

تعدادی از مردم این کشور با استفاده از تمامی گزینه های نهادی-سیاسی که سال ها در اختیارشان بوده (برخی بی فایده) و با دستکاری در مراحل و فرآیندهای مختلف، کار را به جایی رسانده اند که نه تنها مشارکت به حداقل خود رسیده است. بلکه تشکل انتخاباتی اصولگرایان را به ابتذال کودکانه تقلیل داده و از محتوای آن خالی کرده اند. این پدیده از آن جهت اهمیت ویژه ای دارد که نشان می دهد انحراف برخی نهادها از وظایف سازمانی خود تا چه اندازه مخرب است و این نهادها نمی توانند جایگزین تشکل سیاسی شوند.

ساده لوحانه است که باور کنیم می توان از ظرفیت های نهادی خود برای جایگزینی احزاب سیاسی استفاده کرد. هر کدام از این دو کارکردهای خاص خود را دارند. شما مجاز به رانندگی با قایق در جاده آسفالت نیستید. ماشین شرکت شما برای یک هدف خاص ساخته شده است. اگر از آن برای «آن کار دیگر» استفاده کنید، نظام اجتماعی را به هم می‌ریزید و منابع زیادی را هدر می‌دهید و در نهایت نیروهای اولیه از محیط شما متلاشی می‌شوند و چیزی جز مشتی رانت برای شما باقی نمی‌ماند. جویندگان و فرصت طلبان یا عده ای ساده اندیش و کسل کننده; یک ذهن کسل کننده نمی تواند کنده فکر را بشکند.

پس از اینکه «دستکاری نهادی» در انتخابات ناکارآمدی خود را نشان داد و پیامدهای مخرب آن را آشکار کرد، احزاب سیاسی باید بتوانند «معنای رأی دادن» را در یک روند تاریخی احیا کنند و آن را به «سازمان انتخاباتی» تبدیل کنند. احزاب معتبر شهروندان باید به سناریوهای مختلفی که مدت ها قبل از انتخابات با مردم مواجه می شوند اشاره کنند و سازمان انتخابات را بر اساس آن سازماندهی کنند. سازماندهی رأی در درجه اول به اهمیت رأی بستگی دارد. احزاب سیاسی باید این معنا را به تدریج، با دقت و از طریق گفتمان بسازند، مثلاً دامنه ای پنج گانه از مشارکت فعال، مشارکت نسبی، مشارکت تک رأی، رأی باطل تا عدم مشارکت را پیش بینی کنند. به مردم یک «ویترین» از این پنج گزینه ارائه دهید و به هر یک از این پنج گزینه معنا دهید تا اعتماد اجتماعی آنها را منتقل کنید. چرا جامعه در سال 92 و 96 پشت سر روحانی جمع شد؟ زیرا البته بخش مهمی از مردم و نیروهای سیاسی برای رای اهمیت سیاسی داشتند. زیرا آنها اعتماد به نفس لازم را در مورد سیاست خارجی و لزوم رفع تحریم ها کسب کرده بودند.

زیرا نخبگان و جامعه به یک ایدئولوژی سیاسی روشن در مورد نحوه اداره کشور رسیده بودند. چون فکری در جامعه به وجود آمده بود و مأمورانی برای اجرای آن گماشته شدند. چه کسی تا اواخر بهار 2012 فکر می کرد که آقای روحانی رئیس جمهور شود؟

این را گفتم تا اهمیت شکل‌گیری «معنای رأی‌گیری» و تشکیل «سازمان رأی‌دهی» بر اساس این معنا را روشن کنم و تأکید کنم که نیروهای سیاسی باید در یک بازه زمانی معین معنای سیاسی پایدار و پایداری را شکل دهند تا شکل‌گیری سازمان انتخابات امکان پذیر است

این موضوع مهم ترین عنصر در تحول یک جامعه است. این را با انتخاباتی مقایسه کنید که در آن مردم با ترفندهای غیرطبیعی «امپراتور» در پشت صحنه به قدرت رسیدند. احزاب سیاسی باید بتوانند یک جریان فکری و سپس یک جریان اجتماعی را از طریق فعالیت های فکری روزانه آغاز کنند. برای این منظور، این احزاب باید بتوانند پروژه های سیاسی ملموسی در مورد مسائل اجتماعی تهیه کنند.

این پروژه‌ها از نظر فکری، ایدئولوژیک و رسانه‌ای-عملیاتی، گفتمان‌های سازمان‌دهنده انتخابات هستند، به شرطی که مستمر و پایدار و مستلزم تکرار باشند. کسب مناصب سیاسی و حتی پیروزی در انتخابات اولویت های بعدی است.

آنچه مهم است شکل گیری اندیشه ها و معنای سیاسی است که کشور، نظام و آزادی های داخلی آن را تثبیت می کند. پروژه گفتمان یک سیستم فکری سیستماتیک و سازمان یافته است که به مردم، جامعه و مردم یک سیستم فکری می دهد، آنها را هدف سیاسی قرار می دهد و برای آنها یک سیستم فکری ایجاد می کند.

وقتی پروژه‌های سیاسی به آگاهی اجتماعی منجر می‌شوند، توانایی ایجاد سرمایه سیاسی و تبدیل شدن به یک «سازمان رأی‌دهندگان» را دارند.

این یک نوع یادگیری اجتماعی است: اگر نامزدهای شما واجد شرایط نیستند، یا استعفا دهید، یا به مردم بیاموزید که سازمان انتخاباتی را به گونه ای سازماندهی کنند که بیانگر هویت سیاسی آنها باشد و قدرت سازمانی سازمان را نشان دهد، فقط به آقای X رأی دهید و نه. برای 30. نامزد، رای دهید تا رای شما مصادره نشود. چنین آموزش های مدنی در دوره های طولانی قبل از انتخابات باید در کانون تلاش های احزاب سیاسی با طیف های مختلف باشد. این مهم است که مردم در یک برخورد واقعی بفهمند که صدای آنها “ارزش مبادله ای” دارد و مورد سوء استفاده و مصادره قرار نخواهد گرفت. این یک کنشگری درخشان شهروندی خواهد بود. البته همه اینها فرض بر این است که انتخابات حداقل به صورت مکانیکی ایمن برگزار شود.

۲۷۳۰۲

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *