سعدی شیرازی (علیه السلام) می فرماید:
برای من، این شخص از شما متنفر است
کی گفته یه خار سر راهت هست؟
شما به بیراهه می روید
جفایی کامل و کاملا قوی است
هر چه بگویی، تو را سرزنش نمی کنند
هنر دانستن اشتباهات خود
شهد شیرین شکر متعالی باد
کسی که سزاوار ستایش است
چقدر خوشحال بود که می گفت روزی می تواند دارو بفروشد
برای بهبودی باید داروی تلخ نوشید
اگر شربت دارید مفید خواهد بود
ز سعدستان پند داروی تلخ
اگر بخواهیم وضعیت پولی کشور را بررسی کنیم باید دو پارامتر را در نظر بگیریم. یکی وضعیت پول ملی و ضعف و قوت آن و روند تقویت یا ضعیف شدن آن است و دیگر اینکه وضعیت عرضه و تقاضای ارز را ببینیم.
حال ببینیم دولت محترم در خصوص ارز چه سیاست هایی را در نظر گرفته است و آیا بازنگری در سیاست های اقتصادی صورت گرفته است که اقتصاد کشور را به امروز رسانده است یا خیر؟ آیا نرخ تورم در کشور کاهش یافته است؟ آیا نرخ بهره در کشور به نرخ بهره جهانی نزدیک است؟ آیا واردات بی رویه با تامین ارز ارزان متوقف شده است؟ آیا با افزایش تولید، نرخ بیکاری در کشور کاهش یافته است؟ آیا یارانه ها و غیرهدفمندی یارانه ها متوقف می شود؟ آیا سیاست های مالیاتی غیر فنی و غیر اصولی تغییر کرده است؟ آیا تزریق ارز با نرخ های غیرواقعی و بهانه های مختلف به پایان رسیده است؟ آیا پرداخت یارانه (بخوانید باج دادن) خودروسازان غیراستاندارد را متوقف کرده است؟ آیا دشمنان داخلی و خارجی کشور به دشمنی پایان داده اند؟ آیا تحریم های ظالمانه اقتصادی علیه مردم مظلوم ما برداشته شده است؟ آیا اوضاع منطقه باثبات و آرام بود؟ آیا مبنای رانت خواری در اقتصاد کشور برچیده شده است؟
پاسخ به این سوالات به ما نشان خواهد داد که آیا باید به آینده اقتصاد کشور امیدوار بود یا خیر؟
چندی پیش شنیده شد که جو بازار ارز تا حدودی گرم شده است. خب اولاً نوسانات زیر یک یا حتی دو درصد را نمی توان التهاب نامید، اما اگر نوسانات شدیدتر هم بیاید که بعید نیست، به نظر حقیر عمدتاً به این دلیل است که از ابتدای سال با وجود نرخ تورم بالای 40 درصد سعی کردند از افزایش طبیعی و عادی قیمت ارز جلوگیری کنند و حتی برخلاف قاعده و با وجود تورم، قیمت ارز را در بهار تشدید کردند.
خوب فنری که فشرده می شود، لحظه به لحظه انرژی آن افزایش می یابد و البته دائمی نیست، جز اینکه در 45 سال شاهد 13 برابر شدن قیمت دلار بوده ایم.
خوب تعجبی ندارد که وقتی اخبار نامطلوب یا اخباری می رسد که جامعه به خوبی درک نمی کند و هجوم خریداران ارز و طلا به وجود می آید، سد مصنوعی کنترل قیمت شکسته یا شکسته شده و بازار در تلاطم و نوسانات گرفتار می شود. .
بارها گفته ایم که بهترین وضعیت برای تعادل بازار، تک نرخی شدن ارز واقعی و تعدیل منظم آن بر اساس نرخ تورم از یک سو و حذف غیرهدفمندی یارانه ها و همچنین عدم ایجاد پول است. و کنترل میزان نقدینگی که از سوی دیگر منجر به افزایش نرخ تورم می شود. است؛ در غیر این صورت، هم اقتصاد و هم تجربه عملی نشان می دهد که با تبلیغات و تغذیه مازاد بر تقاضا و تامین فضا و حتی مشاوره و پرس و جو نمی توان بازار را چه در بلندمدت و چه میان مدت متعادل کرد.
در مورد چشم انداز بازار، پیش بینی در این اقتصاد برنامه ریزی شده آسان نیست، به خصوص که داده ها و اطلاعات شفاف نیستند. همانطور که بارها تاکید کرده ام، بهتر است قیمت ارز بر اساس تفاوت تورم و نرخ بهره در ایران و سایر کشورهای دارای ارز معتبر تعدیل و تعدیل شود. اینکه چه رویدادهایی را برای اقتصاد خود مفید می دانیم یک بحث است و اینکه چه اتفاقاتی را پیش بینی می کنیم بحث دیگری است. پیش بینی نیاز به اطلاعاتی دارد که در دسترس مردم عادی نیست. افراد خاصی هستند که این موهبت را دارند و برخی از آنها از این اطلاعات سوء استفاده می کنند و به همین دلیل به آن اجاره اطلاعات می گویند.
وقتی از پیش بینی بگذریم به امید و آرزو می رسیم. آنچه ما به آن امید داریم یا آرزو می کنیم موضوع دیگری است، اما آنچه من همیشه بر آن تاکید کرده ام و برای هر اقتصادی لازم و حتی اجباری است داشتن نشانه های درست است. اگر نشانه های یک اقتصاد درست باشد، آینده روشنی در انتظار ما است.
فرض کنید یک کارخانه دوچرخه در حومه شهر است. اگر هر دوچرخه برای تولیدکننده مثلاً 500 هزار تومان قیمت داشته باشد، اگر به سازنده اجازه دهیم دوچرخه هایی را که تولید می کند به بالاترین قیمت (مثلاً یک میلیون تومان) بر اساس اصل عرضه و تقاضا بفروشد، این یک نشانه واقعی است. . اما اگر به بهانه های مختلف، حتی خیرخواهانه، مثلاً برای گسترش ورزش و رفاه اقشار جامعه، دوچرخه ساز را مجبور کنیم که دوچرخه هایش را به قیمت مشخصی (مثلاً 550 هزار تومان) بفروشد، این نشانه اشتباهی است.
در واقعیت، در نگاه اول، دوچرخهها ممکن است با قیمت بالایی به فروش برسند، اما وقتی سرمایهگذاران دیگر میبینند که این کار سود زیادی به همراه خواهد داشت، جذب ساخت کارخانه دوچرخهسازی نیز میشوند و این باعث گسترش میشود. صنعت، افزایش تولید، ایجاد رقابت. و البته قیمت واقعی دوچرخه در دراز مدت کاهش می یابد.
اگر علامت غلط بدهیم درست است که اصلا دوچرخه ارزانتر فروخته می شود. اما این ارزانی به این معناست که خریداران بیشتر از مقدار تولید هستند و اینجا تاجران و بنکداران وارد بازار شده و شروع به خرید و احتکار دوچرخه کرده اند. مشکی به قیمت بالایی فروخته می شود و در اینجا سود اصلی نه به دست تولیدکننده و تضمین کننده موفقیت در تولید، بلکه نصیب دلالان می شود و وجوه برای دلالی و دلالی جذب می شود.
علامت مناسب در همه جا آموزنده خواهد بود و شرکت را رقابتی تر و موفق تر می کند. به عنوان مثال در مواقعی که قیمت ارز که باید تابع تورم و نرخ سود باشد، با ضرب تزریق بیش از تقاضا به طور مصنوعی پایین نگه داشته می شود، سیگنال نادرستی می دهد و باعث اختلال در اقتصاد می شود و منجر به رانت می شود. و غیره توقف تولید و گسترش واردات بی رویه. بی فایده شدن یا کم مصرف شدن محصولات، از دست دادن شغل و گسترش بیکاری و… علاوه بر این، به دلیل ارزان بودن غیرواقعی نرخ ارز، قیمت کالاهای تولید داخل از جمله مسکن بسیار بالاتر از کالاهای قابل مقایسه در کشور است. کشورهای دیگر که وسیله ای برای سرکوب تولید داخلی به نفع تولیدکنندگان خارجی است. حتی اگر نرخ سود به صورت غیرواقعی بالا و پایین شود یا اتفاقات غیرواقعی و تصنعی در اقتصاد رخ دهد، همه اینها نشانه های نادرستی است و بنابراین اگر بستر دروغ در اقتصاد و رانت های ناشی از آن برداشته شود، اتفاقات ناگواری در پی خواهد داشت. .
* کارشناس ارز
۲۲۳۲۲۵