میانگین سنی متوفیان در برخی استانها کمتر از میانگین کشوری است و در برخی استانهای جنوبی این مشکل بحرانیتر است. در همین راستا روزنامه اعتماد در مطلبی به قلم مسعود یوسفی با عنوان جولان جوانمرگی در سیستان و بلوچستان به این موضوع پرداخته است که در ادامه می خوانید.
به گزارش روزیاتو، نگاهی به میانگین سنی متوفیان در استان های کشور نشان می دهد که اگرچه سن متوفیان در سراسر کشور طی 12 سال 4 سال افزایش یافته و در واقع «امید به زندگی» افزایش یافته است، اما در در دو استان کرمان و سیستان و بلوچستان، این روند «ایستا» یا رو به افول بود. از آنجایی که این دو استان که به ترتیب اولین و دومین استان ایران هستند، کمترین سن متوفیان را دارند.
میانگین امید به زندگی در ایران برای هر دو جنس (مرد و زن) 77.33 سال، برای زنان 78.54 سال و برای مردان 76.22 سال است، هرچند برخی مطالعات داخلی این عدد را کمی بیشتر یا کمتر توصیف می کنند.
اما بر اساس آمار سازمان ثبت احوال در سال 2010، میانگین سنی فوت شدگان در استان سیستان و بلوچستان حدود 48 سال بوده است. تا سال 2015، میانگین سنی جان باختگان در این استان کاهش یافت و حتی به 47 سال رسید.
طی سه سال بعد این تعداد افزایش یافت و حتی در سال 1400 به 50 سال رسید. اما در سال 1401 دوباره سقوط کرد تا امروز به 50.7 سال رسیده است. عددی که حدود 30 سال با شاخص امید به زندگی در ایران تفاوت دارد.
در استان کرمان اوضاع پیچیده تر بود. بر اساس اعلام سازمان ثبت احوال، میانگین سنی متوفیان در این استان ۱۳ سال پیش ۶۳.۴ سال بوده و در سال گذشته طی یک پروسه ۱۲ ساله به ۶۲.۷ سال رسیده است. در این سال ها میانگین سنی متوفیان در این استان هیچ گاه بالای 65 سال نبوده است.
رگه هایی از بازدارندگی جغرافیایی و کمبود خدمات بهداشتی و حتی شاخص های کیفیت زندگی در هر دو استان دیده می شود. به عنوان مثال سال های 1399 و 1400 کشور با بحرانی به نام همه گیری کرونا مواجه شدند و طبیعی است که در نبود با توجه به واکسن ها و اقدامات پیشگیرانه میزان مرگ و میر در این دو سال بالاست که از نمودار قابل مشاهده است.
اما چرا و چگونه این روند در سال های پس از همه گیری بهبود نیافته است؟ در حالی که میانگین سنی متوفیان در سراسر کشور در این 12 سال 4 سال افزایش یافت، دو استان شمالی ایران یعنی گیلان و مازندران تنها استان هایی بودند که میانگین سنی متوفیان بالای 70 سال بود. در واقع وضعیت زندگی در این استان ها در این 12 سال قطعا بهتر از استان های دیگر است و شاخص امید به زندگی نیز افزایش یافته است.
شاخص امید به زندگی چیست؟
امید به زندگی شاخصی است که نشان می دهد افراد در یک جامعه به طور متوسط چقدر عمر می کنند، یعنی انتظار می رود چقدر عمر کنند. گفته می شود که این شاخص به اشتباه به عنوان “امید به زندگی” ترجمه شده است. اما به طور کلی، با افزایش سطح مراقبت های بهداشتی در یک جامعه، میانگین امید به زندگی افزایش خواهد یافت. از این رو این شاخص است یکی یکی از معیارهای پیشرفت یا عقب ماندگی کشورهاست.
در رتبه بندی کشورها در این شاخص سازمان جهانی بهداشت، ایران وضعیت بهتری نسبت به کشورهای آفریقایی دارد و در رده کشورهای آمریکای لاتین قرار گرفته است. ایران با میانگین امید به زندگی 73.5 سال در بین 193 کشور در رتبه 106 قرار دارد. پایین تر از کشورهایی مانند جامائیکا، صربستان، آلبانی، رومانی و چین و بالاتر از کشورهایی مانند الجزایر، مصر، مراکش و حتی اندونزی.
سیستان و بلوچستان در خط مقدم نیاز است
Zuvor hatte das Majlis Research Center unter Verwendung des globalen multidimensionalen Armutsindex und der Daten des Fragebogens zu Haushaltseinkommen und -ausgaben im Jahr 1401 festgestellt, dass fast 30 % der Haushalte in Sistan und Belutschistan benachteiligt sind, was im Vergleich zu anderen Provinzen so hoch ist sehr بالا. مثلا اختلاف سطح محرومیت سیستان و بلوچستان نسبت به استانی مثل تهران 28 درصد است! یا مثلا 22 درصد اختلاف تا رتبه دوم در این رتبه بندی وجود دارد.
آب و هوای این استان گرم و خشک است اما در عین حال آب و هوای متنوع و آب و هوای خاصی دارد و مناطق کوهستانی، جنگلی و باتلاقی نیز در این استان پهناور دیده می شود. تاکنون زیرساخت های مناسبی برای ایجاد اشتغال برای این افراد فراهم نشده و چاره ای جز روی آوردن به مشاغل کاذب ندارند.
بر اساس اطلاعات موجود از شاخص های فقر، مردم این استان از حداقل نیازهای اولیه برای زندگی برخوردار نیستند و نظام سنتی و اصالت این افراد وجود ندارد، شاید مردم دچار مشکلات و آسیب های بیشتری شوند.
ساکنان این استان به قاچاق سوخت روی می آورند که می تواند به قیمت جان آنها تمام شود و اثرات روانی وخیمی بر خانواده ها بگذارد. دلیل اصلی این قاچاق عدم استفاده از ظرفیت داخلی استان سیستان و بلوچستان است. این استان ظرفیت های بسیار خوبی دارد که می توان از آنها استفاده کرد یکی به عنوان یکی از محورهای تولید و عرضه محصولات و کالاهای مختلف در کشور شناخته می شود.
نمونه یکی با این ظرفیت، شهر توریستی چابهار که تنها بندر اقیانوسی ایران و سواحل بکر و مناظر دیدنی را در خود جای داده است، می تواند به قطب گردشگری کشور تبدیل شود.
آیا پول عنصر اصلی است؟
شاید بتوان ردپای درآمد را در کیفیت زندگی مردم این استان دید. بر اساس آمار سالانه درآمد و هزینه خانوارها در مناطق شهری ارائه شده توسط مرکز آمار ایران برای سال 1398، تفاوت میانگین درآمد سالانه در مناطق شهری استان سیستان و بلوچستان در سال 1398 نسبت به سایر استان ها بسیار بالا بوده است.
به عنوان مثال، تفاوت درآمد سالانه جمعیت این استان با استان تهران 62 میلیون تومان بوده، در حالی که تراز درآمد و هزینه (تفاوت درآمد و هزینه) جمعیت تهران بیش از 14 میلیون تومان بوده است نزدیک به سیستان و بلوچستان است. به 2.5 میلیون تومان افزایش یافته است.
در این آمار سیستان و بلوچستان کمترین درآمد سالانه را در مناطق شهری دارد. بسیار پایین تر از استان های ثروتمند و متمرکز است که دسترسی بهتری به بودجه دولتی دارند.