بنابراین بدون پرداختن به تاثیر عوامل اقتصادی و به ویژه میزان نقدینگی، در این پاسخ به موارد دیگری اشاره شده است که می تواند در بازه زمانی یک یا دو ساله موثر واقع شود.

اولین عامل امید و دیدگاه است. هر دو دولت خاتمی و روحانی در پایان کار خود چشم اندازی ایجاد کردند که مردم را امیدوار کرد. اینکه این امید واقعی بود یا خیالی، سوال ما نیست. مشکل اصلی اعتقاد مردم به وجود این امید بود. امیدی که فراتر از ادعاهای کلی و بی اساس بود، اما امیدی که معطوف به اراده و برنامه دولت های مذکور بود.

شعارهای دولت خاتمی روشن بود. گسترش و توسعه آزادی ها، تاکید بر عقلانیت، بهبود روابط خارجی، احترام به مردم و حق تعیین سرنوشت، تلاش برای گسترش دایره کسانی که می توانند در سیاست و قدرت حضور داشته باشند و حاکمیت قانون در آن. مهمترین شعارها مجموعه منسجمی از شعارها چشم انداز باورپذیری را ترسیم می کرد که همه را به آینده امیدوار می کرد. این شعارها تا حد امکان از ابتدا اجرا شده است. نتیجه این وضعیت بهبود تورم، رشد سرمایه گذاری ها و از همه مهمتر کاهش فساد و گرایش به مهاجرت داخلی بوده است.

همچنین دولت روحانی وعده لغو تحریم ها و تحقق برجام را داد و پس از دو سال این دولت موفق به انجام آن شد و البته این دولت شعارهای دیگری داشت اما اصلی ترین آن برجام بود.

از سوی دیگر، هر دو دولت اصولگرا نتوانستند این چشم انداز را ارائه دهند، هرچند پس از آمدن امیدهای بی موردی را ایجاد کردند، اما به دلیل اینکه با طرد و تکذیب تعداد زیادی از مردم مواجه شدند و شعارهای توخالی آنها خیلی زود برملا شد. امیدها از بین رفت. بنابراین فقدان چشم‌انداز و امید عامل اصلی عملکرد ناهمگون این دولت‌ها است.

عامل دیگر کنترل پذیری بیشتر دولت های روحانی و خاتمی بود. آنها از دو طریق تحت نظر بودند. از یک سو، مخالفان سیاسی در قدرت، نهادهای نظارتی را تحت کنترل داشتند، به طوری که وقتی چوب به دماغ دولت نمی‌زدند، این کار را به نفع دولت انجام می‌دادند که تحت نظارت عمل می‌کرد. از سوی دیگر، رسانه‌های آزادتر نظارت مؤثرتری داشتند و هر دو عامل ضمن ایجاد مشکل، به بهبود عملکرد آنها کمک کردند.

عامل بعدی عقلانیت و علم گرایی بود. در واقع در این دو دولت کمتر سخنان عجیب، غیرعلمی و غیرمنطقی گفته می شد و اگر فردی چنین سخنانی می گفت یا افکار غیرمنطقی را مطرح می کرد، انتظار واکنش تند جامعه را داشت. این کار به نفع آنها انجام شد در حالی که مدیران آنها به این عقلانیت اعتقاد داشتند. این جنبه مثبت در سخنان نمایندگان دو دولت دیگر برعکس شد.

شفافیت دولت خاتمی و روحانی با دو دولت دیگر قابل مقایسه بوده و نیست. شفافیت در تخصیص منابع و صرف منطقی و منطقی پول و بودجه بسیار موثر است. این کارایی اقتصادی را بهبود می بخشد و با منابع مالی خاص به نتایج بهتری دست می یابد.

اینها را می توان دلیل اصلی این تفاوت در عملکرد کوتاه مدت این چهار دولت دانست. عملکرد بلندمدت اقتصادی آنها متاثر از سیاست‌های اقتصادی است که متاسفانه در دولت احمدی‌نژاد با این درآمدهای نفتی بالا، رشد اشتغال صفر و رشد تولید ناخالص وضعیت بسیار بدی داشت. فضای داخلی ناپایدار و کمتر از دوره های قبل بود. امیدواریم دولت فعلی عبرت بگیرد و سیاست های اقتصادی خود را تغییر دهد.

23302

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *