به گزارش مگتو؛ محسن هاشمی رفسنجانی در روزنامه اعتماد نوشت:

در ماه گذشته، افکار عمومی با سه چالش دوقطبی از سوی مقامات و سیاستمداران مواجه شد و آنها به دلیل عدم قانع‌کردن، متفکرانه پاسخ دادند. این سه عبارتند از: قیطریه، ازگل و گوشت تلخ.

شهرداری تهران در نخستین دوره تصمیم به احداث مسجد در بخشی از پارک قیطریه گرفت که با موج منفی اهالی منطقه، نخبگان و افکار عمومی منطقه مواجه شد و شهروندان کمپینی را با حدود 200 هزار امضای آماده برای جلوگیری از آن راه اندازی کردند. .

ساختن مسجد در تهران امری طبیعی است، به ویژه در دو دهه اخیر صدها مسجد در تهران ساخته شده و تاکنون کسی مخالف آن صحبت نکرده است. پس دلایل این واکنش افکار عمومی چیست؟

اولین دلیل، توقع مدیریت شهری برای پاسخگویی به اولویت های شهروندان است، چرا که ناوگان حمل و نقل عمومی تهران با کمبود و فرسودگی جدی مواجه است، ترافیک سنگین کمر تهرانی ها را شکسته است و آلودگی هوا یکی از عوامل اصلی آن است همه وظایفی هستند که مدیریت شهری به دولت واگذار می کند. چرا اصرار به ساختن مسجد در زمینی که مالک اجازه آن را نداده و در منطقه ای که با حسن نیت سازنده مسجد سازگار نیست؟ ? و در منطقه ای که به نظر می رسد درختان بلندی وجود دارد؟!

دلیل دوم کاهش اعتماد عمومی به مدیریت بهینه است. گاه مشاهده شده است که تخلفات و مطالبات رانتی با سوء استفاده مؤسسات عام المنفعه یا خیریه، ساخت مسجد و زیارتگاه، مراسم مذهبی و لقب «بی گناه» صورت می گیرد. و البته افکار عمومی مخالف استفاده از این عناوین توسط نهادهای حاکمیتی است.

دلیل سوم کاهش حضور و تقاضای متدینین در نمازهای واجب در مساجد است. نسل جوان با دینداری دست و پنجه نرم می کند و بررسی ها نشان می دهد حضور جوانان، جوان و میانسالان در مسجد در حال کاهش است، اگرچه مراسم و هیئت های جانبی افزایش یافته است. در شرایط فعلی با وجود اینکه این پارک دارای نمازخانه مناسبی است اما رونق ندارد. ما باید نسلی از مردم مسجد ایجاد کنیم و نه فقط یک بنای مسجد.

موضوع دوم در مورد واگذاری زمین حوزه علمیه از ازگل به یکی در میان ائمه جمعه موقت تهران که اتفاقاً پس از رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی به جای ایشان منصوب شدند، مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت که زمین در نظر گرفته شده برای استفاده عمومی و بخشی از زمین مشاع برای حوزه علمیه در ساخت منطقه باید به مالک واگذار شود، جایی برای تفکر و تأمل وجود دارد.

واگذاری زمین به مؤسسه خصوصی و خانوادگی نیز اعتراض شهروندان را برانگیخت، به ویژه که سوء تفاهم ها برطرف نشد، ابتدا بحث تکذیب و جعل امضا شد، سپس حضور، اثر انگشت و امضا پذیرفته شد، اما پس از آن افکار عمومی و رسانه ها پذیرفته شدند. و خبرنگاران سرزنش شدند!

شهید مطهری در دهه 40 در مقالات و سخنرانی های خود با موضوع تشکل روحانیت، در کنار شهید بهشتی و در دوران معاصر، بیشتر آنها را نسبت به خطرات و پیامدهای ملی شدن حوزه های علمیه و وابستگی آنها به حکومت گوشزد می کرد. مراجع زنده و در گذشته مانند آیات صافی گلپایگانی، شبیری زنجانی، وحید خراسانی، علوی بروجردی و… مخالف رویکرد ملی شدن حوزه های علمیه هستند که شامل صرف بودجه عمومی کشور در حوزه های علمیه می شود. سوء استفاده احتمالی از بیت المال به نام مراکز مذهبی.

این رویکرد دقیقاً ستون فقرات نهاد روحانیت در جامعه یعنی استقلال و سلامت حوزه و مراکز دینی را مورد هدف قرار می دهد و با توجه به واکنش های گسترده در جامعه روحانیت، چالش کاهش اقتدار اجتماعی نهاد روحانیت را دامن می زند. افکار عمومی تنها به تخلف از این امر نیست، بلکه در مورد رانت خواری احتمالی نیز هست. قبلاً به آن دین و حوزه می گفتند.

در چاپ سوم، سخنان منبر سیاسی دیگری در «شب های قدر» در رادیو و تلویزیون، واکنش گسترده مذهبی ها و نه افکار عمومی را برانگیخت.

پیامبری متهم به دادن هدیه برای نرم کردن دل مشرکان به منظور اسلام آوردن آنها بود، در حد افراط مؤمنان و یارانش. مهر و بردبار بود.

اصولاً گزاره‌های این طرز تفکر را می‌توان در قالب گفتمان اسلام قدرت‌محور توصیف کرد، در مقابل اسلام قدرت‌محور، اسلام اخلاق مدار است که اخلاق را مهم‌تر از قدرت و حتی هدف می‌داند. از رسالت پیامبر

نقش انسان در اسلام قدرت مدار با اسلام اخلاق مدار متفاوت است. در اسلام اخلاق مدار، نظر برای مردم ملاک است، در دین اجبار و اجبار وجود ندارد، بلکه نظر مردم در اسلام قدرت مدار سرنوشت جامعه را رقم می زند، نظر و ادراک و فتوا حاکم سرنوشت را رقم می زند و مردم هم سرنوشت را دارند. تعهد به اطاعت به جای حق انتخاب.

به نظر می رسد این دو گرایش ریشه جدی در جامعه دارند. در انتخابات گذشته، 6 درصد از رای دهندگان در تهران و شاید 10 درصد از جامعه کشور این تصور افراطی را تشکیل می دادند که چگونه پایگاه اجتماعی انقلاب که در این اواخر بیش از دو سوم جامعه را تشکیل می داد دهه‌ها کاهش یافته و بزرگ‌ترین تهدید برای آینده انقلاب است، حتی تهدیدی بزرگ‌تر از اسرائیل.

۲۷۳۰۲

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *