زمانی که فینچر ۸ ساله روزانه جرج لوکاس را با لباس خواب می‌دید!/جزئیات

دیوید فینچر 8 ساله بود که دوربینی را برداشت و شروع به بازی با آن کرد. جورج لوکاس، کارگردان معروف «جنگ ستارگان» همسایه آنها بود و دیوید 11 ساله هر روز صبح او را با لباس خواب می دید که روزنامه اش را از درب منزل برمی داشت. این حادثه کارگردانان را برای دیوید اسطوره زدایی کرد. فینچر در شرکت جلوه های ویژه لوکاس فیلم کار کرد و در فیلم های «ایندیانا جونز و معبد مرگ» (۱۹۸۳) و «بازگشت جدای» (۱۹۸۴)  کار کرد. چیزی که از سال ها کار در شرکت لوکاس برای او باقی ماند، مهارت در ساخت تصاویر کامپیوتری بود.

او در بیست سالگی برای شرکت های معروفی مانندپپسی، نایکی و لیوایز  تبلیغات تجاری ساخت و همچنین دو موزیک ویدیوی خود را برای ستاره پاپ مدونا ساخت. اولین فیلم او «بیگانه» (1992) که به جای اینکه صرفاً یک فیلم ترسناک باشد، می خواست عناصر فلسفی نیز داشته باشد. او اصلاً از دخالت های استودیو در کار فینچر خوشش نمی آمد و اولین تجربه اش در سینما سرشار از رضایت نبود.

این «هفت» (۱۹۹۵) بود که شهرت تجاری و انتقادی فینچر را تثبیت کرد، فیلمی سیاه که قتل را به یک موضوع اخلاقی تبدیل می کند. در «بازی» (۱۹۹۷) که کمتر از “هفت” تلخ و تاریک بود، یک میلیونر همه چیز را از دست می دهد تا ارزش زندگی را بفهمد. «اتاق امن» (2002) به گفته فینچر، ترکیبی از «پنجره عقبی» هیچکاک و «سگ‌های پوشالی» سام پکین‌پا بود.

«زودیاک» (۲۰۰۷) و «مورد عجیب بنجامین باتن» (۲۰۰۸) نیز به فیلم هایی موفق و ماندگار تبدیل شدند. «شبکه اجتماعی» (2010) چندان موفق نبود.  «دختری با خالکوبی اژدها» (۲۰۱۱) و «دختر گمشده» (۲۰۱۴) بازگشت فینچر به ژانر هیجان انگیز معمایی بود. «منک» داستانی درباره هالیوود و «همشهری کین» بود و آن طور که شایسته بود دیده نشد.

تنش آشکاری در فینچر به‌عنوان تهیه‌کننده تبلیغات گران‌قیمت برای برندهای ثروتمند و کارگردان فیلم‌های آنارشیستی و پوچ‌گرای ضد سیستم  وجود دارد. این ویژگی فینچر را تا حدودی می توان در شخصیت قاتل فیلم جدیدش دید. قاتل به سیستم خدمت می کند، اما می خواهد از آن جدا باشد. او خود را خارج از سیستمی که در آن کار می کند و بالاتر از دیگران می بیند، اما در نهایت بخشی از این نظام است.