وب سایت آمریکایی «دیلی بیست» در گزارشی تحلیلی به قلم «جیمز ای. وارن» نوشت: «بزرگترین مشکل آمریکا این است که راهبرد ایران در منطقه خاورمیانه به ویژه در دو دهه اخیر جواب داده است و «این بسیار زیاد است. موفق تر از استراتژی آمریکا.
به گزارش عصر ایران، در این مقاله آمده است:
شکی نیست که جنگ بین اسرائیل و حماس به طور اساسی مسیر سیاست خاورمیانه را تغییر داده است و سطحی از نوسانات را به تحولاتی که در دهههای اخیر دیده نشده اضافه کرده است. این درگیری نه تنها مرحله جدیدی از درگیری چند صد ساله بین یهودیان و فلسطینیان است، بلکه فصل دیگری از جنگ سایه 45 ساله ایران علیه ایالات متحده، اسرائیل و متحدان آنها در منطقه است.
در طول دوره طولانی جنگ سایه، اهداف تهران و استراتژی آن برای دستیابی به آنها به طور قابل توجهی منسجم بود. اهداف اصلی سیاست خارجی این کشور از زمان تأسیس جمهوری اسلامی در سال 1979، وادار کردن آمریکا به خروج از منطقه و جلوگیری از عادی سازی روابط اسرائیل با همسایگان با ایجاد هرج و مرج، خشونت و برانگیختن نارضایتی عمیق بوده است.
سوزان ملونی، محقق برجسته درگیری ایران و آمریکا از موسسه بروکینگز، خاطرنشان می کند که آیت الله خامنه ای در دهه های اخیر هرگز در مخالفت شدید خود با اسرائیل و ایالات متحده تضعیف نشده است. «طمع و شرارت آمریکا. آنها انتظار نابودی دارند.”
روش اصلی تهران برای دستیابی به این اهداف، استراتژی منحصر به فرد جنگ فرسایشی طولانی مدت است که بسیج سیاسی، دیپلماسی و جنگ اطلاعاتی را با عملیات نظامی تهاجمی که توسط انواع نیروهای نیابتی – که بیشتر آنها متشکل از شبه نظامیان شیعه هستند – به نام “محور” ترکیب می کند. مقاومت.” “.
بیش از دوازده گروه مسلح در سوریه، یمن، عراق و لبنان یک شبکه آزاد متشکل از بیش از 150000 “جنگجوی نیابتی” را تشکیل می دهند که به دنبال منافع خود هستند اما هدف مشترک به چالش کشیدن هژمونی آمریکا در منطقه را دارند.
تاکتیک آنها نیز منحصر به فرد است. آنها از تاکتیک های جنگ نامنظم، از جمله تروریسم سنتی، بمب گذاری های انتحاری و حملات موشکی استفاده می کنند. حماس در نوار غزه یکی او یکی از اعضای اصلی شبکهای است که با حزبالله لبنان در اوایل دهه 1980 شروع شد و به کتائب حزبالله در عراق و حوثیها در یمن و غیره گسترش یافت.
اولین چیزی که در مورد استراتژی ایران می توان گفت این است که این استراتژی به ویژه از زمان آغاز «جنگ آمریکا علیه تروریسم» به طور قابل توجهی مؤثر بوده است. از آن زمان، تهران ثابت کرده است که از نظر استراتژیک بسیار ماهرتر از واشنگتن است.
این موفقیت در هیچ کجا ملموستر از عراق نیست، جایی که شبهنظامیان مورد حمایت ایران با اندازه و تواناییهای مختلف به ایالات متحده کمک کردند تقریباً تمام نیروهایش را تا سال 2011 خارج کند. امروزه سیاست و شخصیت های سیاسی عراق بسیار بیشتر تحت تأثیر جناح های سیاسی حامی ایران هستند و بدون شک ایران بیشترین سود استراتژیک را از جنگ عراق به دست آورده است.
اگرچه دولت ایالات متحده از سال 1995 ده ها تحریم علیه نیروهای نیابتی ایران در سراسر منطقه اعمال کرده است، اما این شبکه اکنون در وضعیت مالی و نظامی بسیار بهتری نسبت به سال های اولیه جنگ عراق قرار دارد.
موفقیت چشمگیر حمله غافلگیرانه حماس در 7 اکتبر به طور چشمگیری این واقعیت را نشان می دهد و البته همانطور که سوزان مالونی می گوید، “غیرقابل تصور است که حماس بدون اطلاع قبلی و حمایت مثبت از سوی رهبری ایران، حمله ای به این بزرگی را انجام داده باشد.” و اکنون مقامات و رسانه های ایرانی از این حمله غافلگیرانه به اسرائیل خوشحال هستند و تصور می کنند که حمله حماس به نابودی اسرائیل منجر شود.
تاکنون، جنگ بین اسرائیل و حماس تنها موقعیت ژئوپلیتیکی ایران را تقویت کرده است، زیرا این درگیری فشار بینالمللی گستردهای را بر اسرائیل وارد کرده است تا یک کشور غیرنظامی فلسطینی را به عنوان تنها راهحل مناسب برای مشکلات کنونی بپذیرد. شروع جنگ به تلاش های تحت رهبری ایالات متحده برای تضمین یک اتحاد رسمی طولانی مدت بین اسرائیل و عربستان سعودی، دشمن قدرتمند ایران، پایان داد.
این جنگ یک شکست استراتژیک برای واشنگتن است زیرا اکنون مجبور است منابع نظامی و دیپلماتیکی را که می خواهد برای مقابله با چین در حال رشد در اقیانوس هند و اقیانوس آرام به خاور میانه هدایت کند.
طرح تهران از شبکه نیابتی آن میخواهد تا به نیروهای آمریکایی در عراق، سوریه و دریای سرخ حمله کند تا اسرائیل و ایالات متحده را برای آتشبس در غزه تحت فشار قرار دهد.
تهران همچنان بر هدف اصلی خود یعنی ایجاد ناآرامی و هرج و مرج برای خنثی کردن تلاش های آمریکا برای شکل دادن به امور ژئوپلیتیکی در منطقه متمرکز است. «افشون استوار» دانشیار دانشکده تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی در «مونتری» و یکی یکی از کارشناسان برجسته آمریکایی در سیاست خارجی ایران این مشکل را این گونه بیان می کند: «برای ایران، این یک جنگ طولانی است، نه یک جنگ کوتاه، و ربطی به غزه ندارد. این درباره تلاشهای بلندمدت ایران و برنامه پایانبهپایه آن است.» خاورمیانه برای بیرون راندن نیروهای آمریکایی و تضعیف متحدان آمریکا طراحی شده است.
شکی نیست که ایران رهبری و کنترل رسمی بر این تعداد چشمگیر جنگجویان نامنظم اعمال نمی کند. در عوض، نیروی نخبه قدس ایران – اساساً نیروهای ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – از نزدیک با رهبری هر گروه همکاری خواهد کرد و همان مشوقها و منابعی را که نیروهای ویژه ایالات متحده در اختیار نیروهای غیرقانونی در عراق و افغانستان قرار دادهاند، به آنها ارائه خواهد کرد. : بودجه، مشاوره تاکتیکی و عملیاتی، سلاح های پیشرفته و دسترسی به اطلاعات عالی.
تهران بارها توانسته است از این نیروها استفاده کند و از انتقام جدی اجتناب کند زیرا گروه ها تصمیمات عملیاتی خود را می گیرند.
در واقع، استراتژی ایران در قبال منافع ایالات متحده بسیار شبیه به استراتژی جنگ طولانی است که هم برای ویت کنگ و هم برای طالبان خدمت می کند: سرعت عملیات را پایین نگه دارید و برای بدست آوردن دست برتر، یک جنگ سیاسی گسترده و همه جانبه به راه بیندازید. یک جنگ داستانی به راه بیندازید و درگیری را در چند جبهه به طور همزمان در یک حباب سطح پایین نگه دارید.
پاسخ تهران به حملات هوایی اخیر ایالات متحده علیه نیروهای نیابتی به طور قابل توجهی خاموش و محدود بوده است. این برای ناظران ایرانی جای تعجب ندارد. رهبری ایران خواهان درگیری متعارف با آمریکا نیست. ایران در چنین درگیری چیزی برای به دست آوردن و از دست دادن ندارد، از جمله برنامه مخفیانه اش برای تولید سلاح های هسته ای.
توانمندی های نظامی متعارف ایران در زمین، دریا و هوا در مقایسه با آمریکا محدود و ناچیز است. پس از اصابت مین ایرانی به یک ناوچه آمریکایی در خلیج فارس در آوریل 1988، نیروی دریایی و تفنگداران دریایی آمریکا نیمی از نیروی دریایی ایران را در یک روز منهدم کردند. شکاف بین قدرت نظامی متعارف ایالات متحده و ایران از اواخر دهه 1980 افزایش یافته است.
رهبری ایران امیدوار است که ایالات متحده را به یک موقعیت بدون برد بکشاند، وضعیتی که در نهایت می تواند واشنگتن را وادار کند که تاکید بیشتری بر کنار گذاشتن تعهدات نظامی خود در منطقه داشته باشد تا تامین منابع بیشتر برای منطقه برای حفظ وضعیت. استوار می گوید، موجود است. موجود را ببینید”
بسیاری از موفقیت های چشمگیر سیاست خارجی ایران به وضوح مدیون هوش راهبردی آیت الله خامنه ای و مشاوران کلیدی سیاست خارجی وی است. به گفته دو محقق برجسته سیاست خارجی ایران، رهبر ایران “توانایی عجیبی در ترکیب جنگ طلبی و احتیاط دارد… او نقاط ضعف و قوت میهن خود را درک می کند، زیرا به دنبال پیشبرد انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای آن است.”
متأسفانه، نمی توان در مورد سیاست گذاران ارشد سیاست خارجی ایالات متحده در مورد خاورمیانه چنین گفت. در واقع، مشکلات مستمر واشنگتن در منطقه، اتکای بیش از حد به نیروی نظامی و ناتوانی اش در ترکیب عملیات نظامی با پیام ها و استراتژی های سیاسی واقعی بوده است.
در واقع، واضح به نظر می رسد که واشنگتن فرصت های زیادی برای تقویت بازی خود در ماه های آینده خواهد داشت.