به گزارش خبرگزاری مگتو، مرکز پژوهش های مجلس در گزارشی جامع به تشریح ابعاد فقر در سال 1401 پرداخته است.
به گزارش دنیای اقتصاد، نکاتی در این گزارش قابل تامل است. این گزارش حاکی از آن است که میزان کالری مصرفی نیمی از جمعیت ایران در سال 1401 کمتر از حد استاندارد (یعنی 2100 کالری در روز) است. از طرفی همه دهک ها کالری دریافتی خود را نسبت به 1400 کاهش دادند. این کاهش کالری در دهک های متوسط بیشتر بود.
بر اساس گزارش مرکز پژوهش های مجلس، دو عامل در این روند نقش اساسی داشتند. نخست اینکه به دلیل تورم بالای مواد غذایی و افزایش هزینه های دیگر مانند هزینه مسکن، خانوارها به دنبال کاهش مصرف مواد غذایی خود بوده اند. نکته دیگر اینکه خانوارها با توجه به دورنمای نامطلوب اقتصادی، سعی کرده اند تا میزان خرید مواد غذایی را کاهش دهند تا بتوانند کالاهای بادوام تری خریداری کنند. این گزارش در سال 1402 خط فقر یک خانواده سه نفره در تهران را 15.3 میلیون تومان و برای کل کشور 8.2 میلیون تومان برآورد کرده است.
بررسی داده های کالری مصرفی ایرانیان در سال 1401 نشان می دهد که بیش از نیمی از جمعیت کشور کمتر از میزان استاندارد کالری دریافتی یعنی کمتر از 2100 کالری در روز مصرف می کنند. در سال های اخیر تورم مزمن باعث افزایش قیمت مواد غذایی و کاهش قدرت اقتصادی مردم شده است.
با این حال دهکهای درآمدی مختلف به تورم مواد غذایی پاسخ یکسانی نشان ندادند و دهکهای متوسط بیشترین پاسخ را به این تورم دادند. با توجه به کاهش حدود 0.4 درصدی نرخ فقر در سال 1401 نسبت به سال 1400، کاهش متوسط کالری مصرفی ممکن است دو دلیل داشته باشد. اول اینکه خانوارها به دلیل تورم بالا مصرف مواد غذایی خود را کاهش داده اند. ثانیاً، به دلیل چشم انداز نامطلوب اقتصادی کشور، آنها ترجیح دادند کالاهای خوراکی کمتری مصرف کنند و در عوض کالاهای بادوام بیشتری خریداری کنند. در چنین شرایطی، ایجاد بسترهای مناسب برای رشد اقتصادی پایدار و فراگیر توصیه می شود تا وضعیت فقر نیز بهبود یابد. مرکز پژوهش های مجلس در گزارش «وضعیت فقر در سال 1401» به بررسی ابعاد مختلف این معضل پرداخته است.
با توجه به شرایط تورمی حاکم بر اقتصاد ایران و ادامه آن در سال 1401، سرانه خط فقر در کشور به 2 میلیون و 561 هزار تومان رسیده است. با احتساب بعد خانوار، خط فقر یک خانواده سه نفره در سال 1401 تقریباً 5 میلیون و 634 هزار تومان است. این رقم برای مناطق شهری استان تهران 10 میلیون و 500 هزار تومان محاسبه شد. همچنین خط فقر شدید در سال 1401 برای هر نفر حدود 875 هزار تومان برآورد شد که حداقل نیاز تغذیه ای یک فرد است. برآورد می شود ریسک فقر یک خانواده سه نفره در سال 1402 در کل کشور به 8 میلیون و 200 هزار تومان و در تهران به 15 میلیون و 300 هزار تومان برسد.
بر اساس خط فقر محاسبه شده، نرخ فقر در سال 1401 حدود 30 درصد جمعیت کشور بوده که نسبت به سال 1400 تغییر چندانی نداشته است. در نتیجه جمعیت فقیر ایران در سال 1401 حدود 25 میلیون و 400 هزار نفر برآورد شده است. همچنین شکاف فقر نسبت به سال قبل تغییر چندانی نداشته است. به عبارت دیگر: نه تنها نرخ فقر در کشور ثابت ماند، بلکه میانگین فاصله از خط فقر نیز در سال گذشته تغییری نکرد.
مقایسه دادههای حداقل دستمزد و خط فقر استانی نشان میدهد که حداقل دستمزد در استانهای تهران، البرز و قم نمیتواند هزینه سبد مصرفی فقر برای یک خانواده سه نفره را پوشش دهد. به عبارت دیگر، در این استان ها، برخی افراد حتی در صورت داشتن مشاغل رسمی همچنان فقیر محسوب می شوند که از آن به عنوان پدیده «فقیر کارگر» یاد می شود. بنابراین توصیه می شود در سیاست های عمومی از جمله تعیین حداقل دستمزد، تفاوت های منطقه ای در نظر گرفته شود.
واکنش شدید از اواسط نوجوانی
یکی معیار مهمی که با آن میزان فقر یک جامعه سنجیده می شود، میزان کالری مصرفی مردم کشور است. حداقل استاندارد برای هر فرد 2100 کالری در روز است. آمارها نشان میدهد که میانگین سرانه کالری مصرفی ایرانیان طی دهه گذشته کاهش یافته و به کمتر از حداقل کالری مورد نیاز یک فرد در سال ۱۴۰۱ رسیده است.
در واقع پس از سیر نزولی مصرف کالری در سال 1401، میانگین کالری مصرفی در کشور به زیر حد استاندارد مصرف کالری رسید. امسال بیش از نیمی از مردم این کشور کمتر از حد استاندارد کالری مصرف می کنند. این مشکل یعنی کاهش متوسط کالری مصرفی ایرانی ها با توجه به شرایط اقتصادی سال های اخیر دور از انتظار نیست.
در دهه اخیر تورم بالا باعث کاهش قدرت اقتصادی ایرانیان شده و این مشکل تاثیر زیادی بر سبد مصرفی آنها داشته است. اما می توان گفت واکنش دهک های مختلف درآمدی به تورم مواد غذایی متفاوت بوده است. در این گزارش آمده است که قوی ترین واکنش به افزایش قیمت مواد غذایی و آشامیدنی در میان دهک های با درآمد متوسط بوده است. دهک های پردرآمد عمدتاً کالاهای بادوام و دارایی های مالی را در اختیار دارند.
به همین دلیل، این افراد توانایی بهتری برای پوشش ریسک ناشی از تورم دارند. این در حالی است که دهک های کم درآمد به دلیل جذابیت کم مواد غذایی برای این قشر و یارانه نقدی بیشتر، میزان مصرف خود را نسبت به سال 1400 کاهش داده اند. با این حال، دهک متوسط درآمدی فاقد هر دو مؤلفه است. این بدان معناست که این افراد عموماً کالاهای بادوام و دارایی های مالی ندارند و کمک های نقدی بخش قابل توجهی از هزینه های آنها را پوشش نمی دهد. به همین دلیل نسبت به سایر دهک ها نسبت به افزایش تورم خوراکی ها و آشامیدنی ها واکنش شدیدتری نشان می دهند.
چشم انداز اقتصادی نامطلوب
این گزارش حاکی از آن است که در سال 1401 مصرف خانوارها در تمامی دهک های درآمدی نسبت به سال 1400 کاهش یافته است. با این حال، نحوه کاهش مصرف در دهکها از الگوی یکسانی پیروی نکرد. به دلیل تورم شدید مواد غذایی و آشامیدنی، مردم مصرف مواد غذایی و آشامیدنی خود را کاهش داده و مصرف کالاهای دیگر را جایگزین کرده اند.
این مشکل برای دهک های میانی که یارانه نسبتاً کمتری دریافت می کردند، واضح است. دهک های میانی در تمامی پست ها مصرف این گروه از کالاها را کاهش داده اند. مصرف غذا و نوشیدنی کاهش یافته است، در حالی که نرخ فقر تقریبا ثابت مانده است. از کاهش مصرف کالاهای اساسی می توان استنباط کرد که با افزایش قیمت مواد غذایی، خانوارها به دو دلیل مصرف این گروه از کالاها را کاهش داده اند.
نخست اینکه به دلیل افزایش قیمت نسبی کالاهای اساسی نسبت به سایر کالاها و خدمات، خانوارها مصرف این کالاها را کاهش داده اند. و ثانیاً خانوارها به دلیل چشم انداز نامطلوب اقتصادی انتظار قیمت های بالاتری در آینده دارند. در نتیجه با هدف هموارسازی مصرف کالاهای مصرفی کاهش یافته و برعکس مصرف کالاهای مصرفی افزایش می یابد.
با این حال، کاهش مصرف مواد غذایی و آشامیدنی ممکن است دلایل دیگری نیز داشته باشد، به عنوان مثال، فشار تورمی ممکن است باعث شود خانوار از مصرف برخی غذاها و نوشیدنی ها صرف نظر کند تا سایر نیازهای اولیه را تامین کند. این مشکل به ویژه در مورد تامین مسکن محتمل است. سهم آپارتمان از کل هزینه های خانوار مستاجر بین سال های 1398 تا 1400 34 درصد بوده و در سال 1401 به 36 درصد رسیده است.