الناز شاکردوست تا اواسط دهه 1990 عمدتاً به عنوان بازیگر فیلم های تجاری شناخته می شد، هرچند که گهگاه در آثار برجسته ای از کارگردانان مشهور بازی می کرد. فریدون جیرانی پس از موفقیت در فیلم خفگی و نقش جذابی که برایش در نظر گرفت، دور همه این مشاغل تجاری خط کشید و تنها به پیشنهادهایی که حرفی برای گفتن داشت در جریان بازی هنری اش بله گفت. او از اواسط دهه نود در اوج بازیگری قرار داشت. تحت عنوان ایفای نقش یک دختر افغان در فیلم «آخرین تولد» به کارگردانی نوید محمودی ده نقش مهم کارنامه کاری او را مرور می کنیم.
به گزارش پی ام آپ، در این مورد سعی شده از نقش هایی استفاده شود که در آن ها سیمرغ، خانه سینما و جایزه انجمن منتقدان سینما یا سیمرغ و تندیس نامزد شده است.
فرد در نقش ژاله اصغر هاشمی 1383
ژاله «ماجوردا» یکی از متفاوت ترین نقش های کارنامه شاکردوست است. نقش جسورانه ای نیست، اما بازی او چشمگیر است. دختری ساده دل و شیرین که ظاهراً از هوش پایینی برخوردار است و اعتماد به نفس لازم برای ایستادن در مقابل زور را ندارد. او با عینک های درشت روی چشمانش و لبخندهای گاه و بیگاه توانسته خود را به عنوان یک شخصیت مفرح به مخاطب نشان دهد. داستان درباره سه مرد جوان است که تصمیم می گیرند برای کار به یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس بروند، اما پول آنها دزدیده می شود و مجبور می شوند زیر نظر یک مهندس بدخلق در یک کارگاه کار کنند. ژاله، دستیار مهندس شیرین مغز، به یکی از آنها علاقه مند می شود و با هم قصد دارند مهندس را با مرد جوان دیگری ازدواج کنند. شاکردوست برای بازی در نقش ژاله نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. این اولین باری بود که بازی او در یک فیلم دیده می شد.
چه کسی امیر را کشت؟ در نقش عسل مهدی کرم پور 1384
عسل در فیلم کی امیر را کشت؟ او نقش دختر امیر را بازی کرد. زن جوانی با ظاهری پسرانه که دست از بدگویی و حرف زدن مثل شهری کم درآمد بر نمی داشت. از روانشناسي مي شنويم كه از پارانويا رنج مي برد. او مدام اصرار می کرد که نشان دهد دیگران به او علاقه دارند، اما به حرف کسی گوش نمی دهد. مدام از دیگران بد می گفت و آنها را سرزنش می کرد. او ابتدا وانمود می کرد که با امیر رابطه خوبی دارد و حتی مظنون اصلی قتل امیر را همسرش معرفی می کرد، اما به تدریج همانطور که در مورد او گفت، مشخص شد که از نقش آقا بالاسری راضی نیست و می خواهد. مرگ امیر مهدی کرم پور در این فیلم به جای اینکه راز ماجرای امیر را فاش کند، از پازل های جداگانه ای از این دست استفاده کرد. شخصیت ها در مقابل هم بازی نمی کنند. هر کدام در مورد اینکه به چه کسی بیشتر شک دارند صحبت می کنند و در نهایت با کنار هم قرار دادن این قطعات، پازل ناپدید شدن امیر کامل می شود. شاکردوست برای بازی در فیلم «چه کسی امیر را کشت» نامزد جشنواره فیلم خانه شد.
خدا نزدیک است در نقش لیلا علی وزیریان | 1385
لیلا معلم روستا در فیلم «خدا نزدیک است» است. دختر ساده ای که هر روز برای رسیدن به مدرسه تلاش می کند. خجالت می کشد پشت رضا سوار شود اما چاره دیگری ندارد. از نگاه رضا او را در جایگاه یک عاشق می بینیم. معشوق بی توجهی که رضا با او هر کاری می کند نمی تواند به او برسد. از آنجایی که محور اصلی داستان رضا است و از نگاه او به خانم معلم نزدیک می شویم، پس او را کاملا مهربان و غیرقابل دسترس می شناسیم. در کل فیلم درباره پسری شیرین و جوان به نام رضا است که هیچکس او را جدی نمی گیرد و از احساساتش اطلاعی ندارد. از آنجایی که راه منتهی به مدرسه به دلیل آبگرفتگی بسته است و هیچ ماشینی نمی تواند از آنجا عبور کند، هر روز با موتور لیلا خانم معالم ده را به مدرسه می برد. این اتفاق حس جدیدی در او ایجاد می کند و کم کم به لیلا وابسته می شود. شاکردوست به درستی سعی کرده بود نقش یک عاشق ساده و مهربان اما عذاب دیده را بازی کند.
باد در علفزار در نقش شوکا کوسروس معصومی 1386
شوکا «باد در علفزار می وزد» نقشی کاملا متفاوت در کارنامه الناز شاکردوست بود. خسرو معصومی ابتدا قصد داشت گلشیفته فراهانی را برای این نقش دعوت کند اما توافقی حاصل نشد. انتخاب بعدی او ترانه علیدوستی بود که در آن زمان در کنعان هم بازی می کرد. معصومی او را با شک انتخاب کرد اما بازی او درجه یک بود. منتقدان در عین حال خاطرنشان کردند که بازی الناز شاکردوست در این فیلم ثابت می کند که این بازیگر بیش از آنچه تاکنون در او دیده ایم مهارت دارد و می تواند نقش های متفاوت و بهتری را بازی کند. پیشگویی از اتفاقاتی که پس از بازی «غوکینگ» برای او افتاد. شوکا دختر روستایی ساده ای است که از یک طرف به خانواده اش علاقه مند است و از طرف دیگر عاشق یک شاگرد خیاط است. او هر کاری می کند تا به شاگرد خیاط برسد. شاکردوست برای اولین بار در دوران بازیگری خود برای فیلم «باد در علفزار می وزد» نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن از سی و ششمین جشنواره سیمرغ شد.
تابو | در نقش بهار کوسرو معصومی 2013
خسرو معصومی نیز پس از بازی الناز شاکردوست در «بادهای علفزار» این فیلم را با بازی خود جلوی دوربین برد. شاکردوست بار دیگر در نقش بهار در نقش یک دختر روستایی بازی کرد. این بار دوباره بحث ازدواج اجباری و دلبستگی بهار به پسر دیگری مطرح شد. بازی شاکردوست مورد پسند منتقدان قرار نگرفت. هر چند در جشنواره های جهانی بسیار به چشم می آمد. حتی خود خسرو معصومی نیز در مصاحبه ای گفته بود که از شاکردوست انتظار بیشتری داشته و این انتخاب او نبوده است. در کل جزییاتی که از او در نقش شوکا دیدیم اینجا نبود. داستان فیلم «تابو» درباره مردی با نفوذ به نام سالار بود که آرزو داشت پسری داشته باشد اما پس از سه ازدواج به این آرزو نرسید. شخصی به نام آق آمو می پذیرد که دخترش را در ازای تسویه بدهی خود با حقوقی ازدواج کند. زیرا بهار مدت هاست به پسری به نام کسرا علاقه مند بوده و شاکردوست در سال 2014 برای بازی در نقش بهار در فیلم تابو لوح تقدیر و جایزه از جشنواره فیلم سانفرانسیسکو دریافت کرد. .
خفگی در نقش کویر شرقی فریدون جیرانی 1394
فریدون جیرانی در فیلم «خفه گی» نام مشرقی را بر شاکردوست گذاشت. پرستاری در یک بیمارستان روانی که به دلیل تنهایی، بی پولی و نداشتن چهره زیبا هرگز نمی توان او را دوست داشت. حالا خیلی راحت با نقشه همسر یکی از بیماران موافقت کرد و به مرد پیوست تا این زن را نابود کند. او زن را می کشد تا به دست رعیت مرد برسد، اما مرد او را در آسانسور شکسته تنها به آپارتمانش رها می کند. «خفگی» را می توان یکی از مهم ترین فیلم های کارنامه شاکردوست نامید. او که مدت ها در فیلم های تجاری و کمدی نه چندان موفق و تاثیرگذار بازی می کرد، توانست با فیلم «خفه گی» روی دیگری از بازیگری خود را به نمایش بگذارد. پس از خفگی بود که نقش های جدی را پذیرفت و وارد مرحله جدیدی از بازیگری شد. الناز شاکردوست برای بازی در این فیلم نامزد دریافت تندیس در بیستمین جشن خانه سینما شد اما برخلاف انتظار در بین نامزدهای جشنواره فجر قرار نگرفت.
شبی که ماه کامل شد در نقش فائزه نرگس آبیار ۱۳۹۶
فائزه بزرگترین نقش در دوران بازیگری الناز شاکردوست است. از ابتدا تا انتهای فیلم شاهد تبدیل فائزه از دختری شاد و دوست داشتنی به زنی تنها، ترسناک و رنج کشیده هستیم. شاکردوست در این فیلم در نقش شخصیت واقعی فائزه منصوری، عروس خانواده ریگی ظاهر شد. دختری که عاشق عبدالحمید ریگی می شود و پس از مدت ها عاشقی با او ازدواج می کند. او از فعالیت های گروه جندالله اطلاعی ندارد اما کم کم با این خانواده آشنا می شود. با پیشرفت او متوجه می شود که همسرش به او دروغ گفته است و همچنان از او فاصله می گیرد تا سرانجام توسط او کشته می شود. مواجهه با قتل برادرش، تلاش برای فرار، حبس در خانه، جلوگیری از فرار او از دست ایرانی ها و در نهایت سکانس مرگ از جذاب ترین نکات نقش اوست. نقش فائزه اولین سیمرغ شیشه ای را برای الناز شاکردوست به ارمغان آورد. وی در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر برنده سیمرغ بهترین بازیگر زن شد.
TT | در نقش تی تی آیدا یک پناهنده 2018 است
TT یک شخصیت ساده، دوستانه و تخیلی است. دختری که در یک خانه پزشکی کولی بزرگ شده و تمام فکرش کمک به بشریت و نجات بیماران و ماندن در عشقی است که از دید ناظر بیرونی اصلا وجود ندارد. او همه و همه چیز را دوست دارد و حتی برای نابودی زمین توسط سیاهچاله ها اشک می ریزد. در نقطه مقابل TT، ما در برابر دو شخصیت مرد قرار داریم. یکی جسمانی و دیگری الکلی است. دید یکی از زمین و آسمان برگرفته از فرمول ها و نظریه هاست و وقتی با تی تی روبه رو می شود به تعریف جدیدی از زندگی می رسد و دیگری جز بهره بردن از دیگران و خوش گذرانی فکر دیگری در سر ندارد. اگرچه شخصیت تی تی از بیرون شیرین به نظر می رسد، اما او در مقایسه با دو شخصیت دیگر فیلم، عاقل تر است. شما می دانید چه می خواهید و برای آن هزینه می کنید. یکی از متفاوت ترین نقش های الناز شاکردوست در «تی تی» بود. او برای این نقش برنده تندیس بهترین بازیگر زن در جوایز انتخاب منتقدان امسال شد.
ابلق در نقش راحله نرگس آبیار 2019
شاکردوست در فیلم ابلق در نقش زنی ساده و با اخلاق به نام راحله بازی کرد. یک زن ساده و تنها که به هیچکس اهمیت نمی دهد و از کسی صدمه می بیند سعی می کند به همه کمک کند. پسر شما توانایی صحبت کردن را از دست داده است و شما از این بابت ناراحت هستید. او نمی تواند همسرش را راضی به ترک این محله کند و از طرفی با خیانت های همسرش مخالف است. از جایی به بعد او را به عنوان چهره مظلوم فیلم می شناسیم. زنی که هیچکس نمی فهمد و قربانی ظلم و ستم همیشگی است. شوهر خواهر راحله او را زیر نظر دارد و سعی می کند از جلوی چشم همسرش به او نزدیک شود، اما راحله برای رهایی از دست او خودکشی می کند و با این حال هیچکس او را باور نمی کند و برای رهایی مجبور به انکار حقیقت می شود. از او. خواب . الناز شاکردوست برای بازی در نقش راحله کنترل زیادی روی لهجه خود داشت و با گریمی متفاوت جلوی دوربین رفت. وی در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن شد.
آخرین تولد در نقش ثریا نوید محمودی 1400
محور اصلی فیلم «آخرین تولد» الناز شاکردوست است. یک زن افغان به نام ثریا که پیش از این روزنامه نگاری می کرد و اکنون با ورود طالبان به افغانستان، از یک سو نگران حرفه خود به عنوان یک زن است و از سوی دیگر معتقد است که خود را از دست خواهد داد. شوهر و دوستان او از ابتدای فیلم سعی می کند همه را با عشق و مراقبت به زندگی امیدوار کند و شرایط بحرانی را قابل قبول جلوه دهد، اما لحظه به لحظه احساس خطر می کند و نمی تواند آرام شود. تمام اتفاقات در خانه ثریا و در رابطه با این شخصیت رخ می دهد. شاکردوست برای این نقش به گویش افغانی مسلط بوده و علاوه بر این سعی کرده است که در نوع نگاه و ظاهر و حتی ابراز عشق از زنان امروز افغانستان پیروی کند.