پریناز ایزدیار
حضور ایزدیار در نقش زنانی رنجکشیده که خودشان تقصیری در موقعیتی که در آن قرار گرفتهاند ندارند بسیار ظریف و پرنکته است. زنانی مظلوم که قربانی بیتدبیری مردان زندگیشان هستند. با اینکه این زنان به خاطر سبک و محیط زندگیشان چارهای جز تندادن به شرایط ندارند اما بازی هوشمندانهی ایزدیار باعثشده انفعالشان از آنها زنانی حقیر و توسریخور نسازد. ایزدیار با سکوتهای به اندازه، بازی با چشمها و لبخندهای کنترل شدهاش، مرزی باریک میان جلوههای عمومی و خصوصی این شخصیتها ایجاد میکند. مرز باریکی که زنانگی را به عنوان کلید درک موقعیت بغرنج و راه حل مشکلات معرفی میکند.
♦️نسیم و پروانه
نسیمِ «سه کام حبس» و پروانهی «ملاقات خصوصی» زنانی مستقل و مدرن نیستند. با زنانی ساده و سنتی مواجهیم که زیر سلطهی مردان زندگیشان روزگار میگذرانند. نسیم پا به پایِ همسرش، مجتبی(با بازیِ محسن تنابنده) کار میکند و پروانه در نبود برادر و پدرش در عطاری مشغول است. به بیان دیگر، آنها بار زندگی را به دوش میکشند و بدون آنکه شکایتی داشته باشند، برای بازگرداندنِ آرامش به زندگی خانوادهشان تلاش میکنند. بحران از جایی آغاز میشود که نسیم و پروانه متوجه میشوند به اعتماد آنها خیانت شده. مجتبی و فرهاد (با بازیِ هوتن شکیبا) برخلاف رفتار و ظاهر موجهشان خلافکار شدهاند و این یعنی نهتنها زحمت نسیم و پروانه برای بازگرداندن آرامش به زندگیشان بیتأثیر بوده، بلکه مشکلات و مصائب تازهای در راه است.
بازی ایزدیار پس از این آگاهی نقش مهمی در باورپذیر جلوهدادنِ رفتار شخصیتها دارد. کاراکترهای سرخوردهای که باید تصمیم بگیرند همچنان حامی مردان زندگیشان باقی بمانند یا راهی تازه در پیش بگیرند. از این رو، با دو شکل متفاوت از بازی رو به رو هستیم. ابتدا ظرافتهایی رفتاری زنی که در پی ایجاد ثبات است، سپس واکنشهای احساسی برای بازگردادنِ وضعیت به حالت قبلی. اینکه در پایان نسیم و پروانه به نتایج متفاوتی میرسند و مسیر زندگیشان را تغییر میدهند به خوبی نشان میدهد با وجود شباهت میان زندگی آنها، با دو شخصیت متفاوت مواجهیم. ایزدیار با پرهیز از بزرگنمایی در رفتار و در اکثر مواقع با پرهیز از تماس چشمی و بهرهگیری از اجزای صورت، فرق میان «نسیم بودن» و «پروانه بودن» را برای بیننده آشکار میکند.