بازخوانی این بحث علمی، با گنجاندن مضامین و رویکردهای متون دینی، قرائتی جدید به دست میدهد که میتوانیم آن را «الهیات تغییر اجتماعی» بنامیم. شش نکته زیر که مربوط به انتخابات اخیر است، همگی از منظر الهیات تغییر اجتماعی نوشته شده است.
یکی چرایی پایان زودهنگام دولت سیزدهم و جایگزینی آن با دولت جدید با رویکردی متفاوت: برخی از علاقمندان و مثبت اندیشان دولت سیزدهم پایان زودهنگام آن را دلیلی بر ناسپاسی نسبت به آن می دانند. این اعتقاد ریشه در آیات و روایاتی دارد که نقش شکرگزاری را در استمرار و فراوانی نعمت و نقش عدم شکرگزاری در زوال نعمت را مورد بحث قرار داده است. اما دیدگاههای متفاوت دیگری نیز در مورد چرایی جابهجایی مردم از مکانی به مکان دیگر یا از بین رفتن نعمتها وجود دارد، مانند نادیده گرفتن دین، سوء استفاده از یک نعمت، نادیده گرفتن حق خداوند بر نعمت، نادیده گرفتن حقوق مردم، شکستن دلها و غیره فرآیندها، خواست خداوند. برای خنثی کردن برخی نقشه های پنهان، آزمایش خداوند و مشکلاتی از این دست. واضح است که ما نباید انتظار داشته باشیم که همه در مورد کشف دلیل تحولات اجتماعی غیرقابل پیش بینی اخیر در کشورمان به یک تحلیل و درک برسند، اما می توان از علمای دین انتظار داشت که این کار را انجام دهند. امکانات و ابعاد آنها در قالب جلسات و گفتگو برای یادگیری بی شک بینش های این دیدگاه دینی افق های جدیدی را برای تحلیل هایی با هدف تحول اجتماعی باز خواهد کرد.
دو ارزیابی نقش روحانیت و نهاد روحانیت در ایجاد تحول اجتماعی: نقش و وظایف عالمان دینی به وضوح در آموزه های دینی بیان شده است. در انتخابات اخیر، روحانیون برجسته، طلاب و نهادهای رسمی مانند رهبری حوزه علمیه، جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز تهران در تشویق مردم به مشارکت یا دفاع از کاندیدای مورد نظر خود فعال بودند. نوع شناسی این اقدامات از نظر هدف، ابزار، حوزه و بازیگران، اقدامی بسیار ضروری است و مهمتر از آن، ارزیابی این اقدامات و سنجش واقعی و بی طرفانه اثربخشی آنها به ویژه با توجه به سطح سرمایه اجتماعی است. مخارج برای چندمین بار در تجربه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در کشورمان، انتخاب مردم با کاندیدای معرفی شده توسط نهادهای رسمی متفاوت بود و این موضوع و سیر تحول آن جای تحلیل و اثبات دارد. آرزوی حوزه علمیه قم یکی مراکز تحقیقات اجتماعی متعهد به انجام این تحقیق و گنجاندن آن در سیاست ها و برنامه های خود بدون نیاز به انتشار نتایج این تحقیق باشند. شاید چنین تحقیقی رهبران محلی را به این نتیجه برساند که در حوزه فعالیت های تبلیغی خود تغییراتی ایجاد خواهند کرد.
سه. اهمیت نقد و انتقاد برای موفقیت مدیریت تغییر اجتماعی: فرهنگ نقد و انتقاد یکی این یکی از عوامل تسریع کننده و سالم است که جنبش های اجتماعی از جمله مدیریت تغییرات اجتماعی را حفظ می کند. محاسبه، امر به معروف و نهی از منکر، موعظه و مفاهیمی از این دست از جمله آموزه های دینی است که به انتقاد از خود و خود انتقادی از دیگران و نیز انتقاد دیگران از خود مربوط می شود. اهمیت نقد در مدیریت تغییرات اجتماعی دقیقاً چیست؟ آیا بی توجهی یا عدم توجه به این موضوع وجود دارد؟ یکی آیا این یکی از عوامل ناکارآمدی نسبی فعالیت ها با رویکرد دینی نیست؟ به نظر می رسد در انتخابات اخیر فرهنگ نقد و پذیرش نقد تقریباً به طور کامل غایب بود و باید فرصت و شرایط لازم برای ارزیابی انتقادی از اقدامات و فعالان عرصه انتخابات از منظر آموزه های دینی ایجاد شود. .
چهار اخلاق تغییر اجتماعی: بدون شک یکی یکی از اساسی ترین آموزه های اسلامی در مورد تحولات اجتماعی، بحث اخلاق است، تا جایی که به تبعیت از آیه 159 سوره آل عمران، حتی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در هنگام بی ادبی با آنها مردم، مردم از او دور خواهند شد. انتخابات فرآیندی است که تغییرات اجتماعی را به همراه دارد و در انتخابات اخیر سوالات و نگرانیهای زیادی درباره اخلاقی بودن اعمال وجود داشت. آیا اخلاق رفتاری کنشگران در این امور با آموزه های اسلامی در ثمربخشی فرآیندها مؤثر است یا خیر؟ اگر رفتار کاندیداها و کارکنان و حامیان آنها از این منظر و بی طرفانه سنجیده شود، به هر کدام از آنها چه امتیازی می توان داد؟ ادامه بداخلاقی روزهای رقابت در دوران رفاقت پس از انتخابات با مشاهده نمونه های تکان دهنده آن تا چه اندازه موجه است؟ واضح است که در پایان رقابت بین دو یا چند نفر و فرآیندها، تمام خواسته های آنها به طور کامل برآورده نمی شود. مرحله رقابت و پیروزی و شکست کامل یا جزئی در آموزه های دینی چه اخلاقی دارد؟ حجم هجمه ها، بداخلاقی ها، تندخویی ها و بی احترامی هایی که صاحب این قلم از دوستان حوزه به دلیل پنج یادداشت منتشر شده در دو سه روز اخیر که در نظر گرفته شده نمادی از اخلاق و رهبری متواضعانه بوده است. ، بسیار بیشتر از نقد منطقی، جدی و علمی بود. به نظر میرسد مطالعه و تحقیق در مورد اخلاق تغییر اجتماعی و پایبندی به یافتههای آن، ممکن است منجر به تحول اساسی در کنش اجتماعی، بهویژه رفتار رأیدهی جامعه دینی و متدینین جامعه ما شده باشد.
پنج جایگاه واقعی انسان در تغییرات اجتماعی: قوانین اجتماعی (سنت ها)، رهبران و مردم سه رکن هر تغییر اجتماعی هستند. اینکه مردم چه نقشی در این تغییرات دارند، با وجود اینکه زیاد از آن صحبت شده است، هنوز برای برخی از متدینین نامشخص و یا حتی نابجاست. علیرغم نظر بالای ملت به رای دهندگان، رای دهندگان در چندین یادداشت رئیس جمهور منتخب را با توهین هایی مانند “بنده شکم و دنیا” و “جهل” به باد انتقاد گرفتند. حضور مردم ابزاری است یا عینی؟ و آیا دوگانگی اعتقادات دینی و گرایش مردم دوگانگی ایجاد کرده یا واقعی است و همیشه یا گاهی باید اینگونه باشد؟ یکی آیا چشم خود را بر دیگری بسته اید؟ ارزش و جایگاه افکار عمومی نسبت به رفتار پیشوایان اصلی و معتدل دین از دیگر نکاتی است که در اینجا قابل ذکر است. آیا افراد متدین فقط باید به وظیفه خود عمل کنند و کاری به برداشت مردم از رفتارشان نداشته باشند یا باید به افکار عمومی به عنوان یک مؤلفه مؤثر در تصمیم گیری ها احترام گذاشت و مورد توجه قرار گیرد؟ این پرسش نیز از منظر الهیات تحول اجتماعی با در نظر گرفتن تجربه انتخابات اخیر شایسته بررسی است.
شش کاربرد معرفت دینی در مدیریت تحولات اجتماعی: تغییرات اجتماعی متاثر از افکار رهبران آنهاست. با این حال، هیچ شاخص روشن و قابل اعتمادی از کاربرد آموزه های دینی در رهبری و مدیریت تحولات اجتماعی وجود ندارد. در انتخابات اخیر، مانند همه انتخابات دهه های اخیر، بر اساس برخی تفاسیر از آیات و روایات، تعابیری از جمله جبهه حق و جبهه کفر و باطل، نفاق، نفاق و مانند اینها نیز به گوش می رسد. تعداد زیادی از شخصیت های مذهبی و سیاسی با کنشگران سیاسی امروزی منطبق شدند. علاوه بر این، گاهی نتیجه انتخابات با تسریع یا تأخیر در ظهور امام زمان (عج) و یا بقای اسلام و زوال اسلام به نتیجه انتخابات مرتبط می شد. در واقع شاخص و مرجع سنجش صحت این انتساب ها به دین چیست؟ در چنین مواردی چه کسی باید بین شبهات و ترجیحات و شبه علم و علوم دینی مرز بکشد؟ آیا این مسئولیت بر دوش نهادهای رسمی مرجعیت و مدیریت حوزه های علمیه است یا خیر؟ آیا ارزش آن را دارد که نخبگان مذهبی در این باره چه می گویند؟ آیا امکان محبوبیت نخبگان مذهبی وجود دارد یا خیر؟ اساساً در چنین مواقعی چه باید کرد؟ این موضوع نیز از جمله مواردی است که با توجه به تجربه انتخابات اخیر، جای مطالعه و تحقیق جدی درباره آن وجود ندارد.