مشروح گفت و گوی جماران با حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالوحید موسوی لاری را در زیر می خوانید:
مقام اول ولی فقیه فروردین امسال به چند نکته اشاره کردند، از جمله: «ما به دست خودمان وحدت ملی و شفقت اجتماعی را مخدوش کرده ایم.» همه ما در این شکست شریک هستیم و همه موظفیم برای حفظ و تقویت وحدت ملی و وحدت ملی را حفظ کنیم. مردم و مسئولان به نظر شما دریافت کنندگان این قسمت از دستورالعمل های مدیریتی کدام افراد یا گروه ها هستند و چه راه حلی برای برون رفت از این مشکل وجود دارد؟
وی در سخنان قبلی خود از بد رفتاری مردم گلایه کرده بود و گفته بود که مردم یکدیگر را تخریب نکنند و فضای شیرین انتخابات را تلخ کنند. و مشخص بود که مخاطبان او را جناح های حاضر در مبارزات انتخاباتی تشکیل می دهند. یعنی شانا بود و نه شانا، اما از صحبتی که اخیرا با هم داشتند دو تعبیر به دست می آید. یک تعبیر این است که تبصره زیر همان تبصره است. این بدان معناست که جنبشهای حاضر در صحنه، از مجلس، دولت و جاهای دیگر، باید گفتوگوی صمیمانه و سخاوتمندانه با یکدیگر داشته باشند. اوضاع به گونه ای پیش می رود که دولت و مجلس می توانند رودرروی یکدیگر قرار گیرند. احتمالاً هجوم محدود اقلیت اکنون در صحنه این تفسیر را از اظهارات او دارد.
اما آنچه از بیان اظهارات ایشان می توان فهمید، به ویژه گفته ایشان که همه ما در این زمینه شکست خورده ایم و باید آن را اصلاح کنیم، نشان می دهد که توجه ایشان به کل کشور، همه مردم و همه فعالان است. و حتی خودشان را هم حذف نکردند. آنها می خواهند این حرکت را طوری هدایت کنند که ما به مسیری برگردیم که مسیر اتحاد، همدلی و هماهنگی بین همه اقشار بود. این نظر ماست.
من فکر می کنم اگر قبول کرده باشد که همه ما در این زمینه شکست خورده ایم، به این معناست که آنچه تاکنون اتفاق افتاده نامطلوب بوده است. ما هم قبول نداریم و باید برگردیم. اگر این تعبیری است که ما قبول داریم، یکسری کارها باید انجام شود. برای رسیدن به نقطه مطلوب، ابتدا باید عواملی که در برهم زدن وحدت ملی نقش داشتند، شناسایی و فهرست شوند. بدون استثنا، کسانی که همیشه بر طبل تفرقه می کوبند باید در حضور خود کم شوند یا باید به عنوان بخشی از یک استراتژی جدید وارد سایه شوند.
مثلا شورای نگهبان موضع خود را بگیرد و بپذیرد یکی یکی از عوامل تخریب وحدت ملی، رفتار این شورا در سه دهه اخیر است. «کیهان» حسین شریعتمداری دیگر نمی تواند جهان گذشته باشد. با این ادبیات که همیشه باعث تفرقه و اختلاف می شود; یا حسین شریعتمداری باید استعفا دهد یا نگرش او تغییر اساسی کند. یا برخی از ائمه جمعه که همواره منشأ اختلاف و اختلاف بوده اند، یا باید سیاست خود را تغییر دهند یا جایگزین شوند.
منظورم این است که این نگاه دومی که دوست دارم باشم باید نشانه هایی داشته باشد. اولین نشانه آن این است که بر اساس دیدگاه وحدت گرایی، در اداره کشور، البته باید نظر اکثریت ملت کاملاً مورد توجه قرار گیرد، در حالی که حقوق اقلیت حفظ شود. این دیدگاه که اکثریت به اکثریت مؤمنان اطلاق می شود و مؤمن و کافر باید بر اساس آن تعیین شوند، نمی تواند در حرکت به سوی وحدت ملی جایی داشته باشد.
کسانی که عمل و گفتار و نوشتارشان در خدمت تفرقه بوده باید تغییر یابند یا خودشان تغییر جهت دهند تا فضای وحدت ملی ایجاد شود وگرنه اگر آقای علم الهادی با همین ویژگی ها خطبه ای ایراد کند آقای شریعتمداری. با همین خصوصیات می نویسد و آقای انبارلویی و امثال ایشان در روزنامه رسالت به همین شکل حرکت می کنند، این بیانات رهبری نیز مانند بسیاری از موضوعاتی که قبلاً مطرح کرده اند، بی اثر و عقیم می ماند و کاری از آن در نمی آید. این فضای شادی که او می خواهد و فضای همدلی ملت ایجاد نمی کند.
به همین دلیل معتقدم باید منتظر ماند و دید که با عوامل اصلی تفرقه که برای همگان مشخص است چگونه برخورد می شود. اگر تغییر یا تغییر جهت دهند به این معناست که فرمان رهبری انشاالله در حال انجام است و شاهد نوعی همدلی بین همه اقشار ملت و همه فعالان سیاسی و اجتماعی هستیم.
ایشان در بیانات خود خاطرنشان کردند که همدلی و اتحاد دلها باعث ایجاد امید و شکوفایی می شود. به نظر شما اگر موفق به تحقق وحدت ملی و وحدت دلها شویم چه تاثیری در فضای کشور خواهد داشت؟
این مشکل آشکار است. اگر یادتان باشد چند سال پیش که آقای خاتمی بحث آشتی ملی و دلسوزی بین همه اقشار را مطرح کرد، بلافاصله گفت: «اگر فضایی باشد که همه شهروند درجه یک باشند، پس ما اولین نیستیم. شهروند درجه دو و دو بودن اگر این فضا ایجاد شود، نشاط بسیار خوبی در جامعه ایجاد می شود، امید به آینده تقویت می شود و فضای تعاملات اجتماعی مثبت می شود. از منظر اقتصادی، اگر کسی نرخ خود را مبنا قرار دهد، نهادهای دیگری که از ابتدا بر مبنای رانت تعریف شده اند، باید جای خود را به فعالیت های بخش خصوصی بدهند.
در دولت آقای رئیسی پروژه مهم جدیدی نداریم و مانند پروژه های قبلی است. اما اگر بخواهند پروژه ای را راه اندازی کنند، متاسفانه فقط نهادهای خاص مانند پایگاه های کوچک و بزرگ امنیتی و نظامی یا بنیادهایی مانند بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی و اگر چیزی برای بخش خصوصی باقی بماند، فقط عده ای معین. می تواند طرح ریزی کند و فعالان عمومی اقتصادی فرصت محدودی برای انجام این پروژه ها دارند و اگر بخواهند کمی حضور داشته باشند معمولا دست دوم می گیرند. اما در مورد واگذاری ها وضعیت اسفبارتر است، وقتی فضا برای حرفه ای ها و هنرمندان ایجاد می شود، خواه ناخواه رونق و نشاط به وجود می آید.
به هر حال به نظر من نکته ای که ایشان مطرح کردند همان چیزی است که همه دلسوزان انقلاب و نظام انتظار دارند. اما نحوه برخورد با مخاطبان اصلی این موضوع، کسانی که بر طبل تفرقه و تفرقه می کوبند، تفاوت امید و ناامیدی است. یعنی وقتی اینها یا سیاستهایشان تغییر میکند، امید ایجاد میکند و وقتی روال یکسان است و قطار در همان ریل حرکت میکند، میتواند باعث ناامیدی بیشتر شود که رهبری در این مورد صحبت کرده و مخاطبان اصلی صحبت نکردهاند. توجه کرد.
مثل ماجرای رد صلاحیت علی لاریجانی برای ریاست جمهوری که گفتند باید جبران شود و شورای محترم نگهبان اصلا به این موضوع توجهی نکرد و با همین روال ادامه داد.
بنابراین فکر می کنم همه اینها به تغییراتی بستگی دارد که در رابطه با عوامل اصلی تشتت رخ می دهد. اگر نگرش ها یا افراد تغییر کرد انشاءالله این به فال نیک گرفته شود سال 1403 باید سال امید و شادی باشد. و همدلی ملی را بدانید.
17211