نام سریال: Metro 4
ژانر: کمدی، اجتماعی.
سال انتشار: 1399-1403
محصول کشور: ایران
نویسنده: جلیل سامان
کارگردان: جلیل سامان
آهنگساز: آرش بادپا
تعداد فصل: 4
تعداد قسمت ها: 65 قسمت / فصل اول (19 قسمت) – فصل دوم (16 قسمت) – فصل سوم (14 قسمت) – فصل چهارم (16 قسمت)
بازیگران: پژمان جمشیدی، ژاله صامتی، رایان سرلک، گیتی قاسمی، سیاوش چراغی پور، بهراد خرازی، منصور نصیری، خسرو احمدی، اصغر نقی زاده، مریم موسویان، مهری آل آقا، محمد حاجی زاده، محمدرضا فرزامی، سحاقی، هیوا. فیلیپ ساپرکین، محمد اشکانفر و…
در مورد سریال
جلیل سامان در سال 2019 ساخت سریالی به نام زیرخاکی را آغاز کرد که داستان مردی به نام فریبرز و خانواده اش را در جستجوی گنج روایت می کند. حال در فصل چهارم این اثر شاهد سفر فریبرز به خارج از کشور خواهیم بود که در ادامه سفری ماجراجویی در جستجوی گنج ها را آغاز می کند و با چالش ها و اتفاقات مفرح و هیجان انگیزی روبرو می شود.
خلاصه داستان سریال زیرخاکی 4 درباره فریبرز، همسرش پریچر و پسرش کاوه است که برای یافتن گنج های زیرزمینی، مصیبت ها و ماجراهای زیادی را پشت سر گذاشته اند. اکنون فریبرز به دنبال رویای دوران کودکیاش یعنی تبدیل شدن به یک ستاره سینما میرود و در این راه متوجه میشود که راهی برای یافتن زیرزمینی که در جستجوی آن ناامید بود، پیدا خواهد کرد.
نقاط قوت و ضعف
جذابیت بازی ها | یکی یکی از مهمترین عناصر جذابیت «زیرخاکی» از ابتدای فصل اول، دو شخصیت اصلی آن یعنی فریبرز و پریچر بود. این زوج با ویژگی های شخصیتی منحصر به فرد خود توانستند سه فصل جذاب را با هم تجربه کنند. آنها به خوبی با چالش های جدیدی که در این فصل با آن روبرو بودند کنار آمدند و بازی خود را با شرایط جدید تطبیق دادند. موقعیت هایی مثل سرقت از بانک و از دست دادن حافظه و… اگرچه به نظر تازگی نداشتند و بارها در کمدی های مختلف آنها را دیده ایم، اما این بازیگران بسیار بامزه ایفای نقش می کردند که اصلاً احساس نمی کردیم در حال تماشای آنها هستیم. در موقعیت های تکراری
انواع روایت های فرعی | داستان اصلی فصل چهارم به تلاش فریبرز باغبشه برای یافتن قبرستانی که چمدان را در آن مخفی کرده بود، بازمیگرداند. او از ابتدا تا انتها مدام در پی یافتن ردی از این گورستان بود و در مسیر این جستجو در موقعیت های مختلفی قرار گرفت و وارد خرده روایت های جدیدی شد.
انتقاد از شرایط جامعه.| جلیل سامان از فصل اول «زیرخاکی»، با قرار دادن فریبرز در موقعیتهای مختلف، گوشههایی از تاریخ ایران در دهههای 50 و 60 را توصیف کرد و گاه با نگاهی انتقادی به برخی رویدادها، عزلها و نصبها و… مواجه شد. شهر محروم در ابتدای سریال، وعده و وعیدهایی که مبنای مشخصی ندارند، تصمیمات نادرست افراد غیرمتخصص که در جای خود نیستند یا قرار دادن شخصیت هایی با سابقه نادرست در سمت مدیر یا رئیس یک سازمان، و غیره از نکات مهم این فصل بود.
پایان فصل چهارم به گونه ای بود که امکان بسته شدن قطعی پرونده مخفی وجود داشت.
پایان یافتن (خطر افشای تاریخ) | هر فصل «زیرخاکی» در جایی به پایان می رسید که فریبرز باغبشه کیسه سکه را در جایی دفن می کرد و در آغاز فصل بعد با رفتن به محل گنج دست به ماجرایی تازه می زد. در فصل چهارم، Freebears سرانجام در قسمت آخر سکه ها را بدست آورد. چمدان را در دست گرفت و همراه با پریچر خوش تیپ از صحنه دور شد، اما صحبت های پریچر از دردسری که به وجود آورده اند و اینکه سکه ها مال آنها نیست و فرزند دومی که در راه است، فریبرز را برانگیخت. سرانجام تصمیم می گیرد سکه ها را رها کند. درست است که سکانس پایانی و تصمیم فریبرز بعد از چهار فصل کمی عجولانه و نه چندان باورپذیر به نظرم رسید. نبود اما به هر حال ماجرا به اینجا ختم شد که بند چمدان را رها کردند. این پایان باعث شد خیلی ها فکر کنند «زیرخاکی» برای همیشه تمام شده است. زیرا وقتی فری برز از مهم ترین هدف خود صرف نظر می کند، دیگر مبنای ادامه سریال مشخص نیست. با این حال، سریال در جایی به پایان رسید که همچنان می توان به ادامه آن در شرایطی دیگر امیدوار بود.