فیلم های زیادی با تمرکز بر روابط بین والدین و فرزندان ساخته شده است. آثار درخشانی که علاوه بر بحث در مورد کیفیت یا جذابیت داستان اصلی، روی رابطه پدر و پسر نیز تمرکز زیادی داشته است. برخی از سکانس های احساسی بین والدین و فرزندان هنوز پس از سال ها در ذهن ما باقی مانده است. به مناسبت اکران فیلم «پس از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی نگاهی داریم به مهم ترین و خاطره انگیزترین روابط سینمای ایران.
به گزارش پی ام آپ، طبیعتاً تعداد آثار مربوط به پدر و پسر بیش از اینهاست. سعی کرده ایم به خاطره انگیزترین آنها بپردازیم و به احساسات شکل گرفته در این آثار بپردازیم.
تجارت مسعود کیمیایی ۱۳۷۳
در این فیلم شاهد رابطه پدر و پسر در خارج از ایران هستیم. پدر با بازی فرامرز هوروکان در آمریکا زندگی می کند. او پس از جدایی از همسرش به همراه پسرش به آلمان می رود و می بیند که پسرش مشکل مالی دارد. همزمان دو آلمانی به آنها حمله می کنند و کیف پدر را می دزدند. پدر مجروح شده و پسر تلاش می کند تا هزینه درمان او را بپردازد. مجموعه شرایط به گونه ای است که وقتی پدر به ایران برمی گردد، پسر در فرودگاه به او ملحق می شود. «تجارت» یکی از فیلم های شاخص مسعود کیمیایی است و از آنجایی که در بستری غیر از ایران روایت می شود، لحنی متفاوت دارد. بخش مهمی از موفقیت فیلم مدیون رابطه این پدر و پسرش و البته بازی درخشان دوستان صمیمی است. آرش یغمایی در این فیلم نقش پسری را بازی می کرد اما پس از آن فعالیت چندانی نداشت.
پسران بهشت مجید مجیدی ۱۳۷۵
داستان فیلم «بچه های بهشت» ساخته مجید مجیدی، زندگی فقیرانه پدری را روایت می کند که به دلیل فقر مالی شرمنده زن و فرزندش شده و دختر و پسرش نمی خواهند در مورد کفش گم شده صحبت کنند. با. یکی از جذاب ترین قسمت های داستان رابطه پدر و پسر است. پدر بیکار است و از پسرش می خواهد که روزهای جمعه او را در ویلاهای شهر همراهی کند و از باغ مراقبت کند. پدر از به صدا درآوردن زنگ خانه به عنوان باغبان خجالت می کشد و حاضر است این ناامیدی را تجربه کند و اجازه ندهد پدرش احساس بدی کند. یکی از غم انگیزترین سکانس های فیلم در رابطه با این پدر و پسرش شکل می گیرد. آنها با دوچرخه تصادف می کنند و مجبور می شوند یک دوچرخه خراب در پشت یک ون سوار شوند.
لابی | بهروز شعیبی 1391
رضا عطاران ابتدا در فیلم دهلیز در نقشی بسیار جدی ظاهر شد و در نقش بهزاد بازی درخشانی از خود به نمایش گذاشت. بهزاد مردی است که به جرم قتل غیرعمد به زندان افتاد و حالا درست در آخرین روزهای قبل از اعدام، همسرش از خانواده مقتول رضایت میگیرد. مهمترین نکته در شخصیت بهزاد رابطه او با پسر خردسالش است. پسری که پدرش از زمانی که به یاد می آورد در زندان بوده و فکر می کرد پدری ندارد و حالا قرار است بهزاد در مدت کوتاهی نقش پدر را برای او بازی کند. عطاران یکی از احساسی ترین نقش های خود را در این فیلم بازی می کند. تلاش او برای جلب اعتماد پسر از یک سو و سردرگمی او در مورد نحوه رفتار به عنوان یک پدر نمونه مجموعه جذابی را خلق کرده است. این پدر و پسرش سعی می کنند در مدت اندکی که دارند هر آنچه را که از رابطه پدر و پسری می خواستند با هم تجربه کنند. مهم این است که در نهایت این کودک است که برای رسیدن به رضایت پدر پیشقدم می شود.
زهره | آیدا پناهنده 2013 است
در فیلم ناهید رابطه پدر و پسر به گونه ای متفاوت پیش می رود. نوید محمدزاده نقش احمد را بازی می کند، مردی که مدت هاست معتاد بوده و زندگی خانواده اش را تباه کرده است. او متجاوز بود و رفتار مناسبی با پسرش نداشت. اکنون اما همچنان به دنبال پسرش می گردد و سعی می کند رابطه خود را با او ترمیم کند. با این حال از رفتار خشن خود دست بر نمی دارد و حتی عشق به پسر با دور زدن و لگد و … همراه است. نکته قابل توجه این است که پسر احمد که امیررضا نام دارد از رفتارهای پدرش تقلید می کند و روحیه ای خشن و پرخاشگر دارد. او با مادرش مقابله می کند و نمی خواهد مانند پدرش درس بخواند و زندگی آرامی داشته باشد. با توجه به تاریخچه رابطه این پدر و پسر، چند سکانس محبت آمیز بین آنها جذاب بوده است.
شعله ور | حمید نعمت الله ۱۳۹۵
امین حیایی در فیلم شلوار نقش مردی میانسال به نام فرید را بازی کرده و در بخش قابل توجهی از این فیلم پسرش دارا حیایی را همراهی می کند. فرید از فارغ التحصیلان نخبه مدرسه خوارزمی بود که مهم ترین سال های زندگی خود را بر اثر اعتیاد هدر داد و اکنون در میانسالی متوجه شده است که حتی در زندگی حتی در دوران زندگی خود به موفقیتی دست نیافته است. زندگی خود. شغل او. همسرش او را رها کرده است، مادرش با او کنار نمی آید و او جایی در ذهن پسرش ندارد. او نمی تواند قهرمان زندگی پسرش باشد و می بیند که پسرش دوست قدیمی خود را که غواص معروفی شده به عنوان یک قهرمان می پذیرد. فرید برای خراب کردن تصویر قهرمان در ذهن پسرش سعی می کند موقعیت او را به خطر بیندازد. او همه تلاشش را می کند تا پسرش او را به عنوان الگو بپذیرد، اما در نهایت به جایی نمی رسد و شروع به انجام کارهای عجیب و غریب می کند. با روی آوردن دوباره به اعتیاد به مرز نابودی پسرش می رسد. نمونه پدر و پسر در این فیلم به بهترین شکل روایت می شود.
حلزون خاموش بهرنگ دزفولی زاده 2018
«حلزون خاموش» به کارگردانی بهرنگ دزفولی زاده بر اساس داستانی متفاوت از پدر و پسری ساخته شده است. پسری در خانواده ای با پدری ناشنوا و مادری کم شنوا به دنیا آمد و حالا که چهار ساله است باید کاشت حلزون شنوایی انجام دهد، اما پدرش با این عمل مخالفت می کند. او می ترسد با گوش دادن به پسرش تنها بماند و در دنیای ساکت خود حضور کودکی را که حدس می زند بین آنها تفاهم عمیقی وجود دارد از دست بدهد. او سعی می کند به هر قیمتی جلوی اقدامات پسرش را بگیرد. تمرکز فیلم بر تلاش مادر برای جراحی پسرش است اما بخشی از بار عاطفی فیلم به رابطه پدر و پسر برمی گردد. پدری که در شهربازی کار می کند اما هیچ صدایی از هیجان کودکان نمی شنود و فقط می تواند با فرزند خودش ارتباط برقرار کند. البته با توجه به چنین مضمونی انتظار می رفت فیلم بیشتر به شخصیت پدر بپردازد و دلایل این ترس و ذهنیت را تحلیل کند.
قصر شیرین رضا میرکریمی ۱۳۹۶
حامد بهداد در فیلم قصارشیرین در نقش مردی به نام جلال ظاهر شد که در زندگی خود تصمیمات اشتباه بسیاری گرفت و همیشه از مرگ فرار کرد. او خانواده اش را رها کرد و حالا در روز فوت همسرش باید دختر و پسرش را با خود همراه کند. بخش مهمی از داستان فیلم در رابطه جلال و فرزندانش آشکار می شود. پسر جلال که بزرگتر و آگاهتر است از دست پدر عصبانی تر است و حتی جای خود را برای عموهایش فاش می کند. در نهایت تاثیرگذارترین قسمت فیلم، رفاقت پدر و پسر است. پسر در تبلتش فیلم آخرین روزهای زندگی مادر را به پدرش نشان می دهد و با تمجید از پدرش به آرامش نسبی می رسد. تا اینکه جلال با زیر گرفتن حیوانی در جاده به دلیل درخواست کمک پسرش قصد فرار دارد، برای اولین بار به جای فرار با کاری که کرده روبرو می شود.
پس از خروج | رضا نجاتی ۱۴۰۱
در فیلم «پس از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی، رابطه پدر و پسری بین شخصیت آرش با بازی صابر ابر و پسر خردسالش شکل می گیرد. آرش قهرمان سابق مسابقات اتومبیل رانی است که پس از مرگ همسر اولش در تصادف، دوباره با زنی به نام مونا ازدواج کرد و همسر دومش بی دلیل او را ترک کرد. او به همراه پسر خردسالش با بازی حامی ترابی در گوشه ای از جنوب ایران زندگی می کند و مشغول تعمیر موتور کشتی های باری است. فیلم با تمرکز بر رابطه پدر و پسری آنها شروع می شود و می بینیم که پس از شنیدن اخباری از مونا به همراه پسرش راهی تهران می شود. در طول فیلم بارها بر رابطه پدر و پسری آنها تاکید شده و از طرفی فیلم به رابطه پدر و پسری آرش و پدرش نیز اشاره دارد. در واقع جدا از داستان اصلی، بحث رابطه والدین و فرزندان در فیلم بسیار پررنگ است و به معناسازی کمک می کند. صابر ابر برای اولین بار خود را در جایگاه پدری در کنار پسر می بیند و رفتاری متفاوت از دیگر آثارش دارد.
برم شهرام شاهحسینی 1401
یکی از درخشان ترین روابط پدر و پسری را در سریال «ولم کن» در رابطه با شخصیت حاتم و راما شاهد بودیم. محسن تنابنده بارها در نقش های موفق مختلف ظاهر شده است اما رابطه پدری او با پسر مبتلا به سندروم داون در این سریال موقعیت احساسی بسیار جذابی را رقم زد. در طول سریال شخصیت حاتم به خاطر پسرش از خواسته هایش دست کشید و در مقابل دیگران ایستاد. در شکل گیری این موقعیت های احساسی، شکی نیست که محمدصادق میرمحمدی بازیگر نقش راما نقش پررنگی داشته است. یکی از احساسی ترین سکانس ها جایی بود که راما هنگام خداحافظی حاتم گریه کرد و به او گفت که او را دوست دارم. این سکانس به قدری باورپذیر بود که قلب بینندگان را کاملا به درد آورد. سکانس حضور راما در زندان و ملاقات او با پدرش نیز بسیار ضربه خورد.