لایحه پیشنهادی از جنبه های مختلف قابل نقد است.

1- تنها نکته مثبت بودجه واقع بینی در پیش بینی درآمدهای نفتی است. یکی از مقامات دولتی ماه گذشته اعلام کرد که بخش قابل توجهی از درآمد مورد انتظار از فروش نفت و میعانات نفتی و همچنین فروش شرکت های دولتی به دست نیامده است. این عدم تحقق درآمد از این دو منبع اصلی درآمد بودجه، دولت را مجبور کرده است تا درآمد حاصل از این دو بند را در سال آینده با احتیاط بیشتری پیش بینی کند. بنابراین در پیشنهاد بودجه سال آینده منابع حاصل از فروش نفت و شرکت های دولتی با کاهش چشمگیری مواجه شده است.

2- برخلاف این واقع گرایی اجباری، دولت سعی کرده کمبود فروش نفت را از طریق افزایش شدید، ناگهانی و غیرمنطقی درآمدهای مالیاتی جبران کند: چیزی که علاوه بر احتمال شکست، فشار بیشتری را بر جامعه وارد می کند. مردم اعم از تولید کننده و مصرف کننده

با این توصیف، افزایش 50 درصدی درآمد مالیاتی در بودجه سال آینده را می توان از دو منظر تحلیل کرد: اول اینکه بعید است اقتصاد کشور در شرایطی که رکود وجود دارد، ظرفیت پرداخت این میزان افزایش مالیات را در مدت یک سال داشته باشد. بر بسیاری از بخش های تولید، به ویژه شرکت های کوچک و متوسط ​​تأثیر می گذارد. ثانیاً، دولت ها، به ویژه آنهایی که مدعی بنیادگرایی هستند، به ندرت از کشورهای پیشرفته غربی الگو می گیرند، اما در بحث افزایش مالیات، عمدتاً این دسته از کشورها را مبنای تصویب افزایش مالیات معرفی می کنند.

با این توصیف، دولت نمی خواهد طرف دیگر ماجرا را توضیح دهد که اگرچه کشورهای پیشرفته و غربی مالیات بیشتری دریافت می کنند، اما خدمات کمی و کیفی بسیار بیشتری به مردم ارائه می دهند. حال دولت توضیح دهد که برخلاف افزایش شدید مالیات در سال گذشته و افزایش پیشنهادی 50 درصدی در سال آینده، آیا از نظر کیفی و کمی برای مردم و جامعه بهبود می یابد یا افزایش می یابد؟

نکته دیگر در مورد افزایش مالیات این است که مردم به گونه ای مالیات پرداخت می کنند که ترجیحات اکثریت در تصمیم گیری های خرد و کلان رعایت شود و خدمات مطلوب و کارآمد ارائه شود. حال سوال این است که آیا دولت نماینده اکثریت مردم است و بنابراین مطابق سلیقه اکثریت عمل می کند؟ و با این ساختار و سیستم ناکارآمد اداری، اجرایی و نظارتی ناشی از نظام گزینش و انتصاب کارگزاران و کارکنان دولت، آیا خدمات خود را در بالاترین سطح بهره وری انجام می دهید؟ در این صورت مردم با رضایت بیشتری مالیات می پردازند و فرار مالیاتی نیز کاهش می یابد و در نهایت جای سوال دارد که آیا این افزایش میزان مالیات بر بخش های غیر تولیدی و واسطه گری تاثیر می گذارد یا شرکت ها را معاف می کند یا این مازاد بر آن اعمال خواهد شد؟ مالیات بر تولیدکنندگان و مصرف کنندگان؟

3- یکی دیگر از نکات برجسته بودجه افزایش 20 و 18 درصدی حقوق است که تقریباً 50 درصد کمتر از نرخ تورم اعلام شده است. این بدان معناست که در سال آینده حقوق بگیران حتی با این میزان افزایش دستمزد بیش از 20 درصد از قدرت خرید خود را از دست خواهند داد. جالب‌ترین نکته این است که برای گروه‌هایی از کارمندان با درآمد بیشتر از ۲۳ و ۳۴ میلیون توکن، مالیات ۲۰ درصد و ۳۰ درصد در نظر گرفته شده است.

یعنی برای این گروه های درآمدی که عمدتاً اقشار ماهر و با تجربه نیروی کار کشور هستند، افزایش حقوق 18 درصد (50 درصد کمتر از نرخ تورم) اما بیش از این میزان (18 و 20 درصد) در نظر گرفته شده است. ). از طریق مالیات از جیب شما و به دولت منتقل می شود. این بدان معناست که نه تنها تورم که نوعی مالیات تحمیلی از سوی دولت است، قدرت خرید مردم را کاهش داده است، بلکه با این روش مالیات، فشار بیشتری بر سفره کارمندان و حقوق بگیران وارد می‌شود.

نباید فراموش کرد که فشار بیشتر بر این دسته از کارکنان که عمدتاً متخصص و نیروهای با تجربه و با کیفیت در دستگاه حاکمه هستند، هم انگیزه کاری و هم بهره‌وری آنها را کاهش می‌دهد و زمینه خروج آنها از بدنه را فراهم می‌کند. دولت و حتی از روستا این کار را انجام می دهد.

4- بهانه دولت برای عدم افزایش حقوق کارمندان با توجه به نرخ تورم، نبود تورم است. این در حالی است که بخش قابل توجهی از تورم کشور ناشی از کسری بودجه دولت است و کسری بودجه نیز ناشی از انبوه هزینه های غیرضروری است که در سه دهه اخیر عمدتاً از طریق بودجه به بودجه تحمیل شده است. افراد و گروه های قدرتمند

قبل از تشدید تحریم ها، این هزینه های غیرضروری جبران و در واقع از طریق درآمدهای نفتی پنهان می شد، اما پس از سال 1396 و حذف یا کاهش درآمدهای نفتی باعث افزایش کسری بودجه و در نتیجه افزایش کسری بودجه شد. نقدینگی و تورم ناشی از آن. اینکه دولت در دو سال گذشته مدعی شده هدف اصلی خود کاهش نقدینگی و رسیدن به تورم تک رقمی است – حتی به آن نزدیک نشده است – ناشی از کم توجهی یا بی توجهی به ریشه های نقدینگی است. تورم. که نمی خواهد یا نمی تواند وارد شود و ناگزیر با تحدید حقوق مردم و فشار بیشتر بر سفره مردمی برای جبران آن سعی در کاهش تورم دارد که تبعات منفی زیادی برای اقتصاد کشور دارد.

5- یکی از نکات قابل توجه سخنان دولت ها و نشریات مرتبط با آنها که با شور و شوق نیز بیان می شود این است که کاهش سهم نفت در بودجه سال آینده و افزایش درآمدهای مالیاتی کاهش وابستگی تلقی می شود. درآمدهای نفتی در واقع، این جهت گیری نادرست به جامعه است. یکی از شعارها و خواسته های اوایل انقلاب کاهش وابستگی اقتصاد و معیشت و رفاه مردم به درآمدهای نفتی بود نه لزوماً به بودجه دولت.

اقتصاد کشور زمانی به سمت استقلال از فروش و درآمدهای نفتی می رود که بتواند کالاها و خدمات پیشرفته و پیچیده، ارزان و قابل رقابت با محصولات جهانی و بر اساس علم و دانش نیروهای انسانی خود تولید کند تا بتواند با یافتن درآمدهای ارزی جایگزین بیابد. بازارهای جهانی نفت پیدا می کنند نه عمده فروشی محصولات کشاورزی و نه صادرات پتروشیمی های نیمه خام و فولاد یا سایر معادن نمی تواند کشور را از وابستگی به نفت رها کند. بنابراین کاهش وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی (که از این طریق محقق نشده و نمی شود) را نباید کاهش وابستگی اقتصاد و معیشت و رفاه اهالی درآمدهای نفتی دانست. در واقع این کاهش فرضی وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی نه تنها از مشکل فشارهای اقتصادی و معیشتی مردم کاسته نمی شود، بلکه با این کاهش بودجه و افزایش غیرعادی مالیات ها، تنها به رکود بیشتر دامن می زند. تشدید رکود باعث کاهش تولید و اخراج کارکنان در بخش‌های اقتصادی می‌شود که منجر به افزایش بیکاری و دامن زدن به رکود بیشتر و تکرار این چرخه مخرب می‌شود.

6- دولت همچنین فروش اوراق قرضه اسلامی (اوراق قرضه) را برای کسب درآمد در سال آینده افزایش داده است. این اوراق به دلیل اینکه نرخ سود بسیار کمتر از نرخ تورم است، مورد استقبال مردم قرار نمی گیرد و دولت به ناچار این اوراق را به بانک ها یا پیمانکاران بخش خصوصی در ازای بدهی آنها تحمیل می کند که این ظلم برای این گروه از مردم است. شرکت های خصوصی و غیرقابل قیمت توجیهی است. بنابراین در صورت تصویب این لایحه سال سختی برای بخش تولیدی و مصرف کنندگان خواهد بود. بخصوص که آخرین سال ماموریت نمایندگان است و برای جلب نظر رای دهندگان خود (طبق تجربه رایج در مجلس) سعی در افزایش هزینه های بودجه ای مناطق خود و در نتیجه تحمیل منابع غیرقابل تحقق بیشتری در بودجه دارند. که به نوبه خود باعث فشار بیشتر بر مردم می شود.

منبع: دیاریو اعتماد


اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *