مازیار آقازاده؛ در روزهای گذشته و همزمان با اعلام توافق تبادل زندانیان بین ایران و آمریکا، گروهی از ناظران و فعالان سیاسی داخلی و خارجی برای کوبیدن این توافق و اهمیت آن، عبارت “نفت در برابر غذا” را برجسته کرده و آن را بر سر حاکمیت جمهوری اسلامی ایران می کوبند.
این اقدام از آنجا نشات می گیرد که مقامات آمریکا پس از اعلام توافق با ایران، در برابر انتقادات تندوتیز شاهین های جنگ طلب آمریکا که تنها بمباران ایران دل آنها را شاد می کند، اعلام کردند که پول آزاد شده ایران در کره جنوبی در حسابی در قطر خواهد بود و صرف مصارف و مخارج غیرتحریمی دولت ایران خواهد شد.
همین نکته باعث شده که گروهی از مخالفان دولت (قوه مجریه) و جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران، این مساله را دست گرفته و با قیاسی مع الفارق و به منظور خفیف کردن آزادسازی بخشی از منابع مالی بلوکه شده کشور بدون برعهده گرفتن تعهداتی در حوزه هسته ای و موشکی و امنیت ملی، این توافق را بکوبند.
مخالفان نیز می خواهند نوعی قیاس بین عراق صدام حسین و وضعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران در انزوای بین المللی و وضعیت خطرناک و شکننده داشته باشند.
پرواضح است که مقایسه وضعیت فعلی تحریم ها و موقعیت فعلی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان با موقعیت صدام حسین در دوران انزوا و تحریم بین المللی پس از جنگ آزادسازی کویت، قیاسی مع الفارق بوده و همانند بسیاری دیگر از مغلطه هایی است که این جماعت به خورد مخاطبان خود می دهند.
“نفت در برابر غذا” در دوران صدام حسین که بیش از یک دهه استمرار داشت و تا زمان سقوط حکومتش تداوم یافت به هیچ وجه با وضعیت کنونی ایران قابل قیاس نیست و افرادی که چنین عبارتی را برای وضعیت کنونی ایران به کار می برند یا جاهل اند یا همان طور که پیشتر اشاره شد غرض و مرض سیاسی دارند؛ از آن رو که:
1- نفت در برابر غذا برای عراق با قطعنامه رسمی شورای امنیت سازمان ملل متحد در دوران صدام و پس از جنگ آزادیبخش کویت حمایت شد و همه کشورهای جهان قانوناً موظف به اجرای آن بودند.
در این چارچوب عراق روزانه تنها مجاز به فروش 600 هزار بشکه نفت خام بود و پول ناشی از این صادرات در حسابی با نظارت شورای امنیت ملل متحد و تنها برای تامین واردات غذا و دارو به عراق اختصاص می یافت و حتی یک سِنت از این پول در اختیار دولت عراق قرار نمی گرفت.
2- تحریم های اعمال شده از سوی ایالات متحده آمریکا علیه ایران اما فاقد وجاهت و الزام حقوقی سازمان ملل متحد است و تنها به پشتوانه مجازات های ایالات متحده آمریکا علیه شرکت ها برقرار است. و به همین میزان قابل دور زدن و خنثی سازی و کم اثرسازی است. این کجا و قطعنامه تحریمی شورای امنیت که همه دنیا ملزم به اجرای آن هستند، کجا!
3- عراق صدام حسین پس از بیرون رانده شدن از کویت یک دولت به شدت ضعیف با زیر ساخت هایی نابود شده در یک جنگ طولانی 10 ساله (8 سال با ایران و پس از آن بلافاصله حمله به کویت و سپس حمله آمریکا به عراق) بود که حتی کنترلی بر شمال و جنوب کشور نداشت و آمریکا پس از بیرون راندن ارتش بعث از کویت، در مناطق شمالی و جنوبی عراق منطقه پرواز ممنوع اعمال کرده بود و دولت صدام عملا کنترلی بر بیش از نیمی از مساحت کشورش نداشت.
از سوی دیگر عراق به لحاظ جغرافیایی فاقد سواحل و بنادر بزرگ در خلیج فارس است و دسترسی بسیار محدودی به آب های آزاد دارد و همین مساله امکان تبادلات تجاری این کشور را حتی در دوران غیرتحریم بسیار محدود می کند، چه رسد به دورانی که پس از جنگ آزادسازی کویت، زیر ذره بین نیروهای آمریکایی در منطقه و به پشتوانه دهها قطعنامه تحریمی شورای امنیت ملل متحد بود و می خواست برای مثال تحریم ها را دور بزند!
تازه در همین دوران هم صدام می توانست به صورت محدود تحریم ها را دور زده و اقلامی را وارد یا خارج کند.
وانگهی نیروی دریایی این کشور در نخستین هفته های پس از جنگ تحمیلی علیه ایران، از سوی نیروی دریایی ایران منهدم شده بود و ظرفیتی دریایی برای عراق باقی نمانده بود.
بنابراین عراق چه آن روز و چه حتی امروز برای واردات کالاهای مورد نیاز خود به مرزهای زمینی کشورهای همجوار خود نیاز دارد و عملا جغرافیای این کشور عراق را در یک حصار انزوا درون خشکی قرار داده است.
4-حال این وضعیت عراق را با موقعیت کنونی ایران مقایسه کنید که با وجود شرایط تحریم های یکجانبه آمریکا دارای یکی از بزرگ ترین ناوگان تجاری منطقه و حتی جهان است و دارای دهها بندر بزرگ و کوچک و هزاران کیلومتر خط ساحلی برای تجارت آزاد با دنیاست.
از سوی دیگر همان طور که اشاره شد عراق دوران دهه آخر حکومت صدام، یک کشور شکست خورده در دو جنگ بزرگ با کشورهای همسایه و یک ابرقدرت جهانی (آمریکا) با زیر ساخت هایی منهدم شده و بدون دسترسی به آب های آزاد و بدون کنترل بر بیش از نیمی از مناطق کشور خودبود؛ در حالی که جمهوری اسلامی ایران جنگ دهه گذشته خود در منطقه را با پیروزی پشت سرگذاشته و پایه های نفوذ منطقه ای خود را به واسطه همین جنگ مستحکم تر ساخته است.
از سوی دیگر، علیرغم تحریمهای آمریکا، ایران کنونی دارای گردش تجاری سالانه بیش از 120 میلیارد دلار است، آنچه را که میخواهد وارد میکند و آنچه را که میخواهد میفروشد، دارای دو دریای بزرگ متصل به آبهای آزاد بینالمللی در جنوب و یک دریای بزرگ است. در سواحل شمالی، ممکن است با همه کشورهای همسایه از طریق دریا، هوا و زمین تجارت کند و می تواند تمام اقلام تحریم شده توسط ایالات متحده را خریداری و وارد کند.
ایران بزرگ کنونی همچنین قدرت ایفای نقش موثر در دریای سرخ و باب المندب از یک سو، اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس از سوی دیگر و از طریق سوریه و لبنان را دارد. دسترسی به دریای مدیترانه و از همه مهمتر کنترل بزرگراه حیاتی تنگه هرمز دارد.
این کشور متحدانی در منطقه دارد که به گفته دشمنانش کنترل چهار پایتخت عربی منطقه (بغداد، دمشق، بیروت و صنعا) را به او داده اند.
این کشور از این جهت قدرت نظامی دارد که آمریکا و ناتو از آن می خواهند که تسلیحات نظامی (پهپاد و موشک) به روسیه نفروشد، مبادا مسکو آن سلاح ها را به سر سربازان ناتو در اوکراین شلیک کند.
حالا با خود منصف باشید: ایران با وجود همه مشکلاتی که تحریم ها برایش ایجاد کرده، امروز کجا و عراق در عصر نفت در مقابل غذا کجاست؟!
چه خوب است که گروه های سیاسی برای رسیدن به قدرت و یا بیرون راندن از آن به دلیل سردرگمی و پشیمانی به منافع و امنیت ملی کشور پایبند بوده و از الفاظ و عبارات سوء استفاده نکنند و تصور نکنند که دیگران این کار را خواهند کرد. همچنین این کار را ناآگاهانه و بدون حافظه تاریخی انجام دهید.