داماد جنایتکار برای تصاحب ارث پدرشوهرش یک قاتل استخدام کرد (+عکس)
وقتی مرد جوان متوجه شد که مادر، خواهر و همسرش تنها وارثان میراث نجومی خانواده هستند، دو قاتل را اجیر کرد تا مادر و خواهرش را بکشند تا کل دارایی را به همسرش برگرداند. این مرد حریص نام همسرش را هم در لیست مرگ قرار داده بود.
به گزارش رکنا، ساعت 9 و 40 دقیقه صبح یکشنبه 15 بهمن ماه مرد جوانی برای بیرون رفتن با نامزدش در حوالی باغ فیض به خانه نامزدش رفت که ناگهان دو مرد را دید که صورت خود را با نقاب پوشانده بودند و نامزدش از دیوار خانه به داخل پرید. کوچه با دیدن این صحنه با تعجب به سمت او رفت. مردان ناشناس که از دیدن مرد جوان متعجب شده بودند، مدعی شدند که آبگرمکن خانه طبقه چهارم خراب شده و برای تعمیر آن آمده اند، اما وقتی از خانه خارج شدند، در باز نشد و به پایین پریدند. دیوار
از آنجایی که خانه نامزد مرد جوان در طبقه چهارم بود و آبگرمکن وی مشکلی نداشت، این موضوع شک مرد جوان را برانگیخت و زمانی که قصد داشت با آنها درگیر شود، افراد نقابدار با ضربه زدن به وی با یک چاقوی آتش نشانی موفق به فرار شدند.
لحظاتی بعد با تماس مرد جوان، ماموران کلانتری 140 باغ فیض پس از هماهنگی های لازم با بازپرس موسی رضازاده وارد منزل شدند. آنها جسد یک دختر جوان را در آشپزخانه و جسد مادرش را در اتاق نشیمن پیدا کردند. روسری دور گردن آنها پیچیده شده بود که مشخص شد هر دو قربانی خفه شده اند.
نامزد این دختر جوان در تحقیقات گفت: مدتی پیش با ملیکا نامزد کردم، پدرش در دوران کرونا فوت کرده بود و خواهر دیگرش مدتی بعد با مرد جوانی به نام شهاب ازدواج کرد. با او، اما وقتی به جلوی در رسیدم با دو مرد ناشناس روبرو شدم.
بررسی 20 دوربین مداربسته
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت 20 دوربین مداربسته اطراف صحنه جنایت را بررسی کردند. دوربین ها دو مرد نقابدار را نشان می داد که از ماشین پیاده شده و به سمت خانه قربانیان می روند.
با توجه به اینکه به غیر از تلفن های همراه مقتولین که در چند خیابان آن طرف تر نیز کشف شده بود چیزی از منزل به سرقت نرفت، فرضیه قتل با سرقت اعتبار خود را از دست داد. اما از آنجایی که درب ورودی سالم بود و افراد نقابدار بدون مشکل وارد خانه شده بودند، این احتمال وجود داشت که برای ساکنین خانه شناخته شده باشند.
میراث نجومی
در ادامه تحقیقات مشخص شد پدر ملیکا مردی ثروتمند و دارای میلیاردها تومان ملک و املاک بوده و اجاره بهای مشاغل و املاک او ماهانه تنها 500 میلیون تومان بوده است. تنها وارثان او دو دختر و همسرش بودند. با مرگ ملیکا و مادرش تمام دارایی ها به دختر دیگر خانواده رسید و این موضوع مورد توجه تیم جنایی قرار گرفت.
از سوی دیگر در بررسی ها مشخص شد که خانواده مهرنوش با ازدواج او و شهاب مخالف هستند. با بررسی حساب های شهاب مشخص شد که همزمان با اقدام، مبلغ 4 میلیارد و 500 میلیون تومان از حساب وی برداشت و به حساب فردی به نام اکبر واریز شده است.
شهاب قبلا رستوران داشت اما به دلیل مشکلات کاری در دوران کرونا مجبور به ورشکستگی شد و در حال حاضر مشغول خرید و فروش ملک و خودرو بود. با توجه به ورشکستگی و نیاز مالی شهاب، از سوی دیگر، اختلافات وی با مقتولین و همچنین واریز مبلغ هنگفتی از حساب وی بلافاصله پس از جنایت، این فرضیه مطرح شد که شهاب افرادی را برای قتل ها استخدام کرده است.
به این ترتیب تحقیقات بر روی داماد خانواده متمرکز شد و مشخص شد از 4.5 میلیارد تومان حدود 2.5 میلیارد تومان در حساب اکبر باقی مانده و مابقی به حساب دو جوان به نام های حمید واریز شده است. پیام. حمید کارگر رستوران اکبر بود و پیام هم در مغازه ژل فروشی نزدیک. این اتفاق زمانی افتاد که پیام پس از جنایت تهران را ترک کرد و به زادگاهش رفت.
با کنار هم قرار دادن قطعات پازل به دست آمده توسط تیم جنایی مربوط به قتل مادر و دختر، مشخص شد که شهاب، اکبر، حمید و پیام در این قتل ها دست داشته اند.
از آنجایی که احتمال می رفت با دستگیری هر یک از آنها، سایر متهمان متوجه ماجرا شده و متواری شوند، بازپرس اداره یازدهم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت همزمان چهار متهم را صادر کرد.
بازپرسان اداره دهم اطلاعات پایتخت در چهار تیم جداگانه متهمان را در چهار نقطه کشور دستگیر و تحویل وزارت اطلاعات کردند. متهمان با توجه به مستندات پلیسی به قتل خود اعتراف کردند و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.
قتل در لباس مکانیک
یکی یکی از قاتلان کارمند رستورانی است که شهاب با صاحبش دوست بود. مرد 30 ساله ای که هرگز فکر نمی کرد در ماجرای دو جنایت شناسایی و دستگیر شود.
از روز حادثه بگویید؟
قربانیان عصر قبل از حادثه به دامادشان گفته بودند ماشین لباسشویی خراب است و او از ما خواسته بود با لباس تعمیرکار وارد خانه شویم. ساعت حدود 9 صبح بود که زنگ طبقه چهارم را زدیم و خودمان را تعمیرکار ماشین لباسشویی معرفی کردیم. وارد ساختمان شدیم.
به آپارتمان طبقه چهارم که رسیدیم ملیکا در را برایمان باز کرد. مادرش در اتاق خواب استراحت می کرد. دختر جوان نزدیک شد یکی یکی از ما دست هایمان را روی دهانش گذاشتیم و دیگری با روسری که دور گردنش انداختیم او را خفه کردیم. سپس به اتاق خواب مادر ملیکا رفتیم و از او خواستیم که برای دیدن ماشین لباسشویی به پذیرایی بیاید و همان طور که ملیکا را کشتیم او را کشتیم.
چرا از دیوار فرار کردی؟
ما با سیستم خانه آشنا نبودیم و نمی دانستیم که برای خروج از آپارتمان باید در را از داخل قفل کنیم. وقتی همدیگر را پشت درهای بسته دیدیم، تصمیم گرفتیم از دیوار فرار کنیم.
چقدر از این جنایت درآمد داشتید؟
2 میلیارد تومان سهم من و همدستم بودیم که البته وقت نکردیم این پول را خرج کنیم.
چه اتفاقی برات افتاده؟
صاحب رستورانی که در آن کار می کردم این پیشنهاد را به ما داد. از آنجایی که به پول نیاز داشتیم، تصمیم گرفتیم این پیشنهاد وسوسه انگیز را بپذیریم. بعداً فهمیدیم که شهاب قصد دارد با استخدام ما ارثی را که به آنها رسیده است، تصاحب کند.
با شنیدن من داماد خانواده بعد از میلیاردها و ارثی نجومی برای تصاحب تمام دارایی همسرش می خواست از شر همسرش خلاص شود.