در مورد علائم فساد، من معتقدم:

– تمرکز قدرت و عدم پاسخگویی عامل فساد و نشانه فساد در جامعه است.

– سیستم‌های دارای دموکراسی رسمی یا کشورهای در حال گذار بدون توسعه سیاسی بسیار بیشتر تحت تأثیر فساد قرار می‌گیرند، در حالی که برعکس، فساد در کشورهای با دموکراسی پیشرفته محدود است و نوع دیگری از فساد در کشورهای خودکامه رخ می‌دهد. در کشورهای اقتدارگرا، فساد بیشتر در میان کارگران یقه سفید و در سطح سیاسی رخ می دهد و معمولاً فساد گسترده در بدن را سرکوب می کند.

– فقدان طرح جامع مبارزه با فساد، سیاست های اقتصادی سود محور، نابرابری در دسترسی به منابع به ویژه منابع مالی و بانکی.

– شيوه انتخاب مديران و رواج انتخاب طرفداران پيروان، افراد كم علم ولي مناصب وفادار و همراه با نشانه هاي فساد در يك جامعه.

دلایل انحراف از مبارزه با فساد

1- معتقدم اولین انحراف در مبارزه با فساد از نگاه تقلیل گرایانه به مسئله ناشی می شود به طوری که مبارزه با فساد به مبارزه با مفسدان تبدیل می شود.

2- مبارزه با فساد بیشتر یک پروژه اجتماعی همراه با اصلاحات ساختاری است تا یک پروژه امنیتی و عدالتی. مبارزه با فساد یکی از پیچیده ترین پروژه های اجتماعی است. بررسی ها نشان می دهد که مبارزه با فساد باید حداقل شامل سه رکن عدالت و امنیت، اصلاحات ساختاری و اقدامات فرهنگی-اجتماعی باشد. روندها حاکی از آن است که در کشور ما در این سال ها تمرکز صرفاً بر جنبه امنیت قضایی بوده است.

3- علاوه بر نگاه تک بعدی به مسئله، یکی از عوامل شکست مبارزه با فساد در کشور، خوانش سیاسی جامعه و احساس موقتی بودن آن در حافظه تاریخ است.

4- مهمترین اصلاحات اصلاح ساختاری است که در خدمت پیشگیری سیستماتیک از فساد است. این اصلاحات نیازمند یک سیاست اداری بلندمدت و یک سیاست اقتصادی رانت زا است.

5- بررسی کشورهای موفق در مبارزه با فساد نشان دهنده اصلاح نظام مدیریتی مبتنی بر شایسته سالاری است. تجربه ایران نیز نشان می‌دهد که مدیران غیرحرفه‌ای و بی‌سواد با تصاحب پست‌های رهبری خارج از گزینش عملکرد تکنوکرات‌ها، چه از نظر عدم وابستگی سازمانی، چه درک موقت از موقعیت و چه از نظر عدم آگاهی لازم، زمینه ساز عدم اصلاحات ساختاری و گسترش فساد مدیران با رشد عمودی دانش و سلامت بیشتری دارند. در حالی که مدیرانی که به صورت افقی و از روی عادت وارد سیستم یا حتی یک مجموعه اقتصادی می شوند، آگاهی لازم را ندارند و حتی اگر افراد خوبی هم باشند، احتمال گسترش فساد زیاد است.

خروج سران کشور از ستاد انتخابات فاجعه است. زمانی که مدیری توصیه می شود، جای او از قبل مشخص می شود و سپس تعیین می شود. این خود یک روند فسادآور است که متأسفانه در کشور ما گسترده است.

غم انگیزتر این است که مدیران انتصابی و تحمیلی به فرآیند معاملات غیرقانونی توسط ذی نفعان کشیده می شوند.

6- ایجاد شفافیت از مزایده ها و مناقصات کوچک تا تصمیمات سودآور کلان از دیگر نیازهای اصلاحات ساختاری است. برای بهبود این وضعیت، در برخی کشورها حتی آرای رأی دهندگان در تصمیم گیری های مختلف در معرض دید عموم قرار می گیرد.

7- بزرگی دولت و کوچک شدن بخش خصوصی می تواند از عوامل تشدید کننده و مفسده در هر جامعه ای باشد. من معتقدم یکی از دلایلی که از زمان ظهور دولت مدرن در ایران این مشکل حل نشده است، بوروکراسی متمرکز و دولت بزرگ است. شواهد نشان می‌دهد که در سه دهه گذشته، بخش جدیدی تحت عنوان «سازمان‌های غیردولتی» در قالب نهادهای مختلف به سرعت رشد کرده است. پدیده «خصولتی» به نصف شدن کنترل‌های دولتی و کاهش شفافیت منجر شده است. بیشتر فسادهای کشف شده و کشف نشده ناشی از این پدیده است.

8- مشکل دیگر مربوط به رسانه و نقش رسانه است. در سرتاسر جهان، رسانه ها به عنوان یک جریان «فاسد شدنی» عمل می کنند، نه یک جریان «فاسد شدنی». متاسفانه رسانه ملی در ایران به جای فرهنگ سازی از موضوع مقابله با فساد برای تکذیب یا تایید دولت ها استفاده می کند و رسانه های مستقلی مانند مطبوعات نیز فرصتی برای تحلیل عمیق سیاسی پیدا نمی کنند.

23302

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *