به گزارش فرارو و به نقل از پی ام آپ، سال آینده، مدارگرد اروپا کلیپر ناسا سفری 3.8 میلیارد مایلی به قمر یخی مشتری گالیله خواهد داشت. شعر آدا لمون شاعر آمریکایی «در ستایش راز: شعری برای اروپا» نیز در مدار حک شده است. ممکن است طعنه آمیز به نظر برسد که مدارگردی که در یک ماموریت جمع آوری داده در فضا است با ادای احترام به رمز و راز تزئین شده باشد. اما این دقیقا همان چیزی است که راز وسیع فضا وجود دارد. اخترشناس کارل ساگان در مقاله ای در سال 1979 نوشت: “من عاشق جهانی هستم که ناشناخته ها و در عین حال چیزهای زیادی را می توان شناخت.” این تنش در قلب همه علوم نهفته است شاید به طور خاص در قلب علم عشق.

به گزارش فرارو به نقل از آتلانتیک، از دهه 1980، مطالعه عشق و جاذبه عاشقانه در یک رشته رسمی ادغام شده است. حوزه بین رشته ای علوم روابط که شامل علوم اعصاب، انسان شناسی، روانشناسی و زیست شناسی تکاملی است، در حال حاضر در حال رونق است: مطالعه ای در پایگاه داده PubMed کتابخانه ملی پزشکی نشان داده است که از سال 1953 پس از میلاد، بیش از نیمی از مقالات در مورد عشق رمانتیک بوده است. به این صورت نوشته شده است از دهه گذشته تا به امروز، یافته های این گونه مطالعات در رسانه های معروف و علمی منتشر شده است.

بسیاری از محققان به این موضوع علاقه مند هستند زیرا عشق مانند فضا معمایی است و مردم به طور طبیعی در مورد اسرار کنجکاو هستند، به خصوص زمانی که به زندگی ما نزدیک هستند. اما نویسنده ران روزنبام (که به خاطر کتاب‌هایش درباره هیتلر، شکسپیر و جنگ هسته‌ای شناخته می‌شود) می‌خواهد عشق یک راز باقی بماند. کتاب جدید او «در دفاع از عشق: یک برهان» قصیده ای اسرارآمیز و غیرقابل توصیف است.

روزنبام استدلال می کند که عشق رمانتیک به دلیل زیبایی، ظرافت و ماهیت معنوی آن نمی تواند موضوع مطالعه علمی باشد. روزنبام پس از بیان آن که عشق رمانتیک قابلیت مورد تحقیق علمی قرار گرفتن را ندارد از آن چه به عنوان “امپریالیسم علوم اعصاب” یاد کرده انتقاد می‌کند و می‌نویسد حمله‌ای به روح عشق است و پیچیدگی‌های عشق را به اسکن مغز و نقاط داده تقلیل داده است. در اوایل کتاب، روزنبام پرسید:  “چه چیزی یک احساس را به عنوان عشق واجد شرایط می‌کند آیا این یک احساس ماوراء الطبیعه و باطنی است یا یک معادله شیمیایی؟ ” اشاره دارد

سوال او یک معضل کاذب است، در حالی که حقیقت این است که این دو مقوله نیازی به مخالفت با یکدیگر ندارند. کشف مکانیسم بیولوژیکی احساسات عاشقانه از این احساس کم نمی کند.. بطور کلی تحقیق علمی تلاشی برای روشنگری است، نه توهین به مقدسات. حقیقت این است که مطالعه علمی عشق به آن آسیبی نمی رساند، اما برای تجلیل آن، قرار دادن آن در حوزه مقدسات و آثار مفروض عرفانی، این کار را انجام می دهد.

اما روزنبام مخالف است. او میل سرسختی به پذیرش قدرت عشق در حین دفاع از آن دارد. منتقد فرهنگی لورا کیپنیس در بحث خود با عنوان «علیه عشق» در سال 2003 بیان می‌کند که «جامعه سکولار به موجودیت متافیزیکی دیگری نیاز دارد که به جای خدا تسلیم شود و عشق با چنین کارکردی به این هدف عمل می‌کند». روزنباوم محققان عشق را که آنها را “انکارکنندگان” می نامد، محکوم می کند، همانطور که مقامات کاتولیک علیه گالیله به دلیل نظریه خورشیدمرکزی او انجام دادند.

انحرافاتی که روزنبام را بیش از همه آزار می داد، محققانی مانند «هلن فیشر»، انسان شناس زیست شناسی و پژوهشگر ارشد مؤسسه کینز، در سال 2004 «چرا عاشق می شویم؟» بودند. تحت عنوان او این ادعای بحث برانگیز را مطرح کرد که عشق رمانتیک یک احساس عادی نیست بلکه یک مکانیسم بقای بیولوژیکی است. روزنبام استدلال می کند که ادعای فیشر مبنی بر وجود یک انگیزه متعالی دقیقاً چیزی در مورد طیف بی نهایت متنوع و پیچیده عواطف انسانی به ما نمی گوید.

شاید روزنبام درست می‌گوید که علم نمی‌تواند احساساتی را که عشق در ما ایجاد می‌کند توضیح دهد، اما فیشر نمی‌تواند. در عوض، او به این می‌پردازد که چرا عشق این احساس را در ما ایجاد می‌کند. امروزه تعداد زیادی کتاب به سبک فیشر وجود دارد که به دنبال تحقیقات علمی در مورد یافتن و حفظ شریک زندگی هستند. طبیعتاً برخی از این گونه کتاب ها نکات مشکوکی را از مطالعات علمی معتبر مطرح می کنند. با این حال، روزنبام تفاوت چندانی بین تحقیقات فعلی و کاربردهای گاه کمتر متقاعدکننده آن قائل است و تمام تلاش های علمی برای عشق را محکوم می کند.

شاید به دلیل توصیه های جنسیتی در کتاب هایی مانند مردان از مریخ، زنان از ناهید که در حوزه خودیاری در دهه 1990 تسلط داشتند، خوانندگان بیشتری برای توصیه های عاشقانه به علم بی طرف روی آوردند. علاوه بر این، این ایده که عشق یک قدرت اسرارآمیز و جادویی است دیگر آن را برای اکثر مردم غیرقابل درک نمی کند. برای افرادی که عاشقانه های متحول کننده را تجربه نکرده اند، منطقی است که علم سخت جذاب باشد.

در هر صورت، محبوبیت چنین کتاب‌های علمی تخیلی نشان می‌دهد که خوانندگان آنها چقدر ناامید هستند تا آن را در زندگی خود داشته باشند و قدرت پایدار عشق رمانتیک را اثبات می‌کند. فیشر بر اساس نتایج مطالعات خود یک “تست شخصیت” نوشت که می تواند به شما کمک کند شیمی عاشقانه را راحت تر در کتاب خود با عنوان “چرا او بدترین شغلش است” در سال 2009 بیابید. اگر کسی ادعا می کند که راز عشق را یافته است، باید به چنین ادعایی مشکوک باشیم. در این مورد روزنباوم کاملاً درست است. اما چرا ما عاشق می شویم، حتی زمانی که یافتن پاسخ های روشن دشوار است؟ سوالات بزرگی از این دست نیاز به بررسی دارند. کاری ارزشمند و سازنده است.

یکی از بزرگ‌ترین موهبت‌هایی که پژوهش به ما می‌دهد دیدگاه است: مثلاً چقدر در جهان کوچک هستیم یا از نظر بیولوژیکی چقدر پیچیده هستیم. به همین دلیل است که علم روابط برای بینش های توصیفی خود به جای دیدگاه های تجویزی ارزشمند است. ولی، روزنبام حتی با این جنبه از علم روابط مخالف است. به طور خاص، او از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) که فعالیت مغز را با تشخیص تغییرات در جریان خون اندازه‌گیری می‌کند (به عنوان مثال، ردیابی بخش‌هایی از مغز که زمانی که فرد به معشوق خود فکر می‌کند فعال می‌شوند) را اندازه‌گیری می‌کند، بیزار است و دانشمندان علوم اعصاب توصیه می‌کنند این تکنیک را کنار بگذارند. . او درباره تجربیات عاشقانه خود می نویسد: “سعی نکن به من بگوئید که هرگز واقعی نیست. مسیر عصبی پر از دوپامین من را فریب نداد.”

علیرغم دیدگاه روزنباوم، دانشمندان در هیچ نقطه ای ادعا نکردند که همه عاشقان “فریب خورده” هستند یا اینکه عشق “واقعی” نیست. به گفته روزنباوم، عشق در دستان دانشمندان “از دست شاعران ربوده شد”. در واقع، عشق به همان اندازه متعلق به شاعران و دانشمندان است، همان گونه که به روح و جسم تعلق دارد. رویارویی یکی با دیگری در ابتدا ضایعه است: درک عشق واقعی مبتنی بر هر دو است. عشق جادو و هورمون است، وحدت معنوی و شلیک سیناپسی، یک تجربه عاطفی و یک مکانیسم بیولوژیکی. همانطور که ساگان می نویسد: “علم نه تنها با معنویت سازگار است، بلکه منبع عمیق معنویت نیز هست”.

ما هرگز عشق را به طور کامل درک نخواهیم کرد، اما چیزهای زیادی در مورد آن و در نتیجه در مورد خودمان می توانیم یاد بگیریم. از این حیث بازگشت عشق به زمین نه سوء استفاده، بلکه انسانی است.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *