1- در کمال ناباوری در دو سه روز اخیر شاهد بازی عجیبی بودیم. من این بازی را در سه سطح رسمی، نیمه رسمی و غیر رسمی تعریف می کنم. در سطح رسمی، هر کدام از این دولتمردان یا مقامات وابسته به دولت که برای تجلیل از رئیس جمهور فقید و وزیر خارجه شهید آمده بودند، بخشی از سخنان خود را به تحقیر مقام سابق اختصاص دادند.
سخنگوی دولت برای تمجید از استانداری مرحوم رئیسی که از استانداران پیشین خود پیشی گرفت، به دانشگاه تهران آمد. مهرداد بذرپاش همچنین گفت: خیلی ها دنبال یک ترم واحد برای مرحوم رئیسی بودند و احتمالا امروز راضی هستند.
علیرضا زاکانی شهردار پایتخت گفت ای کاش یکی توضیح می داد که رئیسی امروز چه تحویل داده و چه چیزی تحویل می دهد. منوچهر متکی می خواست صبح چهارشنبه در تلویزیون از مرحوم امیر عبداللهیان تجلیل کند، او از «دیپلماسی و میدانی» مضاعف برای تمسخر محمدجواد ظریف استفاده کرد.
در سطح نیمه رسمی مجریان و صاحب نظران تلویزیون بودند که این دوگانگی ها را ادامه دادند. گفت وگوهای زیادی در این لایه به خصوص در حوزه سیاست خارجی و دوگانگی «دیپلماسی ذلت و عزت» و «دیپلماسی و میدانی» صورت گرفت.
در سطح غیر رسمی، با شکست دو چهره دولت قبل یعنی روحانی و ظریف، همین دوگانگی ها و مقایسه ها ادامه یافت. در حالی که ساعاتی پیش محمدجواد ظریف با صدایی لرزان در شبکه دو حاضر شد و از همبستگی مردم و آینده کشور گفت.
موضوع این نیست که دولت روحانی خوب است یا دولت رئیس جمهور بد است (یا برعکس). بحث رفتاری است که جریان حاکم و رسانه های حامی آن در سطوح مختلف در سال های اخیر از خود نشان داده اند و حتی عزاداری برای رئیس جمهور نیز نتوانست جلوی آن را بگیرد.
2- باید این رفتار را از منظر کلان بررسی کنیم و ببینیم این رفتار در چه شرایطی ظاهر شده است. مخالفان سیاسی و منتقدان مختلف دولت به این موضوع واکنش نشان داده و ضمن تسلیت، خواستار بررسی ابعاد مختلف آن شدند.
بررسی ابعاد موضوع بسیار مهم است; زیرا سقوط هلیکوپتر حامل رئیس جمهور را نباید به سادگی نادیده گرفت. اما آنچه اکنون باید به آن توجه کرد این است که گروههای سیاسی ناراضی مانند نهضت آزادی ایران با واکنش خود نشان میدهند که مرگ رئیسجمهور یک امر ملی است و باید به آن به عنوان یک امر انسانی نگاه کرد، اما اعضای دولت سیزدهم و همفکران مردم سعی می کنند موضوع را به یک رقابت سیاسی و جناحی تقلیل دهند.
وزرا و دولتمردان گویا درک درستی از مسئله ملی ندارند و حتی قبل از دفن رئیس جمهور به بازی کودکانه گفتگوهای یک طرفه ای که در سه سال اخیر انجام داده اند ادامه می دهند و از این تریبون به تریبون دیگر می روند.
3- اقتدار انتخاباتی کشور ما از هر نظر در بدترین وضعیت قرار دارد. از یک سو شاهد کمترین میزان مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم بودیم و مجلس آتی حداقل مدال مجلس را از مجلس یازدهم ربود. از سوی دیگر، تحولات و اتفاقاتی که در پنج سال اخیر در کشور رخ داده، بخش بزرگی از جامعه را از پای صندوق های رای دور کرده است.
سه ضلع احزاب اصلاح طلب، اصولگرا و قدرت ساز به یک اندازه در این چرخش مقصر هستند. در چنین شرایطی انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم را پیش رو داریم. انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی متفاوت است. اما آیا این رفتارها برای سوختن به کوره این نهاد سرد است یا باعث دور شدن بیشتر مردم از صندوق های رای می شود؟
فرقی نمی کند این اتفاق برای یک رئیس جمهور راست، چپ یا میانه رو بیفتد. چنین اتفاقی یک امر ملی است و نباید به یک موضوع جناحی گذرا خلاصه شود. انتظار می رفت دولتمردان کابینه سیزدهم و برخی شخصیت های سیاسی حداقل تا مراسم تشییع رئیس جمهور منتظر بمانند و سپس لباس انتخاباتی بر تن کنند.
4- هنوز نمی دانیم شخصیت ها و جریانات اعتدالی یا اصلاح طلب می توانند در این انتخابات حضور داشته باشند یا خیر؟ از یک طرف باید مشخص شود که تصمیم آنها چیست و از طرف دیگر مشخص شود شورای نگهبان چه کسانی را از فیلترش عبور می دهد. البته داشتن کاندیدای مناسب برای انتخابات یک سوال است و نیت منتخبان اصلاح طلب و خاکستری برای حضور در انتخابات بحث دیگری است.
فرض کنیم که این تعداد آرا در انتخابات چهاردهم به دلیل احتمال نامزدی مناسب باشد. با این حال، هیچ نشانه آشکاری وجود ندارد که فرآیند تمیز کردن متوقف شده باشد.
در صورت احراز این دو شرط (شرکت هیئت رایدهی منتقدان دولت سیزدهم و کاندیدای مناسب) ممکن است در انتخابات آتی رقابت وجود داشته باشد. در غیر این صورت دوباره رقابت درون گروهی به وجود می آید که جای نگرانی خاصی ندارد و دلیلی برای این رفتارها وجود ندارد.
این افراد باید بیش از پیش نگران کارنامه سه ساله دولت و رفتار چند ماه اخیر در تقابل داخلی با اصولگرایان باشند که ممکن است در این انتخابات غیرمنتظره تاثیرگذار باشد و نتیجه ای متفاوت از آنچه انتظار داشت به همراه داشته باشد.
23302