محمدرضا طالقانی، پیشکسوت کشتی کشورمان گفت: محبوبت مرحوم تختی نشان میدهد او در کنار مردم و متعلق به آنها بود.
محمدرضا طالقانی پیشکسوت کشتی در خصوص برنامه روز یادبود تختی گفت: امروز از ساعت 10 صبح عاشقان آقا تختی بر سر مزار ایشان می روند. او نماد جوانمردی بود و در تاریخ ما ماندگار شد. امروز شاهد تجمع مردم مشتاق استقبال از این پروردگار هستیم و من به این مردم افتخار می کنم.
وی در خصوص وضعیت فعلی خود افزود: در حال حاضر در 16 مرکز خیریه و پرورشگاه فعالیت می کنم. به من آرامش می دهد، بنابراین در این مدت هیچ ورزشی انجام نمی دهم. متأسفانه در اینجا به افکار و تجربیات افراد شایسته توجه نمی شود و صاحبان لباس گاهی از احترامی که شایسته است محروم می شوند.
طالقانی درباره وضعیت فعلی کشتی تصریح کرد: کشتی همیشه غرور ملی است. خوشبختانه بچه های ما همیشه مدال گرفته اند و باعث افتخار ما بوده اند. در همه جای ایران پهلوان وجود دارد، اما در نواحی پایین شهر تعدادشان بیشتر است. آقا تختی هم از چنین ناحیه ای آمده بود. او از کودکی با مردم بوده است. در حالی که او برای بازی های این تیم آماده می شد، تصاویری از او در نجف منتشر شد که در آنجا به نماز ایستاده بود. مردم برای این باورها احترام خاصی قائل بودند. هیچ وقت از نظر مالی کاری انجام نمی داد و همیشه در کنار مردم بود.
وی افزود: آقای تختی محبوبیت خاصی در بین مردم دارد. حتی پس از 56 سال، مردم با شور و شوق از کمال و مردانگی او صحبت می کنند. این نشان می دهد که آقا تختی در کنار مردم بوده و از آنها بوده است. متأسفانه امروز کمتر شبیه او را می بینیم.
طالقانی در خصوص قهرمانی تختی در جهان گفت: آقای تهحی 16 سال است که قهرمان کشور شده است. او دارنده 11 مدال آسیایی و جهانی است. علاوه بر این، او کارهایی انجام داد که باعث ماندگاری او شد. او همیشه در کنار مردم بود و این ویژگی ها باعث شد که او قهرمان جهان شود.
وی با اشاره به حادثه اخیر گلزار شهدای کرمان گفت: زبان نمی تواند این رفتارهای ناجوانمردانه را بیان کند. ما دیدیم که مردم برای بزرگداشت یک مرد بزرگ تجمع کردند و مورد حمله ناجوانمردانه قرار گرفتند. چنین حوادثی به قلب انسان آسیب می رساند.
طالقانی در پایان گفت: در سال 1355 زمانی که برای جام جهانی آمریکا انتخاب شدم، سرباز بودم. یکی اگر به خودمان می باختیم مقام دوم را نمی گرفتیم. وقتی در بازی با حریف 6 بر 7 عقب بودم، تصور کردم لحظه ای مقابل حرم امام رضا (ع) ایستاده ام و از او خواستم آبروی من را بخرد. سپس تکنیکی را که حتی بلد نبودم اجرا کردم و با تمام وجودم بازی را بردم. از آن به بعد نذر کرده ام و خادم امام رضا علیه السلام هستم.