به نقل از شمانیوز، به گزارش پی ام آپ، هیچکس در خانواده جودیت آلبینیسم یا آلوپسی نداشت. کاچی پس از زایمان نیاز به مراقبت های ویژه داشت و به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان منتقل شد و مدتی بیشتر از برادرش برای افزایش وزن در آنجا ماند تا سرانجام مانند برادرش به خانه رفت.

ماجرای به دنیا آوردن دوقولوهای نادر بعد از 10 سال،سر و صدای زیادی به پا کرده است!/عکس

ماجرای به دنیا آوردن دوقولوهای نادر بعد از 10 سال،سر و صدای زیادی به پا کرده است!/عکس

عشق مادر به فرزندانش حد و مرزی نمی شناسد و به ظاهر او محدود نمی شود. با این حال، زندگی پر از شگفتی هایی است که به غیرمنتظره ترین راه ها اتفاق می افتد، مانند تولد دوقلوهایی با دو رنگ پوست متفاوت. اگرچه این اتفاق در ابتدا جودیت نوکوچا، مادر این دوقلوها را شوکه کرد، اما اکنون دیدگاه دیگری نسبت به این تفاوت دارد.

10 سال سعی کرد بچه دار شود.

جودیت نوکوچا، یک زن نیجریه ای ساکن کانادا، 10 سال را در رویای مادر شدن گذراند. در اعماق وجودش می دانست که برای مادر شدن باید بیشتر صبر کند. وی در این باره می گوید: وقتی ازدواج کردم روزها به هفته، هفته ها به ماه و ماه ها به سال ها تبدیل شدند. «اضطراب و ناامیدی مرا فرا گرفت».

وقتی به نظر می رسید که چاره دیگری نیست، به رازداری و ضرورت متوسل شد. جودیت دوستانی پیدا کرد که از او حمایت کردند و او و آنها معتقد بودند که معجزه ممکن است. جودیت مخصوصاً برای یک پسر و دختر دوقلو دعا کرد و حتی نام آنها را انتخاب کرد: کامسی و کاچی.

پس از 8 سال، جودیت و همسرش تصمیم گرفتند دوباره لقاح مصنوعی را امتحان کنند. درمان های قبلی ناموفق بود، اما امید خود را از دست ندادند. در کمال تعجب، تلاش دوم او موفقیت آمیز بود. جودیت می گوید: «من متوجه شدم که دوقلوهایم بالاخره در درون من رشد خواهند کرد. آنقدر خوشحال بودیم که محدودیتی نداشت. اولین سونوگرافی ما فقط یکی از جنین ها را نشان داد، اما من بلافاصله به دکتر گفتم که اشتباه است.

سونوگرافی دوم نشان داد که حق با جودیت بود. با این حال، سونوگرافی های بعدی حاوی اخبار نگران کننده ای بود. به جودیت گفته شد که دخترش در خطر خونریزی است و ممکن است زنده بماند. جودیت در تمام دوران بارداری خود محتاط و نیازمند بود، اما نمی توانست اضطراب همیشگی خود را رها کند.

دوقلوها به دنیا آمدند، اما چیزی غیرعادی در مورد یکی از آنها وجود داشت

فرزندان جودیت پس از سالها انتظار بالاخره به دنیا آمدند، پسرش کامسی و دخترش کاچی. لذت مادر شدن برای جودیت هیچ حد و مرزی نداشت، اما چیزی در مورد فرزندان تازه متولد شده جودیت بود که توجه او را به خود جلب کرد.

وقتی چشم جودیت به کاچی افتاد، فکر کرد که ممکن است او را با نوزاد دیگری در بیمارستان اشتباه گرفته باشد. در طول چند ماه بعد، جودیت فکر کرد که آیا فرزند شخص دیگری به او داده شده است. او در این باره می گوید: از سفیدی پوست او بسیار متعجب شدم، اما لذت سلامتی بلافاصله از همه احساس ها پیشی گرفت، غرق در شادی بودم.

جودیت تصور می کرد که ظاهر کاچی به دلیل پوست روشن او است و حتی به احتمال رنگ پریده بودن او فکر نمی کرد.

هیچ کس در خانواده جودیت آلبینیسم یا آلوپسی نداشت. کاچی پس از زایمان نیاز به مراقبت های ویژه داشت و به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان منتقل شد و مدتی بیشتر از برادرش برای افزایش وزن در آنجا ماند تا سرانجام مانند برادرش به خانه رفت.

جودیت فقط می خواست برای فرزندان تازه متولد شده اش خوشحال باشد، اما احساس نگرانی او را فرا گرفت. وی در این باره می گوید: نگرانی کم کم به ناراحتی تبدیل شد. نگران آینده او بودم، اینکه جامعه چگونه با او رفتار خواهد کرد و آیا او قبول می شود یا خیر. من به بچه های سیاه پوست دیگر حسادت می کردم و فکر می کردم چرا من؟

اما عشق مادر از همه چیز پیشی می گیرد.

به گفته جودیت، هم او و هم همسرش در ابتدا در پذیرش واقعیت مشکل داشتند و دائماً در انکار بودند. آنها در نهایت از یک مشاور برای مدیریت احساسات خود کمک گرفتند. با این حال، تا اولین سالگرد تولد پسرشان بود که جودیت و شوهرش شروع به نگاه متفاوتی به جودیت کردند.

او در این باره می گوید: «کم کم شروع کردم به نگاه دیگری به دخترم. کم کم داشتم زیبایی وجودش را می دیدم، موهای طلایی، چشمان قهوه ای، لب های صورتی و همه چیزش را تحسین می کردم. من متوجه شدم که کاچی هر بار که با بچه ها بیرون می رویم چقدر برای مردم جذاب است.

جودیت می گوید که اکنون دائماً زیبایی درونی و بیرونی کاچی را یادآوری می کند و اصرار دارد که شرایط خاص خود را با هیچ چیز دیگری در دنیا عوض نمی کند.

دوقلوها اکنون رابطه ناگسستنی با یکدیگر دارند و فارغ از تفاوت های ظاهری، یکدیگر را دوست دارند و با هم بازی می کنند. جودیت می‌گوید: «مطمئن نیستم که کاچی می‌داند که اکنون چقدر خاص به نظر می‌رسد، اما یک روز این کار را خواهد کرد و این وظیفه من است که به او بیاموزم خودش را همانطور که هست دوست داشته باشد.»

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *