مثالی هم می زنند که فیلم برزخی و محسن مخملباف سرکرده تندروها را با روسری در این کشور فیلمبرداری کردند. آنها نمی گویند که آنها پر از اشتباه هستند. مثل همیشه بخشی از حقیقت را می گویند نه کل آن را. درست مثل شبکه من و تو. مثل برنامه «تونل زمان» که فقط دو خیابان از زمان پهلوی دوم نشان می دهد تا آنهایی که نه تاریخ خوانده اند و نه از تملند آمده اند با خود می گویند: بله، 35 تا 6 میلیون در بهشت ​​برین و اطراف زندگی می کردند. منطقه ایرانیان انقلاب آنها خود را خاکستر کردند. البته وضعیت فاجعه‌بار اقتصادی مردم ایران در حال حاضر در باور این واژه‌های رایج بی‌تأثیر نمی‌ماند، اما مردم منصف می‌دانند که تونل زمان چه چیزی را به ما نشان می‌دهد و دروغ نیست، چه حقایقی بود. پشت آن پنهان شده است

کیست که نداند نه تنها آقای خاتمی و هاشمی، بلکه بسیاری از افرادی که بعدها از آزادی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی صحبت کردند، در اوایل انقلاب از نیروهای رادیکال محسوب می شدند. لعنت بر کسانی که آن را انکار می کنند، اما بی انصافی است که آنها را برای همه افراط گرایی های کشور مقصر بدانیم. حقیقت این است که آنها نیز مانند بسیاری دیگر از اخلاق، سیاست، فرهنگ، حکومت دینی و بسیاری از مفاهیم دیگر درک اساسی داشتند. برخی از آنها بسیار جوان بودند. برخی از آنها تجربه کمی داشتند و چیزی از دنیا را ندیده بودند. برخی از آنها قبل از اینکه چشم باز کنند در میانه مبارزه و هیجانات انقلابی گرفتار شده بودند و اصلاً فرصت فکر و تردید نداشتند. برخی از آنها هنوز چهار کتاب نخوانده بودند و پس از شنیدن چهار سخنرانی انقلابی و هیجان انگیز دکتر. با شنیدن شریعتی فکر کردند علامه هستند. برخی از آنها در فضای بازگشت به خود افتاده بودند و فکر می کردند که از نظر تاریخی باید به طور جدی به دوران 1400 سال پیش برگردند و هیچ درکی از دنیای مدرن و فقه پویا نداشتند. برخی از آنها نیز برای اینکه تبدیل به یک رسوایی خاص و عمومی نشوند، می خواستند همان رنگ پوست جامعه را انتخاب کنند. خلاصه همه به نوعی به عرصه تندروی افتاده بودند و آنهایی که ذره ای عقل داشتند و می دانستند تحجر ریشه دین و دنیای مردانه را می سوزاند سخت افتاده بودند.

به علاوه عده ای که امروز متهم به مخالفت با سینمای قبل از انقلاب و بازیگران عادت به فیلم فارسی هستند می خواستند سینما را به بزرگان و بزرگان آن زمان نسبت دهند. آنها کار سختی در پیش داشتند. به گفته برخی از پیروان شریعت که آن زمان بسیار قدرتمندتر از امروز بودند، سینما اساساً نجس بود. تصور کنید حالا عده ای بخواهند چنین پدیده ای را پاکسازی کنند و برای آن جشنواره راه بیندازند و آتش زدن سینماهای اوایل انقلاب را که امری روزمره بود، به امری حلال و مشروع تبدیل کنند. آنها باید چه می کردند؟ البته آنها هم اشتباهات وحشتناکی داشتند اما باید به وضعیت آنها هم توجه کرد و مانند روزنامه کیهان و برنامه تونل تایم تنها بخشی از واقعیت را به مردم نشان ندادند. حال اگر بخشی از این افراط گرایی ها را نیاز به انقلاب و عدم آموزش جامعه ایرانی و عدم تجربه در حکومت فرض کنیم، پس از افراط گرایی های امروزی چه می توان کرد؟

اگر نیروهای انقلاب قبل از انقلاب با بازیگران زن ناعادلانه رفتار می کردند، با تندروهایی که به هیچکس احترام نمی گذارند و همه را جز خود و اطرافیانشان را کافر می دانند، چه باید کرد؟ دوست عزیزم حسین قره چند روز پیش به طور مفصل درباره ادعاهای عجیب روزنامه کیهان و برخورد آن با هنرمندان در سال های اخیر صحبت کرده بود. تکرار نمی کنم، اما فقط یک نکته وجود دارد که به نظرم قابل تامل است و آن این است که تمام ادعاهای این دوستان عزتمند برای یک بار هم که شده کاملا درست، دقیق، منصفانه و علمی است. جواب بدهند وقتی خاتمی و میرحسین و هاشمی و روحانی و مخملباف تندرو بودند چه کردند؟ مثلاً حسین شریعتمداری در آن زمان اعلامیه حقوق بشر را ترجمه می کرد؟ یا اینکه تز دکترای خود را در مورد جامعه مدنی نوشته است؟ یا این فیلمساز عزیزی که آن موقع از همین حرف ها می زد، دلواپس بازگشت فروزان، ایرن، بهروز ووشوقی و محمدعلی فردین به سینمای ایران بود؟ یا زمانی که برخی تندروها با بی حجابی مبارزه کردند، آیا این اقوام در خیابان ها در دفاع از حجاب اختیاری شعار می دادند؟ حضرت بیدل می فرمایند: «لا یَنْبَدُ عَیْبَهُ لَا یَحْجَاً»، انسان وقتی عیوب دیگران را در بوق و کرنا می کند، چند ثانیه به ظاهر خود در آیینه نگاه کند. فقط چند ثانیه

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *