به گزارش وب سایت طلا، مهر در سال 93 خبر آتش سوزی در یک گاراژ به آتش نشانان اعلام شد و امدادگران بلافاصله به محل اطراف تهران رفتند. پس از اطفای حریق با جسد نگهبان گاراژ مواجه شدند و بلافاصله موضوع به تیم جنایی گزارش شد.
بررسی های اولیه کارشناسان آتش نشانی در محل حاکی از عمدی بودن آتش سوزی بود.
وازنامه ایران نوشت: از طرفی کارشناسان پزشکی قانونی هنگام معاینه جسد با جراحات روی بدن و کبودی روی گردن وی مواجه شدند. کبودی ها نشان می داد که مرد 45 ساله با وسیله ای شبیه به کمربند خفه شده است. آثار و کبودی ها نیز حاکی از درگیری مرد میانسال قبل از جنایت بود.
به این ترتیب برای تیم جنایی این فرضیه مطرح شد که قاتل با مقتول درگیر شده و پس از جنایت قصد دارد با آتش زدن جسد شواهد و سرنخ ها را از بین ببرد. از سوی دیگر وسایل شخصی و تلفن همراه مقتول نیز به سرقت رفت. اما از آنجایی که اشیاء قیمتی به سرقت نرفت، فرضیه قتل به دلیل سرقت ضعیف شد.
کارآگاهان جنایی در تحقیقات میدانی به چند نفر از نگهبانان گاراژهای مجاور مشکوک و آنها را دستگیر کردند. در این بین نگهبان گاراژ روبروی محل حادثه به پلیس گفت: فرزندخوانده ای دارم که با مقتول رابطه بسیار صمیمی داشتم و مدام با هم شوخی می کردند. اما این شوخی ها باعث اختلاف بین آنها شده بود و این اختلاف روز به روز بیشتر می شد. از طرفی در شب حادثه زن و مرد جوانی را دیدم که با عجله از گاراژ خارج شدند و حدس می زنم یکی یکی از آنها قاتل است.
نام سیاوش پسرخوانده نگهبان و زن و مرد ناشناس در لیست شکات قرار گرفت و کارآگاهان جنایی موفق به دستگیری هر سه نفر شدند. زوج جوان با ارائه مدارکی ثابت کردند که قبل از جنایت در گاراژ بوده و برای کار به آنجا آمده اند و با مقتول اختلافی نداشته اند. سیاوش همچنین مدعی شد که چند روز قبل از جنایت به سفر رفته و این ادعا در تحقیقات کارآگاهان تایید شد. به این ترتیب سه مظنون که توسط پاسدار جوان به نام آرش معرفی شده بودند، تبرئه و آزاد شدند.
10 سال بعد
با وجود گذشت 10 سال از این جنایت و پرونده قتل نگهبان گاراژ همچنان مفتوح بود و تحقیقات تیم جنایی برای کشف راز این جنایت ادامه داشت، ناگهان مشخص شد که تلفن همراه مقتول 10 روشن شده است. سال ها پس از قتل
تحقیقات تیم جنایی نشان داد گوشی تلفن همراه آرش همان نگهبانی است که سه نفر را مظنون به قتل معرفی کرد. از سوی دیگر بررسی ها نشان می داد آرش پس از تحقیقات ماموران ناپدید شده است.
سرانجام کارآگاهان جنایی موفق به شناسایی مخفیگاه آرش و دستگیری وی شدند. او ابتدا مدعی شد که موبایل مقتول را از شخصی خریده و او هیچ نقشی در قتل نداشته است. اما در برابر اسناد و مدارک پلیس، 10 سال پس از قتل، راز را فاش کرد.
وی در تحقیقات گفت: کروش نگهبان گاراژ مقابل بود و من با او در ارتباط بودم و گاهی شب ها برای اینکه حوصله اش سر نرود یا به گاراژ محل کارش می رفتم یا می آمد. کار من. کوروش فردی شوخ طبع و در ابتدای این موضوع آزار دهنده بود نبود. اما بعد از مدتی رفتارش تغییر کرد و شوخی هایش از حد معمول فراتر رفت.
وی ادامه داد: او حتی قصد آزار و اذیت من را داشت و من بر سر این موضوع با او درگیر شدم و با کمربند خودم او را خفه کردم. می دانستم که به زودی راز این جنایت فاش خواهد شد، بنابراین گاراژ را آتش زدم تا انگار کوروش در آتش مرده باشد. اما این صحنه سازی بی نتیجه بود و از همان ابتدا مشخص بود که کوروش کشته شده است. ماندن در گاراژ و گناه جنایتی که مرتکب شده بودم آزارم می داد، از طرفی می ترسیدم حرکتی انجام دهم و خودم را لو بدهم. به همین دلیل آنجا را ترک کردم اما بعد از 10 سال تصمیم گرفتم از تلفن همراه مقتول استفاده کنم. هیچ وقت تصور نمی کردم بعد از این همه مدت پرونده باز باشد و تلفن همراه مقتول مرا لو بدهد. اگر می دانستم هرگز این اشتباه را مرتکب نمی شدم.
با اعتراف متهم به جنایت، تحقیقات در این زمینه توسط بازپرس جنایی ادامه دارد.