در گزارشی با عنوان «زنان و شهر پس از شهریور 1401» نگاهی به تغییرات الگوی خانواده در ایران معاصر داشته است.
در بخشی از این گزارش می خوانیم:
25 شهریور 1401 نقطه عطفی دیگر در جامعه ایران شده است که بازگشت به گذشته را غیرممکن می کند. یکی یکی از موضوعاتی که این تغییر برگشت ناپذیر را نشان می دهد، نوع عاملیت انسانی در شهر است. اگر تا پیش از این تاریخ، فضای شهری محل شباهتهای شهروندان بهویژه زنان بود، از این تاریخ به بعد، فضای شهری مکانی است که تضادها در کنار هم وجود دارد.
تقابل بین محجبه و بی حجاب، بین مذهبی و غیرمذهبی، علیه حکومت و به نفع حکومت، … اگر قبل از این تاریخ، (شاید) خانواده می توانست محل امنی برای ابراز نظر شهروندان باشد. آزادانه نظرات و رفتارهای خود را از این تاریخ به بعد شهروندان به دنبال رهایی از محدودیت هایی هستند که هزاران سال است نظرات و رفتارهای آنان را در فضای شهری محدود کرده است. به عبارت دیگر شهروندان به دنبال رفع تعارض خانواده و فضای شهری هستند، زیرا بی معنا بودن زندگی زیر حجاب برای آنها آشکار شده است.
عکسی از پوشش متفاوت یک زن در انتخابات مجلس که مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفت.
اگر نگاه دقیق تری به نمایندگی مرد معاصر در شهر و خانواده بیندازیم با دو نکته روبرو می شویم. در شهر، از جریان مادی تا کلان شهر جمهوری اسلامی، فضای شهری هزاران سال است که در خدمت خواسته ها و خواسته های دولت (مردان) بوده است. اما، از شهریور 1401 به بعد، این را نمی توان ادامه داد. زیرا نوع رابطه شهروند و دولت تغییر کرده است. اگر تا قبل از شهریور 1401 دولت مختلف سعی کردند به عنوان کارفرمای شهروند ظاهر شوند، پس از این تاریخ چنین رابطه ای بی معنی است زیرا شهروند پذیرای چنین رابطه ای نیست. از سوی دیگر، شهروند خواهان دولتی است که به عنوان عامل او عمل کند و خواسته های او را برآورده کند.
این تغییر پارادایم به این معناست که عاملیت اصلی در فضای شهری با شهروند است نه حاکم. این شهروند است که تصمیم می گیرد چگونه در فضای شهری ظاهر شود و دولت تسهیل کننده این میل است. از سوی دیگر سلطه هزاران ساله مردان بر خانواده ایرانی به پایان رسیده است. اگر قبلاً قبل از حکومت، مردان خانواده ظاهر سایر اعضای خانواده (زن و بچه) را در فضای شهری کنترل می کردند، امروز در ایران چنین چیزی معنایی ندارد. مانند رابطه بین دولت و شهروند، روابط بین مردان و اعضای خانواده نیز تغییر کرده است. مردان دیگر کارفرمای خانواده نیستند، بلکه کارگزار خانواده هستند.
در چنین شرایطی، اگر به تغییرات الگوی خانواده در ایران معاصر نگاه کنیم، متوجه میشویم که در 30 سال گذشته با چهار موج تغییر در الگوی خانواده با محوریت خواستههای زنان مواجه هستیم:
1- دهه 70 که بیانگر تمایل زنان به فرصت های تحصیلی برابر است (میزان پذیرش دختران در دانشگاه ها).
2- دهه 80 که بیانگر تمایل زنان برای دستیابی به حقوق برابر در خانواده است (کمپین یک میلیون امضا).
3- دهه 90 که بیانگر تمایل زنان برای دستیابی به فرصت های شغلی برابر در بازار کار (افزایش جمعیت نیروی کار زنان) است.
4- و بالاخره آغاز قرن جدید که بیانگر تمایل زنان برای دستیابی به حقوق برابر در عرصه عمومی/مدنی (جنبش زنان، زندگی، آزادی) است.
در تیرماه 1402 تصویری از یک موتورسوار محجبه در فضای مجازی دست به دست شد که باعث جنجال کاربران با نظرات مختلف شد.
این تحولات حاکی از پیدایش طیف وسیعی از مطالبات در خانواده بوده است که پیش از این سابقه نداشته است، مطالباتی که در مرزهای حوزه خصوصی (خانواده) رخنه کرده و در پی تسخیر حوزه عمومی (فضای شهری) بوده است. در نتیجه محوریت زن در این تغییرات باعث شده است که نقش «دیگری» در فضای شهری متولد شود. دیگری که می خواهد بر اساس اصول خود به عنوان یک انسان آزاد نه اصول تحمیل شده توسط مردان (و حکومت) در عرصه عمومی ظاهر شود و از حقوق مساوی برخوردار باشد.
حال اگر ابعاد شهری این تحولات را تحلیل کنیم، با این واقعیت مواجه خواهیم شد که فضای شهری در شهر ایران در حال گذار از فضای شهری انحصاری به فضای شهری فراگیر است. شهریور 1401 آغاز شده است و به سرعت در حال حرکت به سمت آینده است. این انتقال عواقب غیر قابل پیش بینی در شهر ایران دارد که باید خود را برای آن آماده کنیم. اولاً تغییر جایگاه زن از نقش خانه دار در خانواده به نقش فعال در فضای شهری، این تحول باعث حضور بیشتر زنان در عرصه عمومی و طرح نیازهای جدید می شود.
بنابراین ملاحظات طراحی و برنامه ریزی فضای شهری نمی تواند تنها بر اساس نیازهای مردان باشد، بلکه باید نقش کاربر را در پروژه های خود بازتعریف کرد و ملاحظات زنان را نیز در نظر گرفت. به عنوان مثال، کیفیت امنیت فضای شهری برای زنان مهمتر از ویژگی های زیبایی شناختی است، بنابراین انتظار می رود با ابزارهای مختلف از جمله افزایش روشنایی خیابان ها، ایجاد فعالیت های شبانه، این کیفیت ارتقا یابد.
سایت خبروشی عکسی از حاشیه دیدار ایران و سوریه در جام ملت های آسیا در اردیبهشت ماه ماه سال جاری منتشر کرد و پوشش برخی هواداران زن تیم ملی در ورزشگاه قطر جنجالی شد.
پیامد بعدی تغییر رویکرد خانواده به مطالبات جدید زنان است. اگر قبلاً خانواده بهعنوان یک مکانیسم کنترلکننده و یکسانکننده زنان در فضای شهری ایفای نقش میکرد، اکنون به مشوق اصلی شورش زنان علیه نظم همگنکننده در فضای شهری تبدیل شده است. این امر باعث می شود هر تلاشی از سوی نظم همگن در فضای شهری چه در کوتاه مدت و چه در درازمدت با شکست مواجه شود، زیرا شعله شورش زنان همیشه در درون خانواده روشن می ماند و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. اگر به کاربرد نظم همگن کننده در فضای شهری بعد از شهریور 1401، متوجه می شویم که نتیجه آن دقیقاً “هیچ” بوده است.
توجه به این نکته حائز اهمیت است که عصیان علیه نظم همگن به این معناست که ما در فضای شهری با یک مدل از زنان روبهرو نیستیم، بلکه با مدلهای مختلف (از محجبه تا بی حجاب، از زن خانهدار تا کارگر، از مذهبی تا سکولار، و… …)، که توجه به نیازهای آنها ضروری است. از زن میانسالی که به دنبال خلوت در فضای شهری است تا دختران جوانی که در همین فضا به دنبال شادی هستند، همه باید این فرصت را داشته باشند که پاسخ نیازهای خود را در فضای شهری بیابند. اگر این امکان فراهم نشود، فضای شهری همواره در معرض ناپایداری و تنش دائمی خواهد بود.
از سوی دیگر این تغییرات به معنای تغییر مفهوم خانه در شهر است. اگر قبلاً مرز مشخصی بین خانه و دنیای بیرون (به ویژه برای زنان) وجود داشت، امروز در ایران این مرز شکسته شده است. دورکاری، کلاس های آنلاین، جلسات دیجیتال… یعنی اختلاط حوزه خصوصی خانواده با حوزه عمومی فضای شهری. به عبارت دیگر، عرصه عمومی و خصوصی با بازتعریف خانه، نوع دیگری از تعامل اجتماعی را در اختیار شهروندان به ویژه زنان قرار داده است که در تاریخ شهرهای ایران سابقه نداشته است. نتیجه نهایی نیز به فرآیند طراحی برمی گردد.
تصاویر ویژه خبرگزاری ایلنا از زنی با لباس های متفاوت در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال آمد.
با توجه به آنچه در سطور فوق ذکر شد، طراحان و برنامه ریزان شهری با یک نوع کاربری مواجه نیستند، بلکه باید به طیفی از کاربران و نیازهای جدید که در برخی موارد متناقض است پاسخ دهند. در این شرایط فرآیند طراحی فضای خصوصی (خانه) و عرصه عمومی (فضای شهری) نیاز به بازنگری دارد زیرا تنها یک فرد عمومی نمی تواند برای این خواسته ها تصمیم گیری کند، بلکه مشارکت کاربران در فرآیند طراحی و برنامه ریزی ضروری است. برای رسیدن به راه حل برای پاسخگویی به این طیف وسیع از نیازهای کاربران.
ما در روزگاری به سر می بریم که نظم موجود شهر ایران با یک سوگیری شدید کارکردی مواجه است، زیرا دیگر نمی تواند مانند گذشته (1402-1304) رابطه زن و فضای شهری را مدیریت کند. بعد از شهریور 1401، با ارتقای جایگاه شهروندی به کارفرما و نزول دولت به سمت کارگزاری، شهروندان به دنبال رهایی از محدودیت های یکسان سازی هستند تا بتوانند در عرصه خصوصی و عمومی به عنوان حضور پیدا کنند. آنها می خواهند.
اما نظم موجود پاسخی برای این مطالبه جدید ندارد، بنابراین به عنصر اصلی بی ثباتی نظم اجتماعی در شهر ایران تبدیل شده است. بنابراین برای گذار از این سیستم ناکارآمد به سیستمی باثبات، شناخت دقیق تغییر نقش زنان در خانواده/جامعه و تأثیر آن بر محیط شهری ضروری است. این شناخت فرآیندی زمانبر است و به سرعت امکانپذیر نیست، اما به یقین میتوان گفت که تبیین مفهوم «پذیرش دیگری» (زنان و طیفهای مختلف آن) در فضای خصوصی و عمومی مفید خواهد بود. عرصه هر گونه شناخت دیگری تنها باعث بی ثباتی بیشتر در شهر ایرانی و زوال فضای شهری می شود.
منبع:برترینه