عصر ایران؛ مهدی مالمیر- پارۀ مهمی از سیاست، بلاغت است. آن کس که در میدان سیاست نمی‌تواند خوب سخن بگوید و نیوشندگان را بر سر شوق آورد، بر مرکبِ لَنگی سوار است و راهی به دهی آباد نمی‌برد. 

    سیاست شاید تنها رشته‌ای باشد که برای ورود به آن باید خواند و خواند: از کتاب‌های گهگاه ملال‌خیز فنی و تخصصی تا رُمان و نمایش‌نامه و شعر و البته روزنامه و مجله و… 

    این همه، به فرآوری زبان سیاست‌مدار کمک می‌رساند و بخت او را برای جلب رضایت شهروندان بالا می‌برد.

   چنان که دانسته است، «وینستون چرچیل» افزون بر اینکه صاحب سبک در نثر انگلیسی و نویسنده‌ای ورزیده بود؛ کتاب‌خوانی پی گیر نیز به شمار می‌رفت. بی آنکه در اینجا قصد سپید‌شویی از ستم‌کاری‌های چهره‌های  تاریخ سیاست در میان باشد می‌توان به عنوان نمونه به « بنیتو موسیلینی» دیکتاتور ایتالیا اشاره داشت که قبل‌تر روزنامه‌نگاری با قلمی نیرومند به شمار می‌رفت . 

  هیتلر نیز که جهانی را به آتش کشید و میلیون‌ها انسان را به خاکستر جنگ نشاند، سخن‌وری پُر شور بود و با کلام خود نه فقط آلمان که جهانی را در التهاب فرو می‌برد. 
همه این سیاست‌پیشگان فارغ از خوب و بدِ کارنامۀ کاری شان، به زبانی که با آن سیاست می‌ورزیدند، مسلط بودند و در فن بلاغت جزو سرآمدان زمان خود به حساب می‌آمدند. 

   بلاغت -چنان که گفته آمد- از همان پگاهِ امر سیاسی و سیاست‌ورزی یعنی زمان یونان باستان موضوعی مهم و چشم‌ناپوشیدنی در میدان سیاست و بحث و فحص سیاسی به شمار می‌آمده و امروز نیز، سیاست‌مدارانِ بی توجه به سخن‌وری در پهنۀ سیاست کُمیت‌شان لنگ می‌زند و از کمترین اقبال برای به صدر رسیدن برخوردارخواهند بود. 

   امروز political rhetoric رشته‌ای پرطرفدار در دانشکده‌های علوم سیاسی است و دانشجویان موظف‌اند حین آموختن تئوری‌های سیاسی و تاریخ و فلسفه سیاست، واحدهایی در حوزه فن بلاغت و سخنوری را بگذرانند.

   با این همه، برای سیاست‌مدار ضروری است افزون بر سخن‌وری و زبان دانی، همانند یک هندسه‌دان برجسته نیز رفتار کند. به عبارت دقیق‌تر، سیاست‌مدار باید  مانند هندسه‌دان‌ها و هندسه‌خوان‌ها، روش اثبات قضایا و استدلال   در اطراف درستی آنها را نیز بیاموزد و کاراو فقط با حفظ  طوطی‌وار قضایای هندسی پایان نمی‌پذیرد.

  باری، این همه گفته آمد تا به تکه‌ای از پرسش و پاسخ کارشناس شاخص رقابت‌های انتخاباتی با یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری که همین تازگی از خلالِ یکی از مناظره ها بیرون آمده و در رسانه‌ها دست به دست می‌چرخد و در این تارنما هم به آن از منظری دیگر پرداخته شده اشاره‌ای رود:

    در این قطعه فیلم، کارشناس برنامه ( آقای انتظامی) از آقای سعید جلیلی یکی از کاندیداهای اصول‌گرایان می‌پرسد: نظرتان در باب مسأله حجاب و برخورد با آن و صاحب رستوران و تاکسی به خاطرپوشش مشتری چیست؟ 

     جناب کاندیدا نه تنها بلاغت بایسته و سخن‌وری شایسته را در پاسخ به این پرسش نشان نمی‌دهند بلکه هرچه در جملات ایشان بکاوید نشانی از استدلال و رنگی از منطق پیدا نخواهید کرد!

    در این که سیاست‌مداری پی‌گیر سیاستی خاص باشد یا  یک سیاست را برای کشور مناسب نداند  حرفی نیست و همه سیاست‌مداران فهرستی از سیاست‌های مورد پسند و سیاست‌ها و روش‌هایی را که نمی‌پسندند، در گوشه ذهن شان یا بر روی کاغد محفوظ دارند، اما نکته اینجا است که سیاست مدار باید بر این امر توانا باشد که همچون سخن وری چالاک که زبان چونان موم در دست‌اش ورز می آید و البته با استدلالاتی دقیق از جنس یک هندسه دان کار کشته به دفاع از سیاست‌های مطلوب و حزب متبوع  برخیزد وگرنه اگر سیاست یا روشی به زیور استدلال آراسته نباشد، اگر روشی فقط از سرچشمه پسند های شخصی سیراب شود، رغبتی در رای دهندگان و شنودگانِ بحث ها و جدال های سیاسی برنمی‌انگیزد.

    سیاست‌هایی می تواند آرای مردم و شهروندان را به سوی سیاست‌مدار رهنمون شود که با استدلالات ه شفاف و هندسه‌وار پشتیبانی شوند وگرنه اینکه طرف پرسش‌گر را به عدم درک مطلوب موضوع و عمق راهبردی وعبارت‌های مطنطنی از این دست منتسب کردن، شیوه درخوری برای سیاست‌مداران سیاست خوانده نیست.

    امروز سیاست‌مداران را همچون یک انسان اقتصادی که به سود و زیان روش های اقتصادی واقف است می شناسند. به عبارت دقیق‌تر ، سیاست‌مدار چونان یک تاجر ناگزیر است سودِ روشن و زیان ملموس سیاست‌ها و تمهیدهای اجرایی‌اش را به گوش و هوش شهروندان برساند.

    مثلا اگر به طرفداری از فلان سیاست اجرایی می پردازد، ضروری است بتواند با چند جمله روشن و ساده، زیان‌های نادیده گرفتن سیاست مورد نظرش را پیش بکشد و با بلاغت از سود و نفعی که در صورت به کار بستن سیاست مطلوب‌اش به زندگی روزمره مردم می‌رسد، سخن بگوید.

اتهام زدن به پرسش‌گر، دست کم گرفتن پرسش کننده و خودداری از پاسخ روشن، نه فقط ضعف رتوریک یک سیاست‌مدار را به رخ می کشد بلکه با کمال تاسف می‌توان این طرز برخورد را به پایِ بی خبری از مبانی و اصول سیاست نیز نوشت. هندسه‌نادانی که جای خود دارد!

منبع:عصرایران

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما