اگر نوع ایده آل نوروزی آسیب پذیر و مساعد برای رفاه و آسایش مردم و جوامع نوروزی است، چرا این جوامع در پرتو نوروز در جهان امروز همچنان در ردیف بازماندگان و بازندگان توسعه قرار دارند؟
پاسخ: این بقا و از دست دادن دلایل متعدد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارد و نوروز را نمی توان و نباید مقصر اصلی دانست. اما واضح است که نوروز امروز تا تبدیل شدن به مسیر توسعه و رفاه جمعی راه درازی در پیش دارد و با موانعی مواجه است. نوروز آثار سازنده ای داشته و دارد، اما فرشته اگر می خواهد نجات یابد، ابتدا باید بر دشمنان خود پیروز شود. نوروز دشمنانی هم دارد، هرچند نوروز به معنای نو شدن، نوازش، نور و لطافت است و از زشتی، نامهربانی، بی حوصلگی، نادانی و ناسازگاری دوری می کند. نوروز «دشمنان سخت» و «دشمنان نرم» دارد.
«دشمنان سرسخت» نوروز
لجوج کسانی هستند که شادی را نمی بینند و نور را برای منافع و موقعیت خود منفی می بینند و از پیروزی خیر بر شر می ترسند. سرسخت ها دشمن مردم و ملت هستند. آنها نه تنها از نوروز متنفرند و آن را می دانند، بلکه از هر چیزی و هرکسی که بوی مردم، تاریخ و فرهنگ آنها را می دهد، متنفرند. نوروز نماد ملت های نوروزی است و جای تعجب نیست که مردم بدخواه و گریزان آن را دشمن خود بدانند.
سخت گیران از نوروز متنفرند و آن را دشمن می دانند، از نو شدن می ترسند. نان و نامشان به قدمت و عبادت باستانی بستگی دارد و از روی خوش مردم با زندگی و دنیا می ترسند. تندروها نه تنها دشمنی خود را پنهان می کنند، بلکه با صدای بلند نوروز را تحقیر می کنند و آن را تا حد امکان سخت می کنند و عرصه را تنگ می کنند. اما این دشمنان ضعیف و ضعیف و ناتوان هستند و نتوانستند و نخواهند توانست زخم مهلکی بر جسم و جان نوروزی وارد کنند یا عزت و عظمت او را تضعیف کنند. نوروز به آرامی این دشمنان سرسخت را دفع می کند و آنها را به نرمی سر جای خود می نشاند. تاریخ این را نشان داده و خواهد کرد.
دشمنان “نرم” نوروز
اما نوروز “دشمنانی نرم” هم دارد. ملایم ها دشمنان داخلی، آشنا، داخلی و در ردیف دوستان و آشنایان هستند. هنجارها خود را نوروزی می دانند و به آن می بالند، اما به ارزش ها، اصول و منطق فرهنگی نوروزی وفادار نیستند و حتی با رفتار و کردار خود آشکارا از آن سرپیچی می کنند و عملا از ناپاک سازی و ناپاک سازی نوروز ابایی ندارند. .
مهربانان لباس نو می پوشند و از نوسازی خانه و دارایی خود دریغ نمی کنند، اما از اینکه اندکی به فکر نو و تازگی و تغییر در رفتار و فکر و گفتار خود بیاندیشند نیز ابایی ندارند. نوروز را در چیزها حبس می کنند و از ورود نوروز به دنیای انسان ها جلوگیری می کنند.
مهربانان نوروز را دوست دارند و آن را دوست خود می دانند، اما محور هستی شناختی نوروز را که پیوند و همگرایی و دوستی با طبیعت است، برعکس می کنند و به جای مراقبت از طبیعت و دوری از تخریب و نابودی آن، به هزاران مورد تن می دهند. زخم های لاعلاج بر طبیعت و از زیاده روی در مصرف گل و ماهی و درخت و آب و خاک و هر چیز دیگری ابایی ندارند.
فروتنان نوروز را لذت طلبی و مادی گرایی محض و مادی گرایی ویرانگر می شناسند و فضایل انسانی و اخلاقی نوروز (مهربانی، عنایت، همراهی، معنویت و مشارکت) را به رسمیت نمی شناسند و در عوض از رذایل انسان ستیزی و آتش سوزی پیروی می کنند. طبیعت انجام می دهند.
مردم مهربان نوروز انسان محور را غیر انسانی و انسان گرایانه می کنند. از چهاربنسورا عزاداری و عزاداری می کنند و به جای تجمع مردم را به آتش می کشند مهر و خوبی جهنم باعث خشم و خشونت می شود.
حلیم ها آرامش نوروزی را نامناسب می کنند و به جای پیوند دل ها و دور ریختن خاک، با الفاظ چینی و تهمت و دروغ و سخنان ناشایست در مهمانی ها و مهمانی های خود یا جاهای دیگر بذر نفرت می کارند و بین دوستان و آشنایان دشمنی می پاشند و به جای آن. برای ترکیب، تلخی و شیرینی می آورند.
نوروز را ملایم، فضای نوآوری، خلاقیت، فعالیت و مسئولیت برای «شادی پایدار»، محدود و محصور در تفریح، هیجان و مصرفگرایی مخرب میسازد.
حلیم نمی خواهد و نمی داند و نمی پذیرد که نوروز برای آموختن و یادآوری و کمک کردن است نه برای حماقت و فراموشی و یاری و رقابت خصمانه.
دشمنان مهربان نوروز نمادها و نشانههای نوروزی را نمیفهمند و از ترقههای نوروزی برای آتش زدن، پیامها و تبریکهای نوروزی نه برای تحکیم دوستی، بلکه برای انجام تعهدات و پنهانکردن کینهها استفاده میکنند و دیدارها و معاشرتهای نوروزی را که بخشش و عشق نمیدانند. ، صداقت و زیبایی، اما تجارت، تجارت، قدرت، عزت و برتری.
حلیمان در عمل دشمنان سرسخت نوروز هستند و نه با انکار و مخالفت با نوروز، که به نام نوروز و با عشق ورزیدن به آن، «پیروزی خیر بر شر» را «پیروزی بد بر خیر» میسازند. اینها دشمنان نوروزی هستند که مانع تجدید و بهبودی از سختی ها و بدبختی های جامعه می شوند.
دشمنان نرم، نوروز را «نوروز» می سازند، اما به نام نوروز و به طعم خودخواهی، خودشیفتگی، امیال افراطی و شادی ویرانگر و ضد بشری.
نرم بر خلاف سخت، موضع ایدئولوژیک در برابر نوروز ندارند و آگاهانه و آگاهانه با نوروز مخالفت نمی کنند. مشکل آنها فقدان بصیرت و آموزش و ناتوانی در زندگی و خوشبختی با خود و دنیاست.
راه مقابله با سخت و نرم، ایجاد و گسترش «آگاهی فعال» است. هوشیاری که نوروز را در عرصه عمومی به عنوان رشد گفتار و زبان قالب بندی و ترویج می کند و دوستان واقعی، آگاه و وفادار نوروزی را برای گفت و گوی خلاقانه، مؤثر و راهبردی گرد هم می آورد.
اگرچه این مسیر دشوار و زمان بر است، اما امکان پذیر است. بسیاری از دشمنان نرم نوروز در جامعه را می توان با آموزش، گفتگو و آگاهی به دوستان واقعی نوروز تبدیل کرد. دشمنان خشن و تغییر ناپذیرند، اما اگر نوروز به اندیشه ای تبدیل شود که راه پیشرفت جامعه را هموار کند، وجود این دشمنان مهم نیست.
ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کنونی ما دشمنان سخت و نرم نوروز را به وجود می آورد. سخت ها عمدتاً محصول رشد بنیادگرایی افراطی مذهبی و نرم ها محصول تسلط ارزش های بازار و فرهنگ مصرف افسارگسیخته هستند.
رویارویی نوروز با دشمنان نوروزی، رویارویی شاد، رویارویی مبتنی بر گفتوگوی انتقادی، یادگیری خلاق، آگاهی فعال و یادآوری مستمر و مؤثر بینشها، فضایل و ارزشهای واقعی نوروز برای سلامت فردی و اجتماعی است. بودن .
* استاد بازنشسته دانشگاه
بیشتر بخوانید:
216216