به گزارش خبرگزاری مگتو، سعید بیابانکی در این نشست سخنان خود را با خواندن شعری از زندگینامه فروغ فرخزاد آغاز کرد: 24 بهمن ماه گذشته مصادف با پنجاه و هفتمین سالگرد درگذشت فروغ فرخزاد بود که در سن 32 سالگی و در اوج جوانی بر اثر سانحه تصادف جان باخت و تاریخ ادبیات و فرهنگ ما گواه آن است. یکی او یکی از بزرگترین شاعران 100 سال اخیر کشور است. به ویژه در میان شاعرانی که پس از نیما وارد شعر شدند و از او تأثیر پذیرفتند.
وی افزود: فروغ چه در زمان حیات و چه پس از مرگش شاعری جنجالی بود. این موضوع به شعر او و حواشی زندگی شخصی اش که به گفته آقای ابراهیم گلستان در حال احیای بود، می پرداخت. البته همه این حرف ها از بین رفته و آنچه از هنرمند و شاعر باقی مانده است. شعر و اثر اوست. چون هنرمند را با آثارش مقایسه می کنند. نه لبه هایی که زندگی او را احاطه کرده است.
بیابانکی در بخشی دیگر از سخنان خود گفت: در سال 94 تجربه تلویزیونی در شبکه چهار داشتم و در برنامه نقد4 که به صورت زنده پخش می شد مدیریت و تدوین بخش شعر را بر عهده داشتم. همانجا در صحبتی که با مدیر شبکه چهار داشتم، شرطم را بیان کردم که نمی‌توانیم بدون ذکر نام فروغ فرخزاد و احمد شاملو به‌عنوان یکی از خطوط قرمز، برنامه شعر در شبکه چهار داشته باشیم. به او. پاسخ داد که با شیب ملایم راه بروید و ما به آن سمت می رویم. آنجا پیشنهاد دادم متناسب با کارکرد نقد برنامه نقد چهار، اجازه دهند برنامه ای را به فروغ فرخزاد تقدیم کنیم. گفت شروع کن ببینم چی میشه.

وی ادامه داد: اولین برنامه برادری ما روی آنتن رفت مهر ماه شروع شد و پس از چند دور مورد استقبال قرار گرفت. بهمن یک ماه است که اجازه اجرای برنامه فروغ فرخزاد را به ما داده اند، 30 بهمن در سال 1393 یک برنامه زنده درباره فروغ از شبکه چهار پخش کردیم. یک ماه بود که روی این برنامه کار می کردیم. از آنجایی که هر مهمانی را دعوت می کردیم، یا از سوی تلویزیون پذیرفته نشدند یا خود مهمان شرایط آمدنش را نمی دانست. بالاخره با سه عشق به توافق نهایی رسیدیم و برنامه را شروع کردیم. این سه نفر بهروز یاسمی، محمدحسین جعفریان و مهرنوش قربانعلی بودند که هر سه در فروغ کار کرده بودند. هر چه به برنامه نزدیکتر می شدیم، تماس های تشویقی و تهدیدآمیز بیشتری دریافت می کردیم. به همین دلیل برنامه را با استرس شروع کردیم. بعد از اتمام برنامه 200 مداحی دریافت کردم.
بیابانکی ادامه داد: در این برنامه برای اولین بار صدا و تصویر فروغ را از تلویزیون پخش کردیم و به بررسی آثار او پرداختیم. از این برنامه به بعد موج جدیدی در نگرش به شعر فروغ به وجود آمد. این اتفاق بازتاب زیادی در رسانه ها نیز داشت. حتی آقای حسین منصوری فرزند فروغ از طریق یکی از دوستان آلمانی با من تماس گرفت و از برنامه تشکر کرد. حسین منصوری همان کودکی است که فروغ از زندان نجات داده و نزد او آورده و بزرگ کرده است. او امروز نوازنده و مترجم است و سال هاست در آلمان زندگی می کند.
در بخشی دیگر از این نشست، مهدی خاکی فیروز، دبیر گروه کتاب، کتاب «طاس، 35 داستان کوتاه فلسفی» اثر سایمون کریچلی، نویسنده انگلیسی مقیم آمریکا را که در نشر لگاه با ترجمه قاسم منتشر شده است، معرفی کرد. نجاری.
وی در ادامه به بازگویی گوشه هایی از زندگی این نویسنده پرداخت و خاطرنشان کرد: پیش از این کتاب های «فلسفه قاره ای» و «فیلسوفان مرده» به فارسی ترجمه شده بود.
حسنا محمدزاده (شاعر) نیز در ادامه این نشست گفت: مقاله ای یکی من در مورد شاعر معروف فرانسوی آرتور رمبو که در مورد شعر زنانه سروده بود خواندم. او نظرات بسیار ارزنده ای در حوزه شعر دارد و درباره شعر زنان می گوید: معتقدم وقتی تاریخ، جامعه و زمان دست از بردگی زن و مرد بردارد، نامه آزادی زن را آزاد کند، زنان هم می توانند شاعر شوند و ناشناخته ها را کشف کنند. «و آنچه را که انسانها در برابر جهان و خلقت هرگز نمی توانستند کشف کنند و تصور کنند.» او همه شاعران را قافیه می بیند و معتقد است که هنوز آنچه را که باید درباره هستی بیابند کشف نکرده اند.
وی افزود: پس از خواندن این مقاله فکرم به سمت اشعار فروغ رفت و فکر کردم فروغ ما شاعری است که به این مرحله رسیده است. در طول تاریخ ما کمتر شاعر زن را نسبت به مردان می شناسیم. اما آنچه از زمان مشروطه در شعر ایران رخ داده است این است که زنان حضور پررنگ‌تری در جامعه پیدا کرده‌اند و نتیجه آن این است که شعر زنانه هویت و شخصیتی متمایز پیدا کند.
محمدزاده در ادامه توضیح داد: اگر نگاهی به اشعار شاعران زن در تاریخ ادبی پیش از مشروطه بیندازیم، متوجه می‌شویم که زنان، شخصیت و دنیایی که در آن زندگی می‌کنند، در دنیای شعر حضوری ندارند. یعنی حتی وقتی زنی شعر می گوید انگار از زبان مرد حرف می زند. در دوران مشروطیت افرادی مانند پروین اعتصامی، سیمین بهبانی، فروغ فرخزاد و بسیاری دیگر که به عنوان شاعران برجسته زنان شناخته می شدند، الگوی دیگری در نوشتن یافتند. اما علم تاج قائم شاعر دیگری است که سنت شکنی کرد و بسیاری از تابوها را در اشعار خود شکست. با این حال کمتر در مورد او گفته شده است.
وی در بخشی دیگر از سخنان خود گفت: شعر فروغ چه ویژگی دارد که باعث نامگذاری وی شده است؟ یکی پیشروان شعر زنان را بشناسیم؟ و او در این بین یکی آیا می توان از پنج شاعر نامدار معاصر ایران و بزرگانی چون نیما و اخوان نام برد؟ برای رسیدن به چنین مقامی در شعرهایش چه کرده است؟ خیلی ها دلیل این موضوع را در اتفاقات زندگی خصوصی او جستجو می کنند. اما اگر ماهیت شعر را بشناسیم، خواهیم دید که در همان دوره و امروز شاعران زیادی بوده و هستند که تمام اتفاقات تلخ زندگی فروغ را تجربه کرده اند، اما شعرشان هنوز به این حد نرسیده است. در واقع تا زمانی که انسان در هنر منبعی نداشته باشد، همه عوامل دست به دست هم می دهند و شعر و شاعر به جایی نمی رسند.

سید عباس سجادی (شاعر و ترانه سرا) نیز در بخشی دیگر از این نشست درباره پیوند شعر و موسیقی ایرانی گفت: در تاریخ فرهنگی و هنری ایران شاید بتوان شعر و موسیقی را در اولویت و تأخیر قرار داد. ، که شعر و موسیقی همزمان شروع شد. آقای شفیعی کدکنی در کتاب موسیقی شعر به نکته جالبی اشاره می کند. او از نقاشان روسی نقل قول می کند و می گوید شعر رستاخیز کلمات است. در همین راستا در مقاله ای که سال ها پیش برای استاد شجریان در مجله هنر و موسیقی نوشتم، گفتم که معتقدم آواز رستاخیز شعر است. نشانگر این مشکل را می‌توان در آهنگ‌های بزرگ مرد موسیقی ایران، محمدرضا شجریان دید.
وی افزود: زمانی که آلبوم های استاد شجریان به بازار آمد، از خود می پرسیدیم که این اشعار را هم دیده ایم، اما چرا ندیده بودیم که به این شکل ارائه شوند؟ بعد به قیافه زیبای سهراب رسیدیم که باید شسته شود و جور دیگری دیده شود. اخیراً شعرهایی را در موسیقی ایرانی می بینیم که شعر جدی نیستند، اما وقتی آنها را از منظر آهنگساز و خواننده مطرح می کنیم، احساس می کنیم که این اشعار چقدر استعداد موسیقی دارند. یک روز هم در یک برنامه یکی به دوستانم گفتم خیلی ها بر اساس اشعار مولانا آهنگساز شدند. زیرا مولانا در شعر خود دارای وزن های بسیار متنوع است. دلیل این امر این است که مولانا موسیقی شناس و نوازنده بوده است. بسیاری بر این باورند که او در این جلسه شعر خوانده است.
سجادی در ادامه توضیح داد: اسنادی هم وجود دارد که می گوید حافظ هم خوانده است. از تجربه شخصی باید بگویم که وقتی تصمیم دارم غزل یا آهنگی بخوانم غیرممکن است که بدون مطالعه آن را تمام کنم. در واقع آواز به ما کمک می کند شعر را کامل کنیم. در خاتمه باید بگویم شعر و موسیقی پیوند عمیقی با هم دارند. البته امروز بازار عجیب و آشفته ای را در عرصه موسیقی تجربه می کنیم که دلیل اصلی آن بی سوادی بسیاری از آهنگسازان و خوانندگان عرصه شعر است. چون آهنگساز و خواننده خوب هرگز شعر بد را انتخاب نمی کند. در واقع این فقط به دلیل بی سوادی اتفاق می افتد.
وی ادامه داد: ما خواننده های معروف زیادی داریم که به جای اینکه برای انتخاب شعر به دیوان الشعراء بروند، در فضای مجازی شعر خود را انتخاب می کنند و آن را به یک شاعر بزرگ نسبت می دهند، اما در نهایت متوجه شدند که شعر اینگونه نبوده است. درست است.» متعلق به این شاعر بود و باید عذرخواهی می کردند. ارزش خود را اینگونه نشان می دهند.

در قسمت های مختلف برنامه علاقه مندان به شعرخوانی و بررسی آثارشان پرداختند.

۲۲۰۵۷

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *