در ششمین سال جنگ و در همان زمانی که شهر تبریز دچار بمباران‌های شدیدی شده بود، حاج بهزاد پروین قدس طرحی را اجرا کرد. این طرح شامل یک نوجوان بسیجی با سربند یا صاحب الزمان (عج) در کنار فشنگ‌های ژِسه و مُشتی بود که از میان لاله های خونین برآمده بود.

این طرح پروین قدس اعلام کرده است که این نوجوان بسیجی کمی شبیه شهید فهمیده بوده، اما او می‌گوید که شهید موردنظرش نبوده و تنها ذهنش به کار کرده بوده است.

این طرح معروف، که در دیوار ترمینال قدیم شهر بود، هنوز هم برای نسل جوان گنگ به نظر می رسد و برای دهه ی شصتی ها، یادآور مواجهه روزانه با نوجوان بسیجی با چشمان نافذ و برای برخی افراد بزرگتر، یادآور خداحافظی های اشکبار با رزمندگانی است که با اتوبوس های آبی و قرمز ایرانپیما به جنوب می رفتند.

حاج بهزاد این طرح را در سال ششم جنگ و در زمان بمباران تبریز اجرا کرد. جوان بسیجی شاید کمی شبیه «شهید شناسایی شده» به نظر برسد، اما پروین قدس می گوید شهید خاصی در ذهن ندارد و از نظر روحی کار می کند.

عکس ها از آرشیو خودش است. گذر زمان همه اجزای این عکس ها را زیبا جلوه داده است، از نقاشی حاج بهزاد گرفته تا ماشین های قدیمی تا باجه تلفن زرد. درست مثل عتیقه هایی که تا دیروز می خواستیم به سمساری بدهیم اما حالا می خواهیم قاب کنیم و به دیوار آویزان کنیم!

این طرح در آن زمان بسیار زیبا بود. اما انگار ناگهان از «چشم شهر» افتاد. با ساخت ترمینال مرکزی جدید، «ترمینال قدیمی» بیش از یک دهه به یکی از مکان های مبهم شهر تبدیل شد. گاهی صحبت از تبدیل آن به پارک و پاساژ می شد و گاهی از ساخت چنین برج هایی.

در تمام این مدت خورشید و برف و باران هر روز و شب روی نقاشی دیواری حاجی بهزاد بازی می کرد و چهره جوانان بسیجی کم کم رنگ خود را از دست می داد. این مانند استعاره ای از پیشینه و ارزش های محو شهر بود. تا اینکه یک شب نهیب لودرها آن دیوار سیمانی را به همراه تابلوی حاج بهزاد برد.

شاهکار "حاج‌بهزاد پروین‌قدس" در دهه ۶۰! | تصویری از نقاشی بسیار زیبای یک شهید بر دیوار شهر!

امروز، وقتی به سایت پروژه آیسان نگاه می‌کنیم، با وجود جرثقیل‌های غول‌آسایی که در آنجا به کار گرفته شده‌اند، احساس بی‌قراری می‌کنیم. اما با این حال، می‌دانیم که توسعه‌ی شهرها در دهه اخیر به این شکل بوده و خاطرات و نقش و نگارهایی که نشانگر زندگی و شور و نشاط شهر بوده‌اند، اکنون دیگر وجود ندارند. ساختمان‌های قدیمی و به‌کار رفته وقتی به سبک نوین جایگزین می‌شوند، به‌ندرت می‌توانند به عنوان یک عنصر هنری و کالبد شهری مورد توجه قرار بگیرند.

اما برای خوش‌بینی، هنوز هم کسانی وجود دارند که به عنوان هنرمندان و فرزندان این شهر وارد صحنه‌ی هنری شده‌اند. آن‌ها با همان پشتکارِ همیشگی که در سال‌های جنگ داشتند، همچنان به اتود می‌پردازند، عکاسی می‌کنند، نمایشنامه می‌نویسند، سیاه‌قلم کار می‌کنند و مستنداتی از شهر خود تهیه می‌کنند؛ حتی با وجود بعضی از بی‌مهری‌های دیرین.

نمی‌خواستیم در این یادداشت تنها به خاطره‌بازی از دهه‌های گذشته بپردازیم، بلکه به یادآوری صمیمانه‌ی زمان‌هایی که با آن تنها نگاه عاشقانه‌ی هنرمندان به شهر خود روبرو بودیم. همانطور که با معرفی «حاج‌بهزاد پروین‌قدس»، شخصیت مشهوری از سال‌های جنگ، عکاس و فیلمساز شهرمان، به‌زندگی‌ و خاطراتش پرداختیم، تلاش کردیم تا به یادگیری از تجربیات گذشته بپردازیم. او با دوربین خود، بسیاری از رویدادهای مهم و شگفت‌انگیز دوره‌ی جنگ را، به خصوص در میان نیروهای مسلح آذربایجان، ثبت و ضبط کرده است.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *