نمایشگاه انفرادی سیامک جمشیدی زاده هنرمند، نقاش، گرافیست و عکاس با عنوان مجموعه «گدار و گذر» از 26 تا 29 آذرماه 1402 در گالری سیحون به نمایش گذاشته شد. گالری سیحون، قدیمی ترین گالری هنری فعال ایران. یادگاری ارزشمند از هوشنگ سیحون (طراح بنای آرامگاه بوعلی سینا و طراح مقبره های خیام، نادرشاه افشار، فردوسی و کمال الملک) و معصومه سیحون (مادر گالری هنر ایران) است. روز اول نمایشگاه بود که با همسرم از نمایشگاه دیدن کردیم. در اولین ساعات روز اول که وارد نمایشگاه شدم، گیج و هیجان زده بودم و از دیگران تقلید می کردم و از چندین پنل اول عکس می گرفتم، سپس یک لحظه مکث می کردم، متوجه شدم که این نمایشگاه ارزش حرف زدن برای نوشتن را دارد. بنابراین برگشتم و دوباره شروع به یادداشت برداری با تلفنم کردم. توصیف نقاشی ها کمی سخت است تا بتوانید آن ها را در ذهن خود تصور کنید، اما من تمام تلاشم را می کنم تا بتوانید سبک نقاشی ها را تصور کنید. یک ماشین پلیس اسباب‌بازی را تصور کنید که قاب آن آسیب دیده است (ظاهراً در طول زمان) و روی شیشه یک قاب عکس شفاف به اندازه ماشین اما سالم است. گویی تصویر واضح این اسباب بازی مربوط به حال و هوای خوب آن در گذشته است و خود اسباب بازی واقعی که قبلاً خراب شده، قاب شده است. یعنی حضور همزمان حال و گذشته این ماشین اسباب بازی در یک تصویر.

جمشیدی زاده مجموعه «گُذار و عبور» را اینگونه توصیف می کند:یکی برای من یکی از کارکردهای خلق یک اثر هنری غلبه بر مشکل یا چالشی مانند اعتیاد در زندگی است. گاهی احساس تعلق به چیزی یا شخصی رشد و حرکت را متوقف می کند و به وابستگی تبدیل می شود. مثلا در مورد تاریخ یکی او درباره کادری که ماشین پلیس اسباب بازی را به تصویر می کشد، می گوید: مادرم که کارمند بود، باید هر روز صبح مرا به مهد کودک می برد و بعد به دفترش می رفت. اما از مهد کودک متنفر بودم. یک روز صبح چون به مهدکودک نرفتم. انقدر گریه کردم که مامان مجبور شد منو ببره خونه عمه پوران. تا نزدیک ظهر آنجا گریه کردم. آنقدر گریه کردم که خاله دستم را گرفت و رفتیم داخل کوچه. او برای من یک ماشین اسباب بازی خرید. یک “ماشین پلیس”؛ واقعا در مقیاس کوچک. روزهای بعد دیگر گریه نکردم، مهدکودک نرفتم، اما هر روز در ماشین پلیس واقعی می نشینم. رفتم خونه عمه پوران. روزی که تصمیم گرفتم این آیتم هم بخشی از مجموعه «جا گذاشتن و پاس کردن» باشد. هنوز سالم و کاربردی بود. اما برای این سریال خرابش کردم. کارکرد هنر برای من این است: می توانم آثاری خلق کنم. غلبه بر یک مشکل در زندگی این مجموعه شامل تجربه از دست دادن چیزی است که برای من عزیز بود و به آن تعلق داشتم. ایده اولیه بود. در فرآیند تخریب آگاهانه اشیاء و تجربه آنها از نظر احساسی، مفاهیم “قرار دادن” و “انتقال” را تجربه کردم. گذشتن از گذشته؛ از وابستگی! و دستاورد او حرکت از محدودیت به رهایی و جهانی جدید بود! این فرآیند حسی- درونی و نتیجه; ایجاد مجموعه «گورد و گذر»؛ هفت سال طول کشید. این مجموعه به من کمک کرد تا بر این اعتیاد غلبه کنم.

اگرچه جمشیدی زاده در هیچ جا به روشنی واژه هنر درمانی را به میان نمی آورد، اما به نظر می رسد در این نمایشگاه با روشی نوین از هنر درمانی روبه رو هستیم که به خوبی جواب داده است، فرآیندی که در آن هنرمند از پیوندهای چسبنده و مخرب و احساس تعلق رها می شود.

این هنرمند اکنون دوره هایی در زمینه فلسفه و زیبایی شناسی هنر برای همه (نه فقط هنرمندان) برگزار می کند. برای افرادی که می‌خواهند درک عمیق‌تری از هنر به دست آورند، نباید فقط از آثار هنری، به‌ویژه کارهای مدرن و دیرهنگام بگذرند. چگونه هنر می تواند زندگی را زیباتر و کارآمدتر کند.

خالق مجموعه «گذر و گذر» می‌گوید: «دانش، فلسفه و روان‌شناسی به من کمک کرده تا شناخت عمیق‌تری از هنر، زندگی و سعادت انسان پیدا کنم.» او معتقد است: «انسان بودن مهم‌تر از هنرمند بودن است. “زندگی مهمتر از هنر است.”

سیامک جمشیدی زاده، فارغ التحصیل رشته نقاشی از دانشگاه هنر و معماری تهران و از اعضای رسمی انجمن طراحان گرافیک ایران، پیش از این دو نمایشگاه انفرادی برگزار کرده و در چندین نمایشگاه گروهی شرکت کرده است. در همین راستا سیامک جمشیدی زاده دو پروژه دیگر در دست دارد که به زودی نمایش داده می شود.

زندگی چیزی است که باید آموخت و ما می توانیم از هر کسی چیزی یاد بگیریم، به شرطی که چشمانی برای دیدن و گوش هایی برای شنیدن داشته باشیم.

کامران فریدونی

مربی زندگی

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *