عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: دولتی که تابستان 1383 آمد و اصولگرایان را آنقدر به هیجان آورد که جدی ترین بحران ها را در کشور به وجود آورد، اعتراض رئیس جمهور و تقریبا اکثر اصولگرایان را در سال 1389 به دنبال داشت. آیا روزهای بهار 2010 حساب می شود که دوره این دولت زودتر و زودتر به پایان می رسد و از شر آن خلاص می شوند. میل به خلاصی از شخص و حکومتی که در ابتدا گمان می کرد انتخاب او به نصایح امام زمان (عج) است و بسیار استقبال می کرد، در نهایت با زدن مهر یک جریان مخالف، او را بدرقه کرد. پیشانی او و پیروانش.
خودشه مهر انحرافی باعث شد اصولگرایان به دروغ به خود اطمینان دهند که اگر منحرف نشویم و ثابت قدم باشیم، قطعاً می توانیم موفق شویم. بنابراین درسی را که باید از این دوره می گرفتند نگرفتند. از این رو با آمدن روحانی اسب های خود را زین کردند تا در دور بعدی که از سال 1397 شروع کردند، وحدت و طهارت را به شکل جدی تری تجربه کنند و تصور می کردند در سال 1400 مراحل تطهیر را به پایان رسانده اند.
چرا تصور کنید؟ چون فکر نمی کردند که پاکسازی متوقف نشدنی است و این انتخابات بود اسفند 1402 به خوبی مشاهده کرد که هنوز گروه های جداگانه ای وجود دارند که هنوز باید مشمول تطهیر و تطهیر باشند. در هر صورت 1400 جریان کل صنفی و وعده های رنگارنگ همزمان به مردم داده شد. آنها مطمئناً وقتی این وعده ها را می دادند دروغ نگفته بودند. به این معنی است نبود آنها می دانند که تحقق این وعده ها غیرممکن است و آگاهانه چنین وعده هایی را برای فریب مردم می دهند.
آنها درکی از نیاز به این وعده ها و قدرت خودشان نداشتند. به بیان ساده، آنها فکر می کردند که پیشینیان یا نمی خواستند مشکلات را حل کنند یا نمی توانند و راه حل مشکلات بسیار ساده است و در صورت موافقت بلافاصله آنها را حل می کنیم. ماجرای واکسنی که واردات آن از قبل تهیه شده بود، به موفقیت های غیرمنتظره ای در پاییز 1400 کمک کرد و در ابتدای دولت به نام آنها ثبت شد. اونایی که اصولا ربطی به واکسیناسیون نداشتن!! اما با گذشت زمان مشخص شد که نه تنها وعده های اولیه آنها عملی نشد، بلکه از وضعیت موجود نیز دور شدند.
آن وعده ها چه شد که مردم اعتراض کردند؟ گفتند: صبر کن. هفت ماه طول می کشد تا بادمجان ها کاشته شوند و میوه بدهند. البته خدا پدرش را ببخشد که در مورد پسته که حدود هفت سال طول می کشد حرفی بزند. 7 ماه که آسان است تا سال 1401 20 ماه گذشت و خبری از تحقق وعده ها نشد.
فشار بر زندگی مردم و روند نزولی جداول رفاهی در گزارش های رسمی ثبت شده است. بنابراین سال 1402 آخرین سال این رویای یکپارچه و شیرین بود که در آن نه تنها شاهد تحولات مثبتی نبودیم، بلکه شاهد انتخابات نیز بودیم. اسفند ماه همچنین نشان داد که مردم مستاصل هستند و با وجود سیاست اصولگرایان اساسا امیدی به تحقق وعده های خود ندارند. این یک نتیجه آشکار نه تنها برای مردم، بلکه برای نخبگان عمومی و حتی برای بسیاری از دولت ها است. دیگر فرصتی برای دولت برای ادامه سیاست های سه سال اخیر وجود ندارد. مطمئناً به دلایل واضح، جسارت تصمیم گیری های مهم را در سال آینده ندارند. هم به خاطر انتخابات آمریکا و هم به دلیل شرکت در انتخابات 1404 و فشار اجتماعی و بی اعتمادی که الان در بین مردم وجود دارد.
واضح است که این رویا غیر واقعی بود. ایده یکنواختی مانند حباب در دریا ترکید. بنابراین سال 1403 را می توان سال بیداری از خواب عمیق و پذیرش تغییر دانست. مجموع سیاست های فعلی باید در سه حوزه داخلی، اقتصادی و بین المللی تغییرات جدی ایجاد کند. در حوزه داخلی بر همه چیز مقدم است. البته نیروهای داخلی نیز باید خواسته های آنها را همراهی کنند و آنها را با واقعیت ها و منافع عمومی تطبیق دهند. به نظر من شاید 1403 یکی یکی از آخرین فرصت ها برای بیداری و بازگرداندن امور جامعه در مسیر وحدت و پیشرفت است.