در سال ۱۹۷۱، ایران در شورای امنیت برای اثبات حق حاکمیت خود بر جزایر، نقشهای از خلیجفارس را که در سال ۱۹۶۷ به مناسبت پنجاهمین سال انقلاب اکتبر در شوروی چاپ شده بود، انتشار داد. این نقشه که به عنوان سند حقانیت ایران در سازمان ملل توزیع شده بود، نقشههای جزایر تنگه هرمز را به نام جزایر ایرانی ذکر میکرد و ذیل هر یک از جزایر، نام ایران قید شده بود. در اطلس یادبود پنجاهمین سالگرد انقلاب اکتبر که در سال ۱۹۶۷ از طرف شوروی انتشار یافته بود، جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، به رنگ قلمرو ایران در نقشه خلیجفارس مشخص شدهاند و زیر نام هر جزیره، تعلق آن به ایران در پرانتز ذکر شده بود. این نقشه در روزنامه اطلاعات روز دوشنبه ۲۲ آذر ماه ۱۳۵۰ منتشر شده بود.
به گزارش بازتاب آنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در سالهای اول قرن نوزدهم و همزمان با روی کار آمدن قاجارها در ایران، ظهور ناپلئون بناپارت فاتح-امپراتور فرانسه به عنوان رقیب سرسخت انگلیسیها در شرق باعث شد که انگلیسیها تا آن زمان فقط منافع تجاری و از نظر اقتصادی در منطقه تلاش کردند حضور سیاسی و نظامی خود را در منطقه گسترش دهند و از آن پس با قبایل عرب جنوب خلیج فارس قرارداد مستقلی بستند. با اعطای حق حمل پرچم به آنها و امضای پیمان صلح آشتی در سال 1820. آنها به این قبایل رسمیت دادند. در این دوره امام مسقط زمین های اطراف بندرعباس و چابهار در کرانه جنوبی خلیج فارس را بر اساس عهدنامه ای با شاه قاجار اجاره کرد و قواسم ها که بعدها در منطقه ای که بعدها شارجه نام گرفت زندگی می کردند رابطه خود را حفظ کردند. ائمه اطهار توسط آبادی مسقط به روش سنتی مورد حمایت قرار می گیرند. اما قواسم شیخ در سال 1864. آنها با بریتانیا پیمان جداگانه ای بستند و از آن زمان هویت مستقلی داشتند. طبق این قرارداد، قلمرو شیخی آنها تحت الحمایه انگلیس بود و روابط خارجی آنها محدود به انگلیس بود. بر اساس این معاهده، موقعیت سیاسی شارجه به عنوان یک امارت مستقل مورد پذیرش سایر امارت های منطقه قرار گرفت و نام شارجه پس از آن در روابط سیاسی رایج شد.
نگرانی بریتانیا از تجاوز روسیه به خلیج فارس در آستانه قرن بیستم تشدید شد. علت این نگرانی گسترش دوستی ایران و روسیه در دوران مظفرالدین شاه، چندین سال قبل از مشروطه بود. برای مقابله با چنین تحولاتی، انگلیس تصمیم گرفت پیشگیرانه جزایر خلیج فارس، به ویژه جزایر ایرانی در تنگه هرمز را اشغال کند. از این رو نیروهای انگلیسی برخی از جزایر را تحت کنترل مستقیم خود گرفتند و برخی دیگر را تحت فرمانروایی شیوخ قاسمی قرار دادند که تا آن روز حتی کشور مستقلی هم نداشتند.
ادعای مالکیت سه جزیرهگنه
از آن زمان تاکنون، دولت های ایران بارها بر حق حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه خلیج فارس تاکید کرده اند. مظفرالدین شاه در نامه ای به صدراعظم خود در سال 1905/1284م. می نویسد:
آقای اشرف، صدراعظم، از وزیر خارجه بخواهید که به سفارت انگلیس بگوید که سال گذشته در این مورد بحث هایی صورت گرفته است. دولت انگلیس از ما خواسته است که پرچم خود را از این دو جزیره برداریم تا بحث شود که آیا ما خودمان می دانیم که این دو جزیره ملک مطلق دولت ایران است؟ در این صورت، در عالم دوستی، چگونه دولت انگلیس راضی می شود که ما ملک مطلق خود را به شیخ بسپاریم و او در آنجا پرچم بگذارد؟ دوباره صحبت کنید و ما به هیچ وجه حق خود را از دست نخواهیم داد.
پس از سرنگونی سلسله قاجار و تأسیس سلطنت پهلوی، اقدامات گسترده ای برای تحکیم حقوق ایران بر خلیج فارس و جزایر آن انجام شد. دولت ایران نیروی دریایی ایجاد کرد و از ورود غیرمجاز کشتیهای جنگی انگلیسی به بنادر و جزایر ایران جلوگیری کرد. علاوه بر این، قانون حدود آبهای ساحلی و منطقه نظارتی دریایی ایران به تصویب رسید و نیروهای انگلیسی مجبور به عقب نشینی از جزایر بسیدو، هنگام و جاسک شدند. بریتانیا علیه ایران به جامعه ملل و دادگاه بین المللی داوری شکایت کرد. اما در پرونده Basido دادگاه به اتفاق آرا به مشروعیت اقدامات ایران رای داد. اقدام دیگر دولت ایران تلاش برای اعمال حاکمیت خود بر جزایر بحرین، تنب و ابوموسی بود. در این زمینه چهار سال مذاکره بین تیمورتاش وزیر دربار رضاشاه و سر رابرت کلایو وزیر بریتانیا در تهران در سالهای 1928-1932 می باشد. انجام شد، اما این مذاکرات به نتیجه مطلوبی نرسید.
اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه
در دوران پهلوی دوم بارها بر حاکمیت ایران بر جزایر تأکید شد و دولتهای ایرانی چندین بار برای بازدید از این جزایر به خلیج فارس سفر کردند.
مذاکرات رسمی دولت ایران در سال 1350 توسط خلطبری وزیر امور خارجه وقت و ویلیام لوس سفیر ایران در لندن و داگلاس هیوم وزیر خارجه انگلیس آغاز شد. بریتانیا از موضع امارات حمایت کرد و معتقد بود که این جزایر باید اجاره شوند. ایران فی نفسه با اعراب مشکلی نداشت، اما دلیل اصلی اختلاف مواضع تقسیم شده انگلیسی ها بود. بر اساس این جلسه مقرر شد بلافاصله پس از خروج انگلیسی ها از جزایر، ارتش ایران در آنجا مستقر شود. این اقدام یک روز قبل از خروج بریتانیای کبیر (30 نوامبر 1971/9) صورت گرفت. آذر 1350) و حاکمیت ایران بر جزایر پس از 80 سال درگیری و فراز و نشیب احیا شد. درگیری نظامی کوتاهی نیز رخ داد که تأثیر چندانی نداشت و به نظر می رسد که یگان های ارتش به راحتی نیروهای عربی و خارجی مستقر در جزایر را ساکت کردند. اما پس از توافق شیخ شارجه با نیروهای ایرانی، درگیری رخ نداد.
در همان سال قرارداد نهایی بین دولت ایران و امارت منعقد شد که موضوع جزایر و حاکمیت آنها برای همیشه از جمله بر اساس قوانین بین المللی حل و فصل شد. بر این اساس، طرفین توافق کردند که نیروهای ایرانی در ابوموسی مستقر شوند و از امتیازات کامل در قسمت اشغالی برخوردار باشند و پرچم ایران در این جزایر به نمایش گذاشته شود. امارت شارجه در بقیه جزیره ابوموسی امتیازاتی خواهد داشت و پرچم آن به نمایش گذاشته خواهد شد. شرکت نفت Biots به عنوان تولیدکننده نفت جزیره، نیمی از درآمد خود را به دولت ایران و نیمی را به دولت امارات پرداخت خواهد کرد. شهروندان دو طرف حق ماهیگیری دارند و در نهایت قرارداد مالی بین ایران و شارجه امضا شد.
در همان روز، امیر عباس هویدا، نخستوزیر ایران در یک سخنرانی تلویزیونی رسماً تصرف جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک و بخشی از جزیره ابوموسی را اعلام کرد و اعلام کرد: «پرچم ایران بر فراز کوه حلوا به اهتزاز درآمد. بالاترین نقطه جزیره ابوموسی حکومت شاهنشاهی ایران از حاکمیت خود بر کل جزیره ابوموسی چشم پوشی نکرده و نخواهد کرد. بنابراین، حضور مقامات محلی در هیچ نقطه ای از جزیره ابوموسی نباید به هیچ وجه مغایر با این سیاست اعلام شده تلقی شود. دو روز بعد، در یازدهم آذر امارات متحده عربی به طور رسمی در سال 1350 تأسیس شد.
چرا جزایر سه گانه ایرانی هستند؟
زمانی ایران بر این جزایر حاکمیت داشت، زمانی که شیخ نشین های عرب و امارات متحده عربی حتی در ظاهر وجود نداشتند. این مشکل چندین بار در اسناد و گزارش های انگلیسی و روسی برجسته شده است. به عنوان مثال، سر دنیس رایت، سفیر بریتانیا در تهران در دهه های 1330 تا 11350، در خاطرات خود هنگام تأیید مالکیت ایرانیان بر جزایر سه گانه و تابعیت ایرانی شیخ قاسمی لنگه می نویسد: «از دهه 1880 به بعد، مالکیت چهار جزیره». جزایر کوچک بین ایران و انگلیس اختلافات مکرر وجود داشت. این جزایر تنب بزرگ و کوچک، سیری و ابوموسی بودند که همگی در اطراف تنگه هرمز بین دو ساحل خلیج فارس قرار داشتند. از زمانی که شیوخ قاسمی به عنوان حاکمان بندرلنگ به ایران خراج می دادند، بر سر این جزایر اختلافی وجود نداشت و عموماً آنها را متعلق به ایران می دانستند.
اما پس از درگیری و کشتار میان ایل قاسمی و انتصاب حاکم ایرانی برای بندر لونگ، شیوخ عرب خود را در آن سوی ساحل یافتند و انگلیس نیز از ادعای آنها مبنی بر اینکه این جزایر سرزمین پدری و متعلق به آنهاست حمایت کرد. اکنون مسئولیت حاکمیت بر عهده شیوخ قاسمی راس الخیمه و شارجه است و آنها به این نتیجه رسیدند که اعمال حق حاکمیت توسط حاکم لانگ بر آنها بر اساس حقوق حکومتی او به عنوان حاکم لانگ نیست، بلکه بر اساس او است. ظرفیت توسط شیخ قاسمی.
به گفته ایرانیان، ساکنان جزیره، حتی اگر عرب بودند، با پرداخت مالیات، مالکیت ایران را تأیید کردند و آنچه زمانی متعلق به ایرانیان بود، ناگهان نتوانست به مالکیت اعراب تبدیل شود.
در تمامی نقشه های موجود قبل از سال 1898 میلادی، این جزایر بخشی از خاک ایران هستند. حتی بر روی نقشه کتاب ایران و پرونده ایران در سال 1892 نوشته لرد کرزن که توسط انجمن جغرافیای سلطنتی بریتانیا منتشر شده است، این جزایر بخشی از خاک ایران محسوب می شوند. نقشه ها نیز توسط دولت روسیه تزاری و دولت اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد. ایران برای اثبات حق حاکمیت خود بر جزایر، نقشه خلیج فارس را در سال 1971 در شورای امنیت منتشر کرد که در سال 1967 به مناسبت پنجاهمین سالگرد انقلاب اکتبر در اتحاد جماهیر شوروی چاپ شد. در این نقشه که به عنوان سند اصالت ایران در سازمان ملل توزیع شده است، نقشه های جزایر تنگه هرمز به عنوان جزایر ایرانی ذکر شده و زیر هر جزیره نام ایران نوشته شده است. در اطلس یادبود پنجاهمین سالگرد انقلاب اکتبر که توسط اتحاد جماهیر شوروی در سال 1967 صادر شد، بر روی نقشه خلیج فارس جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به رنگ خاک ایران مشخص شده است. نام هر جزیره درج شده در وابستگی آنها به ایران در داخل پرانتز ذکر شده است. . این نقشه روز دوشنبه 22 در روزنامه اطلاعات منتشر شد آذر در سال 13500 منتشر شده است.