مستند “سرپتیها” به صورت تاریخی و دقیق روایتی از تحرکات مشروطهخواهی در غرب ایران، به ویژه در کرمانشاه، و زندگی و مرگ سردار مشروطه یارمحمدخان است. این مستند با هدف به یادآوری آزادخواهانی که در جبهه آزادسازی وطن جان خود را از دست دادند، ساخته شده است و متأسفانه به نظر میرسد که فراموشی سرنوشت ابدی تمامی آنها بوده است.
به گزارش پی ام آپ، مستند تاریخی «سرپتیها» که با کارگردانی کیوان مهرگان، از شبکه تلویزیونی داخلی «فیلم نت» پخش می شود و بهانه ای شد تا با این مستندساز ایرانی کُرد الاصل گفت وگویی درباره مستند، تاریخ و کرمانشاه داشته باشیم.
در مستند سرپتی ها تماشاگر با روایتی تاریخی و صادقانه از جنبش های مشروطیت به ویژه در غرب ایران در کرمانشاه آشنا می شود. مخاطب در طی این مستند با زندگی و مرگ یارمحمدخان، یکی از فرماندهان مشروطه آشنا می شود و مخاطب را به مکان های کمتر دیده شده و کمتر گفته شده در تاریخ می برد. روایتی طولانی از یاد و خاطره آزادگانی که جان خود را در راه آزادی میهن دادند، گویی فراموشی سرنوشت ابدی همه آنهاست.
به عنوان پرسش اول مایلم به این سوال جواب بدید :چرا مردم و به خصوص نسل جدید، باید این مستند را ببیند؟
برای درک بهتر مسئله، بیایید بین خاطره و تاریخ مرزی قائل شویم. ساختار ذهنی انسان ها به گونه ای طراحی شده است که برای زنده ماندن باید برخی خاطرات را فراموش کنند. زیرا افراد را در گذشته گیر کرده و مانند باری عمل می کند که اجازه حرکت را از آنها سلب می کند. اما تاریخ دقیقا برعکس است.
زندگی اجتماعی انسان به گونه ای طراحی شده است که باید پیوسته گذشته را برای آینده به یاد آورد. به عبارت دیگر مهمترین رکن تمدن تاریخ است. داستان را باید خواند، زیرا داستان موفقیت آنها مانند بال پرواز باقی می ماند. و به افراد اجازه می دهد به صورت گروهی بپرند. به همین دلیل است که تاریخ در همه کشورهای پیشرفته و قدرتمند بسیار مهم است.
آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا شهرها و کشورهای مهم موزه می سازند؟ لندن را با ویکتوریا آلبرت، پاریس را با موزه لوور، نیویورک را با گوگنهایم، سن پترزبورگ را با موزه هنر سن پترزبورگ می شناسیم.
این به دلیل اهمیت تاریخ در شکل گیری حافظه جمعی است. داشتن حافظه جمعی مقدمه شکل گیری یک رویای جمعی است و رویای جمعی مقدمه پیشرفت است. اساساً شهرها زمانی به مرحله تمدن و کلان شهر می رسند که بزرگراه، مراکز خرید و ساختمان های عظیم نداشته باشند، بلکه موزه داشته باشند.
روزی که فیلمنامه این فیلم را نوشتم، جنگ روسیه با اوکراین تازه شروع شده بود. در این فیلم به این نکته اشاره شده است که همه وقایع و اتفاقات مشابه سال 1905 و حمله روسیه به ژاپن و شکست روسیه از ژاپن در منچوری است. پس از آن وقایع مشروطه در ایران آغاز می شود. 46 روز قبل از شروع اعتراضات در سال گذشته، ما در این فیلم نشان دادیم که ماهیت وقایع در کشور بسیار شبیه به آنچه در سال 1905 رخ داده است، است.
این یک سند تاریخی مهم است. این معجزه سینماست که بر اساس دانش تاریخی توانست تحولات اجتماعی را رصد و پیش بینی کند. بنابراین جدا از امکاناتی که در اختیار مردم است، همه چیز مثل روزهای قبل از انقلاب مشروطه است. به خاطر همین شباهت باید این فیلم را دید و فهمید.
آقای مهرگان پایان فیلم شما با تصویری از آرامگاه یارمحمدخان به پایان می رسد. قبری که هیچ قهرمان ملی در آن آرام نمی گیرد! طبق تحقیقات من بعد از انقلاب در کرمانشاه خیابانی به نام یارمحمدخان نامگذاری شد و پس از شهادت آیت الله بهشتی این خیابان به شهید بهشتی تغییر یافت. در سال 2018 با تلاش یک گروه، خیابان دیگری در کرمانشاه به نام یارمحمدخان نامگذاری شد، اما در همان سال یکی از رسانه های تندرو به شدت از اینکه یارمحمدخان واقعاً به کمک ستارخان و باقر آمده است انتقاد کرد. خان؛ اما پس از آن به حزب دمکرات پیوست و یارمحمدخان یک فرد افراطی بود و خیانت های زیادی انجام داد که تاریخ را تحریف کرد. زیرا یارمحمدخان فقط یک قهرمان ملی نیست. بلکه جنایتکار است و نباید یارمحمدخان را قهرمان ملی بدانیم سپس با همین موضوع و یارمحمدخان در سال 1401 مستند بسازیم! برای این شبهات تاریخی که این روزها از پلتفرم فیلم نت پخش می شود پاسخی دارید؟
شکی نیست! وضعیت معیشتی کنونی ایرانیان حاصل همین نگاه، چه در سیاست، چه در اقتصاد و چه در تاریخ است. اینها گروه هایی هستند که منافع خاص خود را از تحریف رهبران تاریخ دارند. برای این جماعت، هر کس که به نفع آنها باشد، می توانند برای پیشبرد منافع کوتاه مدت خود روی آنها حساب کنند، از آنها یک قدیس می سازند، و هرکس را که به منافع آنها خدمت نمی کند، تا سطح شیطان تنزل می دهند.
این یک نگاه علمی و منصفانه به تاریخ هیچ کشور یا مردم آن نیست. این وضعیت اسفناکی که ما در آن قرار می گیریم نتیجه همین بینش است. اگر از عملکرد کارکنانی که با گاندو سازی جلوی چشم ما روایت می کنند، انتظار نمی رود، با تحریف ماجرا به یک قهرمان ملی برچسب خائن و جنایتکار نمی زنند. جامعه هوشمند است و دیگر زیر بار روایت یک طرفه نمی رود. یارمحمد خان هم همین مشکل را دارد. ما روایت آنها را یک باند سیاسی، ضد ملی و ضد ایرانی می دانیم!
من شنیدهام که بودجهی این فیلم از طریق خود مردم کرمانشاه تامین شده است. در این باره توضیح میدهید که به چه صورت این امر محقق شد و چطور مردم کرمانشاه متوجه آن شدند؟
روزی که می خواستم این فیلم را بسازم یک خط قرمز داشتم این که هیچ بودجه ای برای این فیلم از هیچ مرجع سیاسی، اقتصادی و رسمی، نهاد عمومی و دولتی نمی پذیرم. چرا ؟ زیرا درست مانند یارمحمدخان یک قهرمان ملی و مردمی است. درست مثل نهضت مشروطه که یک جنبش مردمی است و مربوط به آن است، بودجه فیلم هم باید توسط خود مردم تامین شود. این چند مزیت داشت. اول اینکه ما را از تحمیل نظر هر شخص، نهاد، جناح یا طایفه ای نجات می داد.
دوم اینکه برای اولین بار مردم کرمانشاه بدون تلاش برای جلوگیری از یک نهاد، چیزی از تاریخ که مال خودشان است، از شخصیتی که مال خودشان است راه انداخته اند و به چیزی رسیده اند.
ثالثاً این تبدیل به الگویی می شود که بدون کمک نهادهای دولتی که تعدادشان بسیار زیاد است، راه اندازی و اجرا می شود. بنابراین، بر اساس رفتاری که در سرتاسر جهان رایج است، با افرادی تماس گرفتیم که فکر میکردیم توانایی پرداخت آن را دارند و برایشان مشکل نیست و معنای فیلم را برایشان توضیح دادیم.
ما آنها را متوجه لزوم ساخت چنین مستندی کردیم و آنها هم از هزینه های کم تا کلان برای این فیلم کمک کردند و توانستیم این مستند را بسازیم.
این تلاش دیوانه وار اعراب خلیج فارس برای ساختن موزه های عجیب و غریب تلاش برای غلبه بر کمبود حافظه جمعی حاکمان کشورهای حاشیه خلیج فارس می دانند و متوجه شده اند که کشورهای بدون تاریخ، کشورهای بدون پیشینه، کشورهایی ضعیف و آسیب پذیر هستند.
به نظر شما چرا وقتی شهری اشغال شده یا کشوری بر کشوری دیگر مسلط است، پیش از کارخانه ها و بانک ها سراغ موزه هایشان برای تخریب یا غارت می روند؟ ببرای اینکه به قلب مغلوب بزنند و امکان بازگشت به پیش از پیروزی را بگیرند. به همین دلیل است که تمام تلاش دشمنان و رقبای هر کشور و ملتی در درجه اول برای حمله به تاریخ این کشور است! تلاش برای جعل تاریخ این کشور!
هر چه گفتم نشان می دهد که ما باید از تاریخ به اصطلاح ایران به هر طریقی محافظت کنیم، زیرا بهترین راه برای فتح یک کشور حمله به تاریخ آن ملت است.
آیا تا به حال به این نکته توجه کرده اید که چرا بعد از حمله اعراب مسلمان شدیم اما عرب نشدیم؟ چون تاریخ داشتیم. چون ما ریشه داشتیم. فردوسی کاخ بزرگ شاهنامه را بر اساس چه مصالحی ساخت؟ ایمان فردوسی به تاریخ قبل از اسلام در ایران وجود داشته است! درباره تاریخ افسانه ای ایران!
فردوسی توانست با استفاده از یک وسیله جدید (روش جدید) چنان گنبد آهنینی را در اطراف ملت ایران برپا کند که ما را 1400 سال از عرب شدن باز داشت و در آینده نیز این کار را ادامه خواهد داد. به همین دلیل ایرانیان مسلمان شدند. اما بر خلاف مصری ها عرب نشدند!
این مستند هم تلاشی برای به خاطر آوردن و تلاشی برای صیانت از تاریخ است. برای حفاظت از تاریخ! دعوتی به تماشای تاریخ است! و یادآوری حافظه جمعی است.
آقای مهرگان، شما فرض کنید که من، شخصا این مستند را ندیدهام؛ آنوقت کسی به من مستند «سرپتیها» را معرفی میکند که من ببینم! سوال این است؛ این مستندِ تاریخی چقدر یا به چه اندازه به ایرانِ امروز شبیه است؟ یعنی قصهی یارمحمدخان و کارهایی که کرده است؛ چه شباهتهایی با اکنون و حالِ حاضرِ ایران دارد؟
خیلی جالب است. این فیلم از 14 مرداد سال 1401 (یک سال پیش) در ساعت 10 صبح اولین مونتاژش به پایان رسید و ساعت 17 عصر همان روز به مناسبت سالگرد انقلاب مشروطه در تالار مدرسه فیلمسازی هیلاج اکران عمومی شد.
هدف ما اجاره دادن یک شخصیت تاریخی به یک قبیله، به یک فرد ثروتمند، به یک مؤسسه یا یک جناح در ازای چندرغاز نبود، زیرا یک جنبش تاریخی حاوی اسرار زیادی است. اگرچه یافتن حمایت مالی بسیار سخت و گاه ناامیدکننده بود، اما ما ملیت نهضت مشروطه در کرمانشاه از ملیت یارمحمدخان کرمانشاهی محافظت کردیم.
به عنوان سوال پایانی میخواستم بپرسم، فرض بفرمایید که من به کسی میگویم که مستند «سرپتیها» را ببین! او از من میپرسد «سرپتیها» یعنی چه؟ دربارهی این واژه لطفا توضیحی بدهید.
«سرپتی» دو معنا دارد; یک معنای لغوی و یک معنای تاریخی! سرپاتی در لغت به معنای سر برهنه است…! اما در معنای تاریخی به جنبشی مانند سربداران اشاره دارد، سرپاتی ها افرادی بودند که در اعتراض به شرایط تصمیم گرفتند کلاه خود را بردارند و به نوعی با سر بازی کنند و در راه آرمان خود سر خود را گم کنند!