چندی پیش تلویزیون دو سریال «بچهمحال» و «بالشها» را از شبکههای دو و تماشا پخش کرد تا لحظاتی مفرح را برای مخاطبان کودک و نوجوانی که از برند عموپورنگ استفاده میکنند، فراهم کند. عموپورنگ از دهه 1980 و 1990 به عنوان یک چهره موفق در بین کودکان شناخته می شد زیرا نبود رقیب پروپاگاندا توانست بازیکن اول شود. مدتی است که حضور داریوش فضیایی مانند بسیاری از چهره های دیگر از تلویزیون کم رنگ شده و خبری از ساخت فصل جدید آموپورنگ نیست. با این حال، تکرار این سریال ها همچنان بسیار محبوب است. به بهانه پخش این دو اثر به تحلیل دلایل موفقیت دنباله آموپورنگ در بین کودکان و نوجوانان می پردازیم..
به گزارش بازتاب آنلاین، داریوش فرضیایی از اواخر دهه 70 وارد تلویزیون شد اما از دهه 80 برای کودکان و نوجوانان شناخته شد و فعالیت هایش گسترش یافت. جفت جذابی با امیرمحمد متقیان تشکیل داد و با قالبی متفاوت از دیگر برنامه های کودک آن زمان پیش رفت. در دهه نود با ساخت محله های گل و بلبل، بچه محل و کلبه امپورنگ وارد مرحله جدیدی از فعالیت حرفه ای خود شد. دو سال پیش حضور فعالی در تلویزیون داشت.
ظاهر یک چهره متفاوت. | داریوش فضیایی در شرایطی کار می کرد که تلویزیون پر از خاله و دایی های مختلف بود. ویژگی اصلی فرضیه این بود که او برخلاف دیگر عموها و عمه ها، خود واقعی خود را در مقابل فرزندان و نوجوانانش قرار می داد. لحن گفتار، حالات چهره، طرز لباس پوشیدن و شعر گفتن خودش بود و قصد نداشت بیشتر توجه بچه ها را جلب کند. طنز او در شعرهایی که می خواند و برخوردش با امیرمحمد آنقدر خنده دار بود که خیلی زود توجه بچه ها را به خود جلب کرد. او به طور فرضی به مخاطب فرزندش این باور را می دهد که با وجود سن، کودک درونی بسیار زنده دارد، دقیقاً همنوع اوست و می فهمد چه می گویند. خودت را به آب و آتش نزن تا شبیه آنها شوی.
خلاقیت در برنامه های جدید | یکی یکی از مهمترین دلایل موفقیت آموپورنگ به ویژه از اواخر دهه 1980 تغییر مستمر ساختار و عدم تمرکز بر یک الگوی ثابت بود. برنامه های عموپورنگ تا «بوستان دوستان پورنگ» یعنی تا سال 1397 درون استودیو متمرکز بود و پورنگ و امیرمحمد به استودیویی که بچه ها بودند می رفتند و با حضور آنها اجرا می کردند. حتی «بوستان دوستان پورنگ» یا «1666» با اینکه تزئینات دیگری داشت و شخصیت پردازی در آن انجام می شد، باز هم به مدل اولیه یعنی استودیویی با حضور بچه ها پایبند بود. اولین بازسازی کلی عموپورنگ در سریال «شبکه کودک عموپورنگ» برای شبکه نمایش خانگی رخ داد که شکست بزرگی بود. این ناکامی باعث شد که گروه سازنده عموپورنگ در حین ساخت «محله گل بلبل» با عصا به اجرای برنامه بپردازند و در ابتدا ترکیبی از یک بخش مستقل بازیگری و یک بخش استودیویی داشته باشند.
موزیکال بودن برنامه ها | ویژگی مشترک تمامی برنامه های آموپورنگ استفاده از شعر، موسیقی و کلیپ های خنده دار در فضای بین المان ها یا قسمت های مختلف برنامه است. در اولین نمایش ها بیشتر آهنگ ها را خودش اجرا کرد. اجرای ترانه هایی چون «اردک تکتک» و «در خندون» با صدای عموپورنگ را مخاطبان هنوز به خاطر دارند. اهمیت اصلی ترانه ها این بود که اگرچه شاد و مفرح بودند اما بخشی از بار محتوایی و آموزشی برنامه را به دوش می کشیدند. امیرمحمد از جایی به بعد به عنوان خواننده به عموپورنگ پیوست و اتفاقات خندهداری از این همکاری افتاد. از زمان پیدایش «محله گل ابلبل» این آهنگها متنوعتر شد و توسط بازیگران مختلف از جمله فارسی و آذری اجرا شد.
تزئینات مختلف | در حالی که برنامه های عمومی در داخل استودیو برگزار می شد، تزئینات آن تقریباً مانند سایر برنامه های تلویزیونی برای کودکان و نوجوانان بود. در واقع از آنجایی که همه چیز حول محور اجرای عموپورنگ و تعامل او با امیرمحمد و سایر بچه ها می چرخید، تزئینات آن چندان مهم نبود. با شروع «بوستان دوستان پورنگ»، کم کم دکور نمایش تغییر کرد. در این نمایش سعی شد فضا مانند پارک طراحی شود و گلدون خان نقش یک پارکبان را بازی می کرد. در «محله گل بلبل» صحنه نگاری اهمیت زیادی پیدا کرد. چون محله داشت هویت خودش را پیدا می کرد و مهم بود که چه شکلی باید داشته باشد. ساختار محله با همه مغازه ها، خانه ها و کوچه های مختلف به قدری جذاب بود که به بچه ها حس مشاهده اتفاقات یک محله واقعی را القا می کرد. در «بچه محل» جزئیات این محله کاملتر بود. در «کلبه عموپورنگ» با طراحی کاملا متفاوتی روبرو هستیم. یک جنگل بزرگ و کابین هایی داخل درخت که به هیچ وجه مصنوعی نبودند. جذابیت بصری بخش مهمی از موفقیت برنامه را تضمین کرد.
کیفیت قطعات در نمایش. | همه نمایشهایی که از اوایل دهه 1980 تولید شدند، بخشهای نمایش جداگانهای داشتند. به عنوان مثال در «نمایش اضافی عموپورنگ» امیرمحمد و دو کودک دیگر را دیدیم که روی نیمکت های مدرسه نشسته بودند و هر بار با عموپورنگ موقعیت جالبی را بازی می کردند. عناصر نمایش درون استودیویی در برنامه های بعدی تکرار شد. از زمان «محله گل»، نمایشگاه ها بخش اصلی مجموعه شدند. از ابتدا تا انتهای برنامه شاهد داستان هایی از افراد مختلف این محله بودیم. تنوع این روایت ها بسیار زیاد بود، اما در نهایت همگی داستانی مرتبط با موضوع اصلی را بیان کردند. در «بچه محل» این تغییرات دوباره افزایش یافت. بعضی از قسمت ها همه شخصیت ها را درگیر می کردند و در قسمت های دیگر بعضی شخصیت ها اصلا حضور نداشتند. علاوه بر تنوع، آنچه در این نمایشگاه ها حائز اهمیت بود، مفاهیمی بود که از طریق آن ها منتقل می شد. در واقع به جای صحبت مستقیم در مورد برخی مفاهیم، عناصر نشان داده شده به گونه ای انتخاب شدند که جنبه های مختلف یک مسئله مورد بحث قرار گیرد.
تنوع اقلام | یکی یکی از دلایل موفقیت آموپورنگ به خصوص در نمایش های جدید، تنوع موضوعات بود. این تنوع در اکثر آثار عموپورنگ وجود دارد. حتی زمانی که کل برنامه در یک استودیو تنظیم می شد، نمایش به بخش های مختلفی تقسیم می شد. بلافاصله بعد از صحبت عموپورنگ با بچه ها، کلیپی پخش شد و دوباره قسمت نمایشی و موسیقی را تماشا کردیم. این تنوع آیتم ها باعث شد که برنامه در عین جذابیت خسته کننده نباشد. از «محله گل بلبل» تا این سو با مجموعه نمایش هایی مواجه بودیم که تنوع بیشتری داشتند. اگرچه مدت هیچ یک از سکانس ها از پنج دقیقه بیشتر نمی شود نبود اما در میان آنها شاهد سکانس هایی بودیم که با موسیقی و حرکات موزون آمیخته بود.
شخصیت های غیر کلیشه ای | برخلاف بسیاری از نمایش های کودک که شخصیت های خوب یا بد تک بعدی را به نمایش می گذاشتند، این کلیشه ها در آموپورنگ تا حدی شکسته شد. برای اولین بار در پارک دوستان پورنگ با یک پارکبان به نام گلدون خان آشنا شدیم که مردی کوتاه قد بود که با همه دعوا می کرد اما در عین حال مهربان بود و دلش به بچه ها می خورد. در «محله گلبلبل» و «بچه محل» با شخصیت های خاکستری تری روبرو هستیم. مهمترین چیز شخصیت پدر و مادر و پدربزرگ پورنگ بود. پدر پورنگ برخلاف دیگر پدران برنامه های کودک، جدی و موجه است. نبود. رابطه او با مادر یا پدر پورنگ و حتی با خود پورنگ بخش قابل توجهی از جذابیت مجموعه را به همراه دارد. در «کلبه عموپورنگ» شخصیت ها به دلیل غیرانسانی بودن، تعریف جدیدی پیدا کردند و پختگی بیشتری پیدا کردند.
مخاطب بزرگسال را تبلیغ کنید | برنامههای پرمخاطب علیرغم جذابیتشان، عموماً کودکان و نوجوانان را هدف قرار میدادند و به ندرت برای مخاطبان بزرگسال نیز جذاب بودند. ساختار برنامه با «باریو گلبولبل» متفاوت بود. بازیگران بزرگسال و حتی چهره های آشنا ظاهر شدند. داستان های حالت کودکانه حذف شد و جنبه کمدی نمایش قوی تر از قبل شد. علاوه بر این، برنامه پخش برنامه برای بزرگسالان نیز مناسب بود و مجموعه این شرایط باعث استقبال بزرگترها و همچنین کودکان و نوجوانان شد. وقتی اولین قسمت های «کلبه عموپورنگ» در نوروز 1400 روی آنتن رفت، به دلیل استفاده از شخصیت های غیرانسانی، به نظر می رسید عموپورنگ قصد دارد دوباره به کودکان و نوجوانان بپردازد. اما با این شخصیت ها فضاسازی کرد و سوالاتی را مطرح کرد که کودکانه است. نبود. اگرچه از زمان ظهور برنامه بسیاری از بزرگترها آن را کودکانه می دانستند و در آن حضور نداشتند، اما مجموعه اتفاقات به گونه ای پیش رفت که همه گروه های سنی را درگیر خود کرد.
شناخت صحیح جامعه نوجوان | برنامه آموپورنگ در سالهای اولیه پیچیدگی کمتری داشت. روی مضامین سادهتر تمرکز داشت و حتی موضوع عناصر برنامه محدود بود. کم کم با ورود به دهه نود و تغییر طرز فکر و سبک زندگی کودکان و نوجوانان، طنز برنامه نیز تغییر کرد. تا رسیدن به اوج در «بچه محل». در «محله گل بلبل» با شخصیت های منفی و کارتونی مواجه شدیم که کمی آن را به حال و هوای بچه ها نزدیک کرد، اما در «بچه محل» عملا همین چیزها حذف شد. در این مجموعه داستان ها برای کودکان و نوجوانان ساده و قابل فهم بود و از سوی دیگر درباره موضوعاتی صحبت می شد که پیش از این کمتر در برنامه های کودک و نوجوان با آن برخورد کرده بودیم. صحبت در مورد نامه های عاشقانه و ابراز احساسات نسبت به شخص دیگر از جمله موضوعاتی بود که در بچه محل مطرح شد. از سوی دیگر مواردی مانند وسواس به نظافت، تأثیر تنبلی در روابط زناشویی، جلوگیری از سوء استفاده از دیگران و… از دیگر موضوعات مشابه بود.