سلطان یکی از مهمترین شخصیتهای سینمای مسعود کیمیایی بعد از انقلاب است. کیمیایی در این فیلم عملکرد دولت و سیاست شهردار وقت را در تخریب بافتهای قدیمی شهر به نقد کشید. فریبرز عرب نیا اولین بار سال ۱۳۷۴ در فیلم «ضیافت» با کیمیایی همکاری کرده بود و یک سال بعد در «سلطان» مجددا این تجربه را تکرار کرد.
درباره نقش: سلطان مردی است که صمیمی ترین رفیقش را در روزهای منتهی به انقلاب از دست داده و تا اواسط دهه هفتاد هنوز نتوانسته با نبود او کنار بیاید. او تمام زندگیاش را وقف رسیدگی به پسر رفیقش کرده و با معرکهگیری و جیبزنی زندگی میگذراند. عاشق سینماست و از ساختوسازهای بیرویه و خراب کردن خانههای قدیمی دلش خون است. سلطان بعد از اینکه مدارک دختر سرایداری به نام مریم را در فرودگاه میدزدد متوجه میشود که زندگی مریم بدون این مدارک به خطر میافتد و آنها را پس میدهد اما در این بین به او علاقهمند میشود و به خاطر این عشق سر دوراهی قرار میگیرد. عصيان ميكند و در نهایت دست به انتحار میزند.
ویژگی بازی: سلطان اتفاق مهمی در کارنامه عربنیا بود و باعث شد بیش از پیش بازی اش به چشم بیاید. خیلیها زخم روی صورت عرب نیا و موتور سواری او را با فیلم «رضا موتوری» مقایسه کردند و بازی اش را ستودند. عربنیا شمایلی از مردی تنها و بیخانمان به نمایش گذاشت و احساسات عاشقی را که حاضر است در راه عشقش خطر کند، به بهترین شکل به تصویر کشید. به طوری که سکانس گریه عربنیا روی موتور به عنوان یکی از عاشقانهترین سکانسهای سینمای دهه هفتاد در ذهنها ماندگار شد. عربنیا برای بازی در این نقش، سال ۱۳۷۶ به عنوان دومین بازیگر برتر سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برگزیده شد.