آنچه در ابتدا می نویسم با اجازه آقای شمس الواعظین است. این نقل قول او نظرش را در مورد اتفاقات اخیر بیان می کند: «به لطف لطف همه دوستان و همکاران عزیزم، همه می دانند که من هیچ وقت نسبت به اتفاقات و انتقاداتی که به خودم می شد واکنشی نشان ندادم. برای این داستان، نه فقط از منظر شخصی.» من از انجام ندادن آن پشیمان نیستم و مشکلی برای انجام بیشتر ندارم. بدون هیچ تعارفی، سابقه 45 ساله من نشان می دهد که به هیچ انتقاد و حتی اتهام شخصی پاسخ نداده ام. چون معتقدم وقتی در فضاهای عمومی کار می کنیم و اشتباهات جوامع را می نویسیم و تقدیس می کنیم، باید بپذیریم که خودمان در معرض انتقاد عمومی هستیم. همانطور که استدلال های او را مطرح می کنیم، باید این شهامت را هم داشته باشیم که وقتی چیزی به ما می گویند، اجازه بدهیم پیشنهاد شود و خود افکار عمومی درباره آن قضاوت کنند. البته باز هم تاکید می کنم که این نظر شخصی من است و نمی توانم به هیچ یک از دوستانم بگویم که در مورد رفتار صنفی چه واکنشی نشان دهند.
بیشتر بخوانید:
شخصیت «محمود واعظ» شبیه ماشاالله شمس الواعظین در سریال گناه فرشته چه می کند؟
و اکنون می توانم راحت تر برای دوستانم بنویسم. دوستان عزیزی که به حق دفاع از عرصه روزنامه نگاری مستقل را وظیفه خود می دانند. دوستانی که نوشته هایشان در دفاع از روزنامه نگار پیشکسوت است، کمی دورتر از ما و بسیار نزدیکتر و با تجربه تر از شاگردانشان در اتاق خبر هستند.
او همان سردبیری است که وقتی گروههای ذینفع به قصد تعرض مقابل ساختمان روزنامهاش تجمع کردند، با گلی مداخله کرد و آنها را به گفتوگو دعوت کرد، زیرا اصرار داشت و هنوز هم اصرار دارد که درهای گفتگو هرگز بسته نشود. بسته دموکراسی نباید در گرداب تک گویی گرفتار شود.
در دو دهه اخیر همه ما خاطره سریال سرزمین مادری را در ذهن داریم. پایتختی که دو دهه بر اثر قلع و قمع عاطفی بر دیالوگی که قومی از آن گرفتند و آن را به یک قهرمان بسط دادند به مخاق رفت. یکی او یکی از اقوام بود. اتفاقی که بسیاری از ما آن را محکوم کرده ایم.
بیشتر ما از پزشکان، وکلا، پرستاران و مربیان ایرانی که چشمانمان را سیاه کردند شکایت کردهایم. بگذار گفت و گو صورت بگیرد اما وقتی نوبت به ما می رسد راه انتقاد را چنان آتش زده ایم که باورش سخت است.
دوستان، به یاد داشته باشید که ما از ادبیات “راننده با تراکتور” برای دفاع از مردی استفاده می کنیم که می دانیم معتقد است هر چه قوی تر باشید، بهتر می توانید انتقاد کنید. او همیشه معتقد بود که ما روزنامه نگار هستیم و درباره روزنامه نگاری تحقیقی صحبت می کنیم. اگر انتقاد را حتی در زمانی که نادرست است نمی توانیم تحمل کنیم، چگونه می توانیم بپذیریم که دولت ها و دولت ها انتقاد ما را با خشونت، ثروت و سلاح تحمل کنند؟
برای دفاع از روزنامه نگاری مستقل بجنگیم، اما ای کاش روشی مانند شمس الواعظین الگوی ما در این مسیر بود.
۴۱۴۱