عصر ایران; اهورای جهان ها – امیریاشهری بسیار کوچک در حاشیه کویر مرکزی ایران و یکی از شهرستان های شهرستان دامغان در استان سمنان. این شهر کوچک کویری روزگاری روستایی به نام امیرآباد بوده است.
دامغان بهترین پسته های ایران را دارد و امیریه پر از باغ های پسته است. علاوه بر پسته، باغ های انگور، زردآلو، انار و سنجد و همچنین مزارع خربزه و هندوانه امیریه نیز رونق و دلپذیر است.
امیریه مانند بسیاری از شهرهای کویری ایران کمتر از 4000 نفر جمعیت دارد و در اصل سکونتگاهی در حاشیه کویر است و ساختار روستایی و کاهگلی آن همچنان بر سازه نوساز غالب است.
قلعه امیریه قدیمی ترین بنای این شهر است، زیرا امیریه در ابتدا تقریباً از چیزی جز این قلعه و یکی دو باغ مجاور تشکیل نمی شد. این قلعه تقریباً 200 سال پیش در دوره قاجار ساخته شده و دیوارها و دروازه آن در واقع حصار یک شهر کوچک در آن زمان بوده است.
از زمان ناصرالدین شاه و سپس در 50 سال پهلوی، ساختمانهای بیشتری در اطراف قلعه امیریه ساخته شد و وسعت این منطقه مسکونی افزایش یافت. کاروانسرای امیریه نزدیک قلعه یکی از مهمترین بناهایی بود که برجای مانده است.
با گذشت زمان و با ورود مدرنیته به ایران، امیریه از شهری که تقریباً توسط یک قلعه محصور شده بود، به روستایی بزرگ و بیش از یک قلعه تبدیل شد. در ایران قلعه های زیادی وجود دارد که هر کدام در قدیم شهر محسوب می شدند. به جز قلعه امیریه، بقیه قلعه ها امروزه خالی از سکنه هستند و فقط ارزش تاریخی دارند.
تفاوت قلعه امیریه با سایر قلعه های باقی مانده در ایران این است که هنوز مردم در این قلعه زندگی می کنند. افرادی که به نظر می رسد دنیای قدیم را در دنیای جدید زندگی می کنند. حدود 70 نفر در این قلعه زندگی می کنند، حدود 12 خانواده. برخی از آنها مردم امیریه هستند که نسل ها در این محل زندگی می کنند، اما اکثریت این مردم زابلی هستند.
زابلی ها در طول 200 سال گذشته تاریخ ایران به دلایل مختلف از زادگاه خود به دامغان کوچ کردند و در قلعه امیریه سکنی گزیدند و فرزندان آنها امروز نیز اجاره داران این قلعه هستند.
احتمالاً فقر و نبود امنیت در نواحی مرزی ایران در زمان قاجار باعث شد عده ای از زابل ها برای برخورداری از زندگی بهتر به مرکز ایران کوچ کنند. به این ترتیب عدهای از آنان سرانجام در دامغان و قلعه امیریه سکنی گزیدند و برخی دیگر در جستوجوی زندگی بهتر در کنار دریای خزر به مناطق شمالی ایران کوچ کردند.
اهمیت امیریه در دوره قاجار به دلیل سکونت یکی از دختران است ناصرالدین شاه در این منطقه بود. ناصرالدین شاه به دلیل بدبینی نسبت به حاکم این منطقه و مناطق همجوار، او را کشت و از کاری که کرده بود پشیمان شد و برای پایان دادن به ناآرامی های سیاسی دخترش را به عقد پسر حاکم مقتول درآورد.
قلعه امیریه نیز مانند سایر قلعه ها دارای قسمت شاهی بوده و بقیه اتاق های آن متعلق به رعایا بوده است. اکثر ساکنان امیریه از جمله صنعتگرانی که در داخل قلعه کار می کردند و کشاورزانی که در مزارع و باغ های اطراف قلعه کار می کردند در این قلعه زندگی می کردند. دختر ناصرالدین شاه که در واقع همسر حاکم امیریه بود در عمارت روبروی قلعه زندگی می کرد.
امیریه در دوران پهلویکه هنوز روستایی به نام امیرآباد بود، مهمترین روستا در میان روستاهای متعدد اطراف شهرستان دامغان بود. شادی پهلوی و امیر عباس هویدا نخست وزیر ایران در زمان محمدرضا شاه از این روستای کویری بازدید کرده بود و برخی از بزرگان امیریه این بازدیدها را نشان از اهمیت بیشتر این روستا نسبت به دیگر روستاهای شهرستان دامغان می دانند.
تصاویر دیدار این دو مقام ارشد حکومتی رژیم شاه همچنان در آلبوم عکس مردم امیریه وجود دارد. اهمیت این روستا نزد مقامات رژیم شاه به دلیل برتری تاریخی و سیاسی آن نسبت به سایر روستاهای دامغان بود. مقامی که امیریه با حضور داماد ناصرالدین شاه به عنوان حاکم این منطقه به تدریج به آن دست یافت.
بازدیدهای گاه و بیگاه مقامات دولتی از این روستا و روستاهای همجوار در زمان پهلوی اتفاق می افتاد بالگرد در امیریه ساخته شده است. بقایای آن هنوز هم امروزه دیده می شود.
قلعه امیریه در سال های اخیر مرمت شده است اما کاروانسرای آن نیاز به بازسازی و مرمت دارد. از آنجایی که این کاروانسرا با قدمت 200 ساله چندین مالک خصوصی دارد، توافق با آنها برای بازسازی کاروانسرا مشکلات قانونی خاص خود را دارد.
قنات امیریه همچنین یکی از بناهای مهم این آبادی قاجاری است که اگرچه امروزه خشک است، اما تا سی سال پیش منبع اصلی تامین آب باغات و مزارع امیریه بوده است. در واقع این قنات عامل اصلی شکل گیری، رشد و تداوم تاریخی امیریه بوده است. زیرا آب اساس توسعه است و آب لازم برای زندگی در امیریه با احداث این قنات تامین شده است.
امیریه در دهه 60 و 70 شمسی (1340 و 1350 شمسی) از معدود روستاهای دامغان بود که دارای دبستان و دبیرستان بود. این امتیاز که با همت اهالی این روستا به دست آمده، امیریه را به روستایی فرهنگی در حاشیه کویر تبدیل کرده است و کودکان روستاهای اطراف نیز هر روز برای تحصیل به این روستا می آیند. کسانی که توان مالی داشتند برای تحصیل به دامغان رفتند.
هنرستان امیریه در کنار مخابرات این روستا از دیگر امتیازات آن نسبت به دیگر روستاهای دامغان در دهه 70 و 80 بود.
یکی از آداب و رسوم سنتی مردم امیری. آیین گلقلتان است. این مراسم برای نوزادانی که اولین بهار زندگی خود را سپری می کنند انجام می شود. زمانی که تولد نوزاد با فصل بهار و فصل شکوفه دادن گل محمدی مصادف می شود، چند نفر از زنان خانواده صبح ها برای چیدن گل به باغ ها و مزارع می روند و پس از گفتن صلوات، گل های محمدی را جمع آوری می کنند. مراسم گل غلتان.
پس از جمع آوری گل های چیده شده، آنها را پر می کنند و نوزاد را در حمام خانه می شویند. بدن نوزاد را پس از خشک شدن بین پارچه ای معمولاً سفید که گلبرگ در آن ریخته اند قرار می دهند و دو نفر از خانواده چهار گوش می خوابند و پارچه را در دست می گیرند و نوزاد را در گلبرگ ها با دعا و شعر تمیز می کنند. .
مردم امیریه بر این باورند که غلتاندن نوزاد بین گلبرگ های محمدی باعث شادابی و سلامت او می شود و از زشتی ها و بیماری های مختلف دور می کند. آنها همچنین معتقدند که شادابی گلبرگ ها از پوست کودک محافظت می کند و کودک را شاد و هوشیار نگه می دارد.
مردم امیریه مانند اکثر مردم مناطق کویری سبک زندگی سنتی دارند و مهمان نواز و شاعر هستند. آنها اگرچه مردمی سنتی هستند اما مقدس نیستند و مانند اکثر ایرانیان مذهبی دینداری آنها را از توجه به دنیا باز نمی دارد و گاه در خانه و خلوت خود در جمعی محدود و نزدیکتر و در خلوت خود با خوشی زندگی می کنند. دوستان صمیمی تر