دوره اول شورای اسلامی یکی از دوره هایی است که به عنوان الگو مطرح شده است. جلسه ای با حضور آیت الله خامنه ای، آیت الله هاشمی، بنی صدر، مهدی بازرگان، سحابی و شما. این گردهمایی چگونه شکل گرفت و چرا این تنوع و تخصص در دوره های بعدی تکرار نشد؟

در مجلس اول به عنوان نماینده دماوند و عضو کمیسیون حضور داشتم. من همچنین عضو کمیسیون امور داخلی بودم که قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات آزمایشی را به مجلس اول (در قالب اصل 85) رساند. در دوره های بعد مسائل انتخابات را به دقت بررسی کردم و همیشه برای شرکت در انتخابات تلاش کردم. من معتقدم که توانمندسازی جامعه از طریق شرکت در انتخابات و صندوق های رای حاصل می شود. یعنی هر چه مشارکت بیشتر باشد، انسجام، قوام و توانایی حاکمیت و همچنین توانایی مذاکره نظام در برابر دشمنان بیرونی بیشتر می شود. اما متأسفانه باید بگویم با اتفاقات چند سال اخیر امیدها فرو رفته و نگرانی ها بیشتر شده است.

چرا شخصی مثل مرتضی الویری با این سابقه و سابقه به چنین نتیجه ای رسید؟

چون من با مردم نزدیک هستم و اعتماد برخی از شهروندان به این صندوق از دست رفته است. ایرانیان احساس می کنند که نمی توانند نظرات و نظرات خود را از طریق انتخابات و شخص منتخب عینیت بخشند.

اشاره کردید که در مجلس اول در کمیسیون داخلی که قانون انتخابات را تصویب کرد و محدوده شورای نگهبان را مشخص کرد، بودید. تصویب قانون جدید انتخابات این روزها با انتقادات زیادی مواجه شده است. قانون جدید انتخابات را چگونه ارزیابی می کنید؟

در قانون نظارت بر شورای نگهبان در انتخابات که به صورت آزمایشی در مجلس اول به تصویب رسیده و به تصویب اولین شورای نگهبان جمهوری اسلامی که فقهای آن توسط امام (ره) انتخاب شده اند، هیچ اثری از تشخیص وجود ندارد. . در این شورا فقهایی چون آیت الله صانعی، آیت الله صافی گلپایگانی، آیت الله مهدوی کنی و… حضور داشتند. بر اساس اصل 99 قانون اساسی، تنها وظیفه شورای نگهبان نظارت بر روند انتخابات بود نه بررسی کاندیداها، احراز صلاحیت و بررسی آنها. این یک تفاوت کلیدی است که انتخاب را از ماهیت اصلی آن تغییر داد. با شروع انتخابات مجلس چهارم، تفسیر شورای نگهبان از انتخابات که آزادی انتخاب مردم را محدود و مخدوش می کرد، مطرح شد. این روند ادامه و تشدید شد تا اینکه در دوره اول شورای اسلامی، بودجه شورای نگهبان و کارکنان آن نهاد در خدمت 12 عضو شورا افزایش یافت، گویی دستگاهی عریض و طویل در حال فعالیت است. به طوری که امروز شورای نگهبان به جای مردم می نشیند، بدون اینکه مردم چنین نمایندگی به شورای نگهبان بدهند. این روند بدون شک انگیزه مردم را برای شرکت در انتخابات کاهش می دهد. گذشته از این که شورای نگهبان تا این حد قدرت تصمیم گیری را از مردم سلب کرده است، قانون انتخابات طی سالیان گذشته برای حذف رقبای انتخاباتی یک جریان خاص اصلاح شده است. در واقع قانون انتخابات به دادگاه تفتیش عقاید تبدیل شده است که سعی در بررسی وجدان مردم و تصمیم گیری در مورد عقاید و عقاید آنها دارد. این روند کار را به جایی رسانده است که مردم احساس می کنند افراد باهوش فرصت حضور در مجلس را ندارند. حتی اگر افرادی باشند که بتوانند از این فیلترهای سخت عبور کرده و وارد مجلس شوند، دخالت نهادهای موازی باعث شده است که نقش مجلس به عنوان ساختار قانونگذاری کشور آسیب ببیند. این روند به اعتراضات گسترده مردمی علیه اصل انتخابات منجر شده است.

این جریان از سال 68 و رحلت امام وجود داشته است و تعبیر عجیبی که در مورد استواب شکل گرفته حاصل همین تغییرات است. همزمان با این تغییرات، گرایش هایی در فضای سیاسی کشور در حال ظهور است که در دوره امام (ره) فرصتی برای توسعه پیدا نکرد. جریانی که در فضای سیاسی و عمومی کشور به نام مصباحیون به وجود آمد. چه ارتباطی بین این مسخ و پیدایش مصباحیون می توان یافت؟

شورای نگهبان در جریان سومین دوره انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس و پس از رحلت امام (ره)، تصمیم گرفت تا از حربه گزینش و غربالگری در انتخابات استفاده کند. در آن زمان مهدی کروبی رئیس شورای اسلامی بود و من در کمیته. یادم هست با آقای جنتی تماس گرفتند و در مورد اعمال نظارت اختیاری به ایشان تذکر دادند. در آن زمان شورای نگهبان عقب نشینی کرد. اما پس از پایان مجلس سوم و در انتخابات مجلس چهارم، حدود 50 نفر از بهترین نمایندگان مجلس سوم با استفاده از تاکتیک های کنترلی اختیاری نتوانستند در مجلس بعدی شرکت کنند. متأسفانه همان تعبیر نظارتی که مردم و فعالان سیاسی به آن اعتراض داشتند، در مجلسی که با اعمال نظارت اختیاری تشکیل شد، به قانون تبدیل شد. پس اگر امروز با شورای نگهبان بحث کنید که چرا این کار را می کنید، می گویند مجلس تصویب کرده است. اما همین افراد نمی گویند که رفراندوم به تصویب مجلسی می رسد که در نتیجه نظارت بر همه پرسی تشکیل شده است. هر چه از اول انقلاب جلوتر می رفتیم، تمرکز این حرکت بیشتر می شد. سازوکارهای به ظاهر قانونی که در واقع ضد جمهوری خواهی بود و حاکمیت مردم را در رأی دادن به سرنوشت آنها نقض می کرد، چنان سخت شد که مشارکت مردمی در انتخابات 1998 ناگهان به شدت کاهش یافت. من احساس می کنم این روند به مرحله خطرناکی رسیده است و اگر فکری به حال آن نشود، نظام جمهوری تضعیف می شود.

در حالی که انتقادات به نظارت اختیاری در حال افزایش است، برخی خاطرنشان می‌کنند که امام (ره) در سال‌های آخر عمرشان از تغییر قانون اساسی و استفاده از نظارت اختیاری حمایت می‌کردند. آیا این دیدگاه درست است؟

هیچ مبنایی برای این ادعا وجود ندارد. آنچه از امام به یاد داریم و از انتخابات مجلس اول و دوم و مجلس سوم به یادگار مانده این است که شورای نگهبان هیچ ادعایی مبنی بر نظارت اختیاری و برای اولین بار در انتخابات میان دوره ای مجلس سوم نداشت. پس از رحلت امام، نظارت اختیاری آشکار شد) این تعبیر در زمان حیات امام اصلاً معنی نداشت. چیزی که به یاد دارم این جمله همیشگی امام بود که میزان را رای ملت می دانستند. در این جمله مفاهیم مهمی وجود دارد: وقتی صحبت از رای ملت می شود به این معنا نیست که افراد خاصی رای مردم را جهت می دهند و مانع تحقق اراده ملت می شوند.

یکی از مواردی که در قانون جدید انتخابات اعتراضات زیادی را برانگیخته است، اختیارات گسترده ای است که به شورای نگهبان داده شده است. فکر می کنید این قانون جدید در انتخابات دوازدهم و ۱۴۰۴ مجلس شورای اسلامی در چه جهتی تاثیرگذار باشد؟

تصور می کنم بسیاری از مردمی که به انتخابات و صندوق رای به عنوان پناهگاه و پناهگاه نگاه می کردند، احساس می کنند که این پناهگاه مهم دچار مشکل شده است. مردم احساس می کنند که نمی توانند سرنوشت خود را از طریق انتخابات تعیین کنند. وقتی با اقوامم درباره انتخابات صحبت می کنم آنقدر نگران هستند که نمی توانم در مورد انتخابات با آنها صحبت کنم. بر این اساس، من فکر می کنم ادامه این وضعیت، نوعی خودزنی ظاهری است که توسط قاعده به وجود جمهوری اسلامی وارد شده است.

آنها تجربه رزمی گسترده ای در سال های منتهی به انقلاب دارند. آیا در سال های قبل نشانه هایی از تشکیل دولت واحد دیده اید؟ این نوع ساختار را چگونه ارزیابی می کنید؟

شاه در سال 53 یا 54 اعلام کرد که وجود احزاب مختلف باعث پیشرفت کشور نمی شود و بهتر است حزب رستاخیز ایجاد شود. اون موقع اعلام شد که هرکی دوست نداره پاسپورت بگیره و بره!!! این روند برای شاه بسیار پرهزینه بود. اساساً علت رای نیاوردن امثال من در انتخابات رژیم گذشته این بود که عوامل مختلفی بر انتخابات تأثیر گذاشت. آدم احساس می کرد که نمایندگان واقعی مردم وارد مجلس شورای ملی نمی شوند. من فکر می کنم که برخی اتفاقات در سال های اخیر وضعیت انتخابات را بدتر از قبل کرده است. در گذشته مردم با تصمیم گیری مواجه نبودند و این روند غیرمستقیم بود.

کدام جریان های رادیکال به دنبال تفسیری ملموس برای طراحی نظارت اختیاری بودند؟

من معتقدم این تعبیر برای رهایی حلقه حکومتی از حضور افراد با سلایق مختلف مطرح شد. در واقع نوع خاصی از همفکری و انحصار حکومت در یک سبک سیاسی خاص هدف اصلی انتخابات است. کسانی که این موضع را اتخاذ کردند، آرزوی یکپارچه سازی حکومت را دارند، اما نتیجه این رویکرد، اتحاد دولت و در نهایت خلع ید از مردم است. این بزرگترین هدیه به کسانی است که به دنبال تضعیف و خنثی کردن انقلابی هستند که این همه خون برای آن ریخته شده است. در واقع پیامی که به براندازان داده می شود این است که نظام حکومتی ناکارآمد است.

23302

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *