به گزارش خبرگزاری بازتاب آنلاین، زمانی که حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 ثبت نام کرد، شاید کمتر کسی فکر می کرد که وی پیروز انتخابات باشد، به ویژه اینکه آیت الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات ثبت نام کرده بود و قصد انصراف از انتخابات را داشت. به احترام هاشمی رفسنجانی اما هاشمی مانع این کار شد. پس از رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی مشخص شد که رئیس وقت شورای داوری چنین مشکلی را پیش بینی کرده و به همین دلیل خواستار عدم خروج از کشور شده است. سرانجام پس از کشمکش های فراوان، زمانی که محمدرضا عارف از کاندیداتوری ریاست جمهوری کنار رفت، اصلاح طلبان و اعتدال گرایان به رهبری سید محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی پشت سر روحانی صف آرایی کردند، بنابراین حسن روحانی برنده بودجه شد.
اما شاید هیچکس پیشبینی نمیکرد که یک دهه بعد روحانی توسط همان شورای نگهبانی که بارها او را تایید کرده بود از گردهمایی خبرگان رهبری رد صلاحیت شود. شاید این رد صلاحیت را باید ناشی از همه فشارهایی دانست که بعد از پایان دولت دوازدهم بیشتر شد.
تلاش همه جانبه تندروها برای حفظ دولت روحانی
در ماه های پایانی دولت دوم حسن روحانی، تندروها تمام تلاش خود را برای سرپا نگه داشتن دولت انجام دادند، بنابراین دولت در ماه های پایانی نتوانست تسلیم شود. آنها که مجلس یازدهم را نیز تصرف کرده بودند، از سال 92 تا 1400 تلاش خود را افزایش دادند.
شاید موثرترین ضربه و فشاری که بر دولت وارد کردند سنگ انداختن به پای مذاکره کنندگان برای احیای برجام بود. همانطور که حسن روحانی چندین بار گفته است اگر اجازه دادند اسفند در سال 1399 توافقی برای احیای برجام حاصل شد و شرایط به دوره برجام بازگشت.
به تعبیری تندروها مذاکرات هسته ای را گروگان انتخابات 1400 کرده بودند. می ترسیدند جواد آذری جهرمی یا محمدجواد ظریف وارد انتخابات ریاست جمهوری شود. اما ظریف با انتشار یک فایل صوتی محرمانه از رقابت کنار رفت و آذرجهورمی به دلیل کهولت سن دیگر نتوانست نامزد شود.
اما قطعاً توانستند از احیای برجام و در نتیجه لغو تحریم ها و صلح و ثبات اقتصادی جلوگیری کنند.
دیداری که تندروها را شوکه کرد
پس از پایان دولت، کسانی که این بار به روحانی وعده «استخر فرح» را داده بودند، خواستار محاکمه او و برخی از وزرای او شدند. اینها کسانی بودند که در دولت های یازدهم و دوازدهم هر چه می توانستند علیه دولت مستقر کرده بودند.
با روی کار آمدن دولت واحد، زمان تسویه حسابهایی فرا رسیده بود که هشت سال پیش تسویه شده بود. آنها فشار شدیدی برای محاکمه روحانی وارد کردند و حتی مجرمان سایبری خود در فضای مجازی با تکرار هشتگهای «محاکمه روحانی» و «محاکمه روحانی» فشار رسانهای و روانی بر دولت را افزایش دادند.
با این وجود، تصمیم گیرندگان در مورد این موضوع سکوت کردند. در اوایل زمستان و اواخر پاییز 1400، چند ماه پس از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی، خبر دیدار رئیس جمهور سابق با رهبری رژیم شوک شدیدی برای تندروها ایجاد کرد. کسانی که امیدوار بودند با ایجاد کمپین های رسانه ای و ایجاد فضای رسانه ای از طریق مصاحبه به تصمیم گیران فشار بیاورند، کم کم کمپین های خود را در این جلسه جمع کردند و متوجه شدند که در این صورت نمی توانند تصمیم گیران را وادار به اجرای مطالبات خود در فضای مجازی کنند.
تندروها در دولت مستقر شدند
تندروهایی که در دولت ابراهیم رئیسی مستقر شدند، قبل از روی کار آمدن ادعا کردند که برای نجات اقتصاد، سیاست، فرهنگ و مسائل اجتماعی مانند فرشته نجات عمل خواهند کرد. اما پس از روی کار آمدن، دستورات آنها حمله به دولت روحانی و شخص او و همچنین انتقادات تند، حمله و کنایه بود. این اقدامات متوجه مدیران میانی است نبود بلکه او یک رهبر فراگیر تا بالاترین سطح حکومت یعنی ابراهیم رئیسی بود و به سختی می توان سخنرانی رهبری را پیدا کرد که متلکی از روحانی و دولت هایش تمجید نکرده باشد.
اما در زمانی که تندروها در دولت او و رسانهها، روحانی را هدف مناسبی میدانستند و حملات تند علیه او و دولتهایش را سازماندهی میکردند، روحانی ترجیح داد سکوت کند. او با سکوت خود سعی کرد خشم دولت ها را کم کند و به فکر نجات کشور از ورطه ای باشد که خود آنها معیشت مردم را به آن کشانده بودند. نه اجازه دادند مذاکرات برای احیای برجام در دولت روحانی به پایان برسد و نه خودشان توانستند آن را به سرانجام برسانند. اگرچه از ابتدا شعار می دادند که اقتصاد را مقید به مذاکره نمی کنیم، اما این پیشنهاد تنها در حد یک «شعار» باقی ماند و با کمترین اخبار مثبت یا منفی، بازارهای اصلی اقتصادی نیز در همین راستا واکنش نشان دادند.
در دو سال و نیمی که دولت سیزدهم بر سر کار آمده است، نرخ تورم به طرز عجیبی بالا رفته است که حتی صدای حامیان دولت را بلندتر کرده است. اما دولت بهترین راه برای رهایی از فشار افکار عمومی و به ویژه حامیان خود را حمله به دولت قبل می دید و می بیند.
آنها با ارائه آمار و ارقام نادرست در رسانه ها و نسبت دادن آنها به عملکرد دولت قبل سعی در توجیه عملکرد ضعیف و عدم عملکرد دولت خود دارند. اما در این صورت سکوت مجاز است نبود. حسن روحانی و مدیران اقتصادی اش در برابر جعل آمار سکوت نکردند و در سخنرانی ها و مصاحبه های خود پاسخ دولت ها را دادند. اما در اینجا نیز دولت ها تسلیم نشدند. این روند چندین ماه به طول انجامید تا اینکه فصل انتخابات فرا رسید و بحث کاندیداتوری حسن روحانی برای انتخابات مجلس خبرگان رهبری مطرح شد.
حضور اجباری در انتخابات خبرگان
اکنون بهترین فرصت برای حمله بود. آنها قبل از ثبت نام خبرگان، فشار رسانه ای خود را برای ارعاب روحانی افزایش داده و هجمه های رسانه ای گسترده ای را علیه وی انجام دادند. تندروها، دولتها و نمایندگان مجلس که اکنون در یک سبد قرار گرفتهاند، با اتهامزنی و استفاده از الفاظ تند و تند سعی کردند روحانی را از حضور در انتخابات خبرگان بازدارند. اما این تلاش ها بی فایده بود.
در روزهای ثبت نام در انتخابات خبرگان، حسن روحانی شخصا به وزارت کشور رفت و مراحل ثبت نام را طی کرد. از آنجا توپخانه تندروها با بیشترین آتش شروع به کار کرد. آنها می دانستند که روحانی نباید به خبرگان رهبری بپیوندد. فردی که 32 سال بالاترین مناصب امنیتی و رهبری کشور را بر عهده داشته و از معتمدین نظام به شمار می رود.
روحانی در عین حال با بیانیه ای که در همان روز ثبت نام منتشر کرد، نشان داد که با تمام وجود آمده است. این بیانیه که از افراط گرایان و انحصار طلبان انتقاد می کرد، باعث حملات شدید کسانی شد که این عناوین را داشتند. در مدت ثبت نام تا اعلام نتایج آزمون رهبری، هرچه در چنته داشتند باز کردند; از توهین در صدا و سیما تا اتهامات از تریبون های دولتی و مجلس. گویی تندروها در نهادها و سازمان های مختلف دست به دست هم داده اند تا شورای نگهبان را برای رد صلاحیت روحانی تحت فشار قرار دهند. البته از مواضع فقهای شورای نگهبان چه در دولت های روحانی و چه پس از آن مشخص شد که دلیلی برای فشار بر شورای نگهبان وجود ندارد و این شورا بدون در نظر گرفتن شرایط به خواسته های تندروها عمل خواهد کرد. از فشارها خودشه.
در روزهای قبل از اعلام نتایج صلاحیتها، فشار رسانهها برای نفی نتایج مطلوب از سوی افراطگرایان افزایش یافت. همچنین در رسانه های برخی نهادها که قرار است مبتنی بر بی طرفی سیاسی باشد، حملاتی به روحانی صورت گرفت.
صحبت های بد روزنامه کیهان علیه روحانی هم زیاد شده بود. مجموع عوامل نشان داد که تمایل تندروها برای رد صلاحیت روحانی دور از انتظار نیست. در نهایت، این آرزوی مشترک افراطیون شد. رد صلاحیت شخصی که در گذشته دو دوره ریاست جمهوری را بر عهده داشته است. وی 8 سال رئیس شورای عالی امنیت ملی، 24 سال نماینده رهبری در این شورا و 16 سال دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده است. اقدامی که مشخص نیست از چه منظری صورت گرفته است، اما آنچه انجام شده ممکن است در کوتاه مدت باعث خوشحالی افراطیون شود، اما در میان مدت و بلندمدت این شادی تندروها بهای سنگینی بر دوش تندروها خواهد گذاشت. نظام جمهوری خواه
اما روحانی در بیانیه خود پس از رد صلاحیت همچنان همان خطی را که در تمام سال های حضورش در عرصه سیاست دنبال کرده بود ادامه داد و در دام تندروها نیفتاد و گفت: اکنون نیز باید بیش از هر زمان دیگری بر اهمیت تاکید کرد. همهپرسی و عزم صندوق.» او با اصرار به طرح حذف صندوق و حذف جمهوری از نظام اعتراض کرد. برای اعتراض راهی جز صندوق وجود ندارد. باید راهی پیدا کرد تا «صدای اعتراض» به صدای رسا مردم ایران تبدیل شود. من همچنان معتقدم که باید در انتخابات شرکت کنم، هرچند من هم رد شدم. باید با رأی اعتراض کرد. رای ندادن به معنای پیروی از خواست کسانی است که می خواهند ما رای ندهیم و به تدریج حق مسلم «رای دادن» را از مردم سلب می کنیم. بنابراین وظیفه نمایندگان سیاسی قابل قبول است که روش رای اعتراضی را به آنها نشان دهند.
2727