محمد مهاجری در کانال تلگرامی خود نوشت:

آقای رئیس جمهور سلام

من خاطرات 24 را داشتم بهمن به سال 64 که رسیدم مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی را خواندم. او آن روز در اهواز مشغول نوشتن بود و برای رفع خستگی با چند نفر به مغازه ی جگر فروشی رفت و چند سیخ جگر خورد. چون مهمه

وقتی این خاطره را دیدم به شما پیشنهاد دادم که یک روز عصر یا ترجیحا شب با هم به جگرکی برویم. مهم نیست کجاست. چه چهارراه قپان، چه چهارراه سیروس، چه شاه عبدالعظیم، چه محله سعادت آباد خودت، چه دربند یا دولاب… انتخاب با شماست.

از غذایی که در جگری می خورید لذت ببرید اما ساکت باشید و به حرف های مردم و مشتریان گوش دهید. برای صحبت در مورد وضعیت کشور نیازی به شنیدن سوال نیست. حتی رنگ جگرشان یا چهارچوب صندلی که روی آن نشسته اند، انگیزه صحبت را در آنها ایجاد می کند. آنها آنقدر متنوع صحبت می کنند که هیچ شانسی برای کسالت وجود ندارد. از حزب الله گرفته تا کم حجاب و بی حجاب، از تحصیل کرده تا معمولی، از شاد تا افسرده، از شاداب تا طعنه آمیز…

به من اجازه دهید در بحث های سرگرم کننده آنها شرکت کنم و تعدادی آمار و ارقام را نقل کنم. مثلاً بگویم رشد اقتصادی کشور 8 درصد است. یا تورم به مدت دو سال به نصف کاهش یافته است. یا رشد نقدینگی آنقدر کاهش یافته که زمین فرو ریخته است. یا از زمانی که ما عضو بریکس و شانگهای شدیم، به چشم او روی تحریم انگشت گذاشتیم. اقتصاد ما در جهان نوزدهمین شده است.

وقتی این کلمات را می گویم به چهره مردم نگاه کنید. میبینی چند نفر اصلا جا نمیشن یکی دو نفر لقمه بزرگتری میگیرن تا زودتر از مغازه برن و از حرفای من ناراحت نشن. یکی دو نفر انگشت اشاره خود را به بالای سر خود می آورند و به فردی که با خود دارند نشان می دهند که انگار گیج شده اند. شاید واکنش های دیگری نیز وجود داشته باشد که خودتان آن ها را ببینید.

چیزی که قطعا در آنجا متوجه خواهید شد این است که نوع افراد فروشگاه با کسانی که در سفرهای استانی ملاقات می کنید متفاوت است. برای حرف های من سوت نمی زنند، دستشان را نمی زنند، به ساعت هایشان نگاه نمی کنند تا هر چه زودتر زمان بگذرد و به سمت اتوبوس هایی که از دور و بر می آیند می دوند.

در فروشگاه جاگرکی ممکن است این فرصت را داشته باشم که به شما بگویم بسیاری از بادمجان های اطراف چین که اعداد و ارقام را برای شما ایجاد می کنند از نوع شما نیستند. اگر این اعداد و کتابهای سرکش را به شما نمی دهند، ثروتشان را جمع کنند و به خانه بروند. آنها قبلاً بسترهای خود را برای 4 سال آینده دولت شما آماده کرده اند.

شاید فرصتی باشد که به شما بگویم دولت شما در سطح مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی نیست. برخی از افراد در دولت شما بسیار کوچک هستند. می توان از مدیری نام برد که هم در جایگاه و هم در خودش آنقدر کوچک است که در ابتدای استخدام در دولت شما نگران بود که چرا اتاقش سرویس بهداشتی جداگانه ای برای او ندارد!

خوب. بعد از نوشیدن جگر شما را به یک لیوان چای با شکر دعوت می کنم. آخه گفتم چایی یاد چایی دباش افتادم. آیا دیدی که چگونه برای شما جادو کردند و میلیاردها دلار فساد آشکار را جلوی چشمان شما کوچک کردند و حتی باعث شدند که کلمه “فساد” را اختراع کنید؟ آیا اصلاً به سیستم قضایی نگاه کرده اید؟ واقعاً برای چه چیزی آبروی خود را به خطر انداختید؟ تظاهر به کی کردی؟

بعد از چای برویم سراغ درآمد جگردار و از وضعیت کسب و کار، مالیات سال 1403، قیمت جگر خام و قیمت گوسفند زنده صحبت کنیم، این قیمت را با دو سال و نیم پیش مقایسه کنید و بیایید بیرون.

آقای رئیسی! جگر خواص زیادی دارد، اما رفتن به جگر فروشی خیلی بیشتر است. نکته خوب این است که چند کلمه ریاضی خواهید شنید

مرحوم هاشمی خاطره سفرش به جگرکی را کامل یادداشت نکرد، می توانید کامل بنویسید. من مرده ام و تو زنده ای. تنها خاطره مفیدی که از خود به جا می گذارید همین خاطره خواهد بود.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *