ماندگاری آسیب‌های روانی جنگ؛ ۱۲ روز نفس‌گیر برای نظام سلامت

خبرگزاری مهر- گروه سلامت: در پی وقوع بحران ۱۲ روزه اخیر، روانپزشکان دانشگاه علوم پزشکی تهران با به‌کارگیری تجارب گذشته و تدابیر فوری، مدیریت بحران روانی را در بیمارستان‌های روان‌پزشکی پایتخت به‌صورت مؤثر آغاز کردند؛ اگرچه وقوع چنین بحرانی برای کسی قابل پیش‌بینی نبود، اما تجربه‌های حاصل از جنگ تحمیلی، زلزله‌ها و سایر بحران‌های مشابه، زمینه‌ای برای واکنش سریع و مسئولانه فراهم آورد.

در همین راستا خبرنگار مهر با مهدی تهرانی دوست مدیر گروه روان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران و استاد و متخصص روان‌پزشکی کودکان و نوجوانان گفتگویی داشته است.

آیا روانپزشکان و روانشناسان آمادگی لازم را در دوران جنگ ۱۲ روزه داشته‌اند؟

تهرانی دوست: با آغاز بحران، در نخستین ساعات، جلساتی فوری با حضور مسئولان آموزشی و بیمارستانی برگزار شد. هدف، حفظ سلامت روان بیماران، مراقبت از کادر درمان و آمادگی برای پذیرش مراجعان جدید بود.

در نخستین اقدام، شرایط بیماران بستری در بیمارستان مورد ارزیابی قرار گرفت، کودکانی که وضعیت پایدارتری داشتند، با رضایت خانواده یا تصمیم پزشک معالج، مرخص شدند تا ادامه درمان آن‌ها به صورت سرپایی انجام شود. این اقدام به‌ویژه برای کودکان و نوجوانانی صورت گرفت که در برابر صداهای انفجار شبانه آسیب‌پذیرتر بودند. همچنین بخشی از بیماران بزرگسال نیز که شرایط مناسبی داشتند، با هماهنگی پزشکان ترخیص شدند تا ظرفیت پذیرش احتمالی برای موارد جدید ایجاد شود.

با شروع جنگ بیمارستان چگونه خدمات رسانی می‌کرد؟

تهرانی دوست: با توجه به شرایط بحرانی، ساختار درمانی و آموزشی بیمارستان از حالت عادی خارج شد. برنامه‌های آموزشی که به‌طور معمول روزانه با حضور اساتید و دستیاران انجام می‌شد، به طور موقت تعلیق شد. با این حال، اساتید با حضور در بخش‌ها و با کمک یک یا دو دستیار، بیماران را ویزیت و درمان‌های لازم را انجام می‌دادند.

یک جدول زمان‌بندی برای حضور تیم‌های درمان در بخش‌های مختلف طراحی شد و بر اساس آن، تقسیم‌کار میان اعضای کادر درمانی صورت گرفت تا هیچ بیماری از ادامه درمان محروم نماند. این هماهنگی موجب شد علی‌رغم شرایط بحرانی، خدمات درمانی روان‌پزشکی با اختلال جدی مواجه نشود.

آیا اورژانس روان‌پزشکی فعالیت مداوم داشت؟

تهرانی دوست: اورژانس بیمارستان روان‌پزشکی در تمام مدت بحران فعال بود و به مراجعانی که دچار علائم روانی ناشی از جنگ شده بودند، خدمات فوری ارائه می‌داد. اگرچه آمار مراجعات، به‌ویژه در بخش کودک، کاهش یافت، اما روند پذیرش و ارائه خدمات درمانی بدون وقفه ادامه داشت.

در این دوران چه مقدار به سلامت کادر درمان توجه شد؟

تهرانی دوست: از دیگر اقدامات مهم در این دوره، توجه به سلامت روان کادر درمان، شامل پزشکان، دستیاران، پرستاران و سایر کارکنان بیمارستان بود. در شرایطی که تیم درمانی نیز در معرض فشارهای روانی ناشی از شرایط کشور قرار داشت، حمایت از آن‌ها و تأمین نیازهای روحی‌شان در اولویت قرار گرفت.
این تجربه، بار دیگر اهمیت آمادگی سیستم سلامت روان کشور در برابر بحران‌های غیرمنتظره را نشان داد؛ تجربه‌ای که می‌تواند در مواجهه با رویدادهای مشابه در آینده، به‌عنوان الگویی مؤثر مورد استفاده قرار گیرد.

روان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در جنگ ۱۲ روزه چه اقداماتی انجا داده است؟

تهرانی دوست: با آغاز بحران ۱۲ روزه اخیر و تأثیرات روانی گسترده آن، روان‌پزشکان و روان‌شناسان دانشگاه علوم پزشکی تهران در شرایطی سخت، با تدابیر فوری و بهره‌گیری از تجربیات گذشته، موفق به ارائه خدمات مستمر به بیماران و عموم مردم شدند. این تیم درمانی توانست با حفظ آرامش، هم سلامت بیماران بستری را تأمین کند و هم به مراجعات جدید ناشی از بحران پاسخ دهد.

کاهش بستری و تقویت درمان سرپایی در شرایط اضطراری

در روزهای ابتدایی بحران، تیم درمان روان‌پزشکی با مدیریت دقیق، از بستری‌های غیرضروری جلوگیری کرد. بیماران دارای شرایط پایدار، با نظر پزشک معالج یا رضایت خانواده مرخص شدند تا ادامه درمان آن‌ها به‌صورت سرپایی انجام شود. این تصمیم به‌ویژه در مورد کودکان، نوجوانان و سالمندانی اتخاذ شد که آسیب‌پذیری روانی بیشتری در مواجهه با صدای انفجارها و فضای اضطراب‌آلود داشتند.

از سوی دیگر، بیمارانی که در اثر بحران دچار اختلالات روانی حاد شده بودند و به اورژانس مراجعه می‌کردند، در صورتی که امکان درمان سرپایی وجود داشت، خدمات مشاوره و دارو درمانی لازم را دریافت می‌کردند. در موارد شدید، بیماران جدید نیز در کنار بیماران بستری، تحت درمان اساتید و دستیاران قرار می‌گرفتند.

در تمام طول این ۱۲ روز، سیستم درمانی بیمارستان روزبه بدون توقف ادامه یافت. با وجود شرایط ویژه، جدول زمانی جدیدی برای حضور اساتید و دستیاران تدوین شد و روند درمان بیماران به‌صورت هدفمند و سازمان‌یافته پیش رفت.

فعالیت آموزشی که پیش‌تر به‌صورت گسترده و با حضور روزانه اساتید انجام می‌شد، به‌طور موقت متوقف شد. با این حال، ویزیت بیماران به شکل محدودتر، اما منظم توسط تیم‌های منتخب انجام شد تا روند درمانی خللی نداشته باشد.

از نظر شما این جنگ ۱۲ روزه نقاط مثبتی داشته است؟

تهرانی دوست: از جمله نقاط قوت این دوره بحرانی، استفاده از تجربه دوران کرونا در ارائه خدمات مجازی روان‌پزشکی بود. بخشی از ویزیت‌های سرپایی بیماران در بیمارستان روزبه و مطب‌های خصوصی اساتید، به‌صورت تلفنی یا اینترنتی انجام شد. حتی در مواردی که اختلال در اینترنت وجود داشت، خدمات درمانی از طریق تماس تلفنی پیگیری شد.

همچنین یک «خط تلفن مشاوره روانی» که پیش‌تر فعال شده بود، در این ایام بار دیگر نقش پررنگی یافت و با حضور روان‌پزشکان و روان‌شناسان کشیک، پاسخگوی تماس‌های مردمی درباره اضطراب‌ها و مشکلات روانی ناشی از جنگ بود.

آیا افرادی که در گذشته درمان شدند در این دوره علائمشان تشدید پیدا کرد؟

تهرانی دوست: بر اساس مشاهدات میدانی و گزارش‌های بالینی، طی این دوره بحرانی، علائم بیماران سابق که تحت درمان بودند تشدید شد. بسیاری از این بیماران که تا پیش از بحران وضعیت پایداری داشتند، به‌دلیل استرس‌های محیطی دچار بازگشت علائم شدند و نیازمند مداخلات دارویی و غیر دارویی مجدد بودند. این بیماران به اورژانس‌ها، مطب‌ها یا کلینیک‌ها مراجعه کردند یا به‌صورت مجازی تحت مراقبت قرار گرفتند.

کودکان و نوجوانان در شرایط بحرانی دچار چه چالش‌هایی می‌شوند؟

تهرانی دوست: در میان گروه‌های پرخطر، کودکان و نوجوانان بیشترین آسیب روانی را در این بحران تجربه کردند. تغییر محل زندگی، اختلال در برنامه روزمره، مشاهده اخبار و تصاویر خشونت‌بار و صدای انفجارها موجب بروز علائم اضطرابی در این گروه سنی شد. این علائم در قالب مشکلاتی چون شب‌ادراری، دل‌درد، سردرد، ترس شدید، پرخاشگری یا اختلالات خواب بروز یافت.

کودکان به دلیل رشد ناکامل شناختی، درک روشنی از مفاهیم سیاسی یا نظامی ندارند، اما به‌شدت تحت تأثیر صحنه‌های خشونت‌آمیز، صدای انفجارها یا واکنش‌های والدین قرار می‌گیرند. ممکن است کودک متوجه نشود تجاوز نظامی چه معنایی دارد، اما دیدن تصاویر خرابی‌ها یا شنیدن انفجارها برایش ترسناک است. این ترس ممکن است خود را به شکل علائم جسمانی مانند دل‌درد، سردرد، شب‌ادراری یا پرخاشگری نشان دهد.

برخلاف بزرگسالان، کودکان قدرت مهار هیجانات خود را ندارند و پاسخ‌هایی سریع و هیجانی بروز می‌دهند. در چنین شرایطی، نقش والدین کلیدی است؛ آن‌ها باید بتوانند ابتدا احساسات خود را کنترل کرده و سپس با جملاتی آرام‌بخش، حس امنیت را به کودک منتقل کنند.

والدین در این شرایط باید ابتدا آرامش روانی خود را حفظ کرده و از بروز هیجانات شدید در حضور فرزندان خودداری کنند. هرچند ترس، غم و نگرانی در چنین شرایطی طبیعی است، اما بزرگسالان با مهارت‌های کنترل هیجان، می‌توانند با مدیریت احساسات خود، به فرزندان کمک کنند تا فضای روانی امن‌تری را تجربه کنند.

ماندگاری آسیب روانی در افراد چه خطراتی را به دنبال دارد؟

تهرانی دوست: برای افرادی که مستقیماً در معرض حملات و تهدیدهای فیزیکی قرار گرفتند، احتمال ماندگاری آسیب‌های روانی جدی‌تر است. حتی اگر این افراد از آسیب جسمی در امان مانده باشند، اثرات روانی ناشی از مشاهده صحنه‌ها، صداها و از دست دادن عزیزان می‌تواند به مداخلات درمانی بلندمدت نیاز داشته باشد. تیم‌های درمانی بر لزوم پیگیری مستمر این افراد و برنامه‌ریزی بلندمدت برای سلامت روان بازماندگان تأکید دارند.

چگونه از کودکان و بزرگسالان در برابر استرس محافظت کنیم؟

تهرانی دوست: در روزهای سخت ناشی از جنگ ۱۲ روزه و پس‌لرزه‌های روانی آن، مسئله سلامت روان بیش از همیشه اهمیت یافت. دکتر […]، روان‌پزشک و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، با اشاره به تجربیات میدانی و چالش‌های روانی این دوران، از ضرورت آمادگی روانی خانواده‌ها در برابر بحران‌ها سخن می‌گوید. او تأکید می‌کند که سلامت روان به‌ویژه در کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان، در گرو مدیریت صحیح هیجانات است.

نقش رسانه‌ها، در ایجاد استرس برای کودکان و سالمندان چگونه است؟

تهرانی دوست: قرار دادن کودکان و سالمندان در معرض اخبار تلخ و تصاویر خشونت‌آمیز رسانه‌ها، می‌تواند به تشدید علائم اضطرابی بینجامد، همچنین رسانه‌ها وظیفه اطلاع‌رسانی دارند، اما ضرورتی ندارد همه اعضای خانواده، به‌ویژه کودکان، مداوماً در معرض این اخبار باشند. پیگیری این صحنه‌ها نه‌تنها کمکی به آگاهی کودک نمی‌کند، بلکه اضطراب فرد را تعمیق می‌بخشد.

بزرگسالان نیز ممکن است به دنبال تجربه‌های استرس‌زا، دچار واکنش‌های جسمانی یا روانی شوند؛ به‌ویژه اگر زمینه‌های قبلی اختلالات روانی داشته باشند؛ تپش قلب، بی‌قراری یا اضطراب پس از شنیدن یک صدای بلند، حتی در دوران پس از بحران هم طبیعی است. دلیل آن حافظه هیجانی ماست. محرک‌هایی مانند صدای انفجار در حافظه هیجانی ذخیره می‌شوند و بعدها با کوچک‌ترین صدایی باز فعال می‌شوند.

اختلال استرس حاد و پس از سانحه (PTSD) چیست؟

تهرانی دوست: پس از رویدادهای آسیب‌زا، برخی افراد دچار اختلال استرس حاد می‌شوند که معمولاً در یک ماه ابتدایی بروز می‌یابد. اگر این علائم ادامه پیدا کند، ممکن است به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) تبدیل شود. درمان این اختلالات، نیازمند مداخلات تخصصی است تا حافظه هیجانی فرد نسبت به آن رویداد، کمتر فعال شود و زندگی روزمره مختل نشود.

آیا برای سلامت روان در بحران‌ها، آموزش عمومی ضروری است؟

تهرانی دوست: همه ما باید بیاموزیم که بحران تنها به جنگ محدود نمی‌شود؛ زلزله، پاندمی و حتی بلایای اجتماعی می‌توانند منابع استرس باشند. آموزش مهارت‌های مدیریت استرس، کنترل هیجانات، تربیت آگاهانه فرزندان در بحران و جست‌وجوی کمک حرفه‌ای باید بخشی از نظام آموزش همگانی باشد.

توصیه شما به والدین در مواجهه با بحران‌های روانی چیست؟

تهرانی دوست: به والدین توصیه می‌شود که از واکنش‌های هیجانی شدید در مقابل کودک بپرهیزند، به کودک اطمینان دهند که در امنیت است؛ با جملات ساده و آرام‌بخش، دسترسی کودک به اخبار و تصاویر خشونت‌آمیز را محدود کنند، علائم جسمانی (دل‌درد، شب‌ادراری، پرخاشگری) را جدی بگیرند و در آخر در صورت تداوم علائم، حتماً از متخصص روان‌پزشکی در خواست کمک کنند.

سه ضلع آمادگی روانی جامعه چیست؟

تهرانی دوست: تجربه بحران کووید -۱۹ نمونه‌ای از این ضرورت را به‌خوبی آشکار کرد. در آن زمان، انجمن روان‌پزشکی کودک و نوجوان، کتابچه‌ها و راهنمایی‌هایی برای مواجهه با بحران‌های روانی منتشر کرد و حتی در بحران اخیر نیز بروشورها و راهنماهایی برای خانواده‌ها تهیه شد تا بتوانند با اضطراب و فشار روانی مقابله کنند.

نظام سلامت روان کشور نیز بلافاصله وارد عمل شد؛ خطوط تلفنی مشاوره روان‌پزشکی فعال‌تر شدند و تعداد متخصصان پاسخ‌گو در این سامانه‌ها افزایش یافت. این تجربه نشان داد که وجود چنین زیرساخت‌هایی حیاتی است و باید برای مواجهه با شرایطی مانند زلزله، جنگ یا پاندمی‌های احتمالی آینده، این خدمات حفظ و توسعه یابد.

در کنار آموزش‌های عمومی و زیرساخت‌های ارتباطی، تمرین منظم برای شرایط بحرانی نیز اهمیت بالایی دارد. در بیمارستان‌های روان‌پزشکی، باید به صورت دوره‌ای مانورهای مدیریت بحران روانی برگزار شود. این تمرین‌ها می‌توانند به تیم درمانی کمک کنند تا در زمان وقوع بحران واقعی، بدون سردرگمی و با آمادگی قبلی، وارد عمل شوند.

آیا تدوین پروتکل ملی برای مدیریت روانی بحران لازم است؟

تهرانی دوست: به دنبال تجربه ۱۲ روزه اخیر، جلساتی با حضور اساتید، دستیاران و مسئولان برگزار شد تا نقاط قوت و ضعف مدیریت بحران روانی بررسی و جمع‌بندی شود. حاصل این جلسات، تدوین یک برنامه ساختاریافته برای مدیریت بحران‌های آتی در بیمارستان بود که روز گذشته به تصویب شورای آموزش گروه و بیمارستان رسید.

در این برنامه، پروتکل دقیقی برای نحوه تشکیل فوری کمیته بحران، تعداد اساتید و دستیاران حاضر در هر بخش، تقسیم وظایف و اولویت‌بندی فعالیت‌ها تنظیم شده است. هدف این است که در صورت بروز بحران مجدد، بدون اتلاف وقت، ساختار درمانی و حمایتی به‌سرعت بازآرایی شود.

طبیعی است که انتظار داریم نهادهای بالادستی همچون وزارت بهداشت، دانشگاه‌ها و دیگر ارکان کشور نیز نسبت به تدوین و ابلاغ چنین پروتکل‌هایی اقدام کنند. اطمینان دارم که این فرایند در حال انجام است و امیدواریم در آینده نزدیک شاهد تصویب و اجرای سراسری آن باشیم.

بحران اخیر، با وجود همه دشواری‌ها، فرصت مهمی برای بازنگری در ساختارهای سلامت روان و ارتقای آمادگی جامعه در برابر وقایع غیرمترقبه فراهم کرد؛ فرصتی که نباید از دست برود.

گردآوری شده از:مهر

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما