به گزارش خبرآنلاین از اهواز، شرکت مناطق نفتخیز جنوب در سالهای گذشته با ورود به تیمداری کاراته در سوپرلیگ کشور، بخش قابل توجهی از منابع مالی خود را روانه این عرصه کرد. در نگاه اول، چنین اقدامی میتوانست فرصتی برای معرفی ظرفیتهای ورزشی خوزستان و حمایت از قهرمانان محلی باشد؛ اما بازخوانی عملکرد این تیم نشان میدهد که نتیجه نهایی فاصله زیادی با اهداف اعلامشده داشته و بیشتر منجر به بیاعتمادی جامعه ورزشی استان شده است.
فعالان کاراته در خوزستان معتقدند که سیاستهای این تیم بیش از آنکه به پرورش استعدادهای بومی منجر شود، به سمت جذب ورزشکاران آماده از سایر استانها متمایل بوده است؛ رویکردی که موجب شد سرمایههای مالی هزینه شود، اما آوردهای پایدار برای خوزستان به همراه نداشته باشد.
هزینههای کلان، دستاورد ناچیز
تیم کاراته مناطق نفتخیز جنوب در ظاهر نماد حمایت یک شرکت بزرگ از ورزش بود، اما واقعیت پشت پرده چیز دیگری را نشان میدهد. قراردادهای سنگین با ورزشکاران غیربومی بخش اعظم بودجه را بلعید و سهمی برای توسعه زیرساختی در استان باقی نگذاشت. این هزینهها در نهایت تنها منجر به حضور موقت قهرمانانی شد که پس از پایان لیگ، ارتباطی با خوزستان و ظرفیتهای آن نداشتند.
کارشناسان میگویند اگر همین منابع به جای تیمداری صرف تجهیز سالنهای کاراته، برگزاری کارگاههای تخصصی برای مربیان یا حمایت از ورزشکاران نوجوان و جوان خوزستانی میشد، امروز ثمرهای پایدار در اختیار ورزش استان قرار داشت. اما آنچه رخ داد بیشتر به شبیهسازی یک پروژه تبلیغاتی شباهت داشت؛ پروژهای که در آن هزینهها مصرف شد، اما خروجی ملموسی به چشم نخورد.
غیربومیها در ترکیب، بومیها پشت خط
یکی از جدیترین نقدها به عملکرد تیم مناطق نفتخیز جنوب، بیتوجهی به نیروهای بومی است. خوزستان همواره در کاراته دارای استعدادهای پرشماری در شهرستانهای مختلف این استان در طول سلبهای متمادی نیز بود که کمی حمایت از سوی این تیم که سرمایه خوزستان و حق جوانان بومی است، میتوانست امروزه تعداد پر شماری ملی پوش داشته باشد. با این حال، ترکیب تیم بیشتر در اختیار چهرههای غیربومی قرار گرفت؛ ورزشکارانی که تنها برای مسابقات به تیم اضافه شدند و پس از آن هیچ ردپایی از آنها در کاراته استان باقی نماند.
برگزاری انتخابی برای جوانان خوزستانی نیز نتوانست این شکاف را پر کند. هرچند دهها کاراتهکا باانگیزه در این مرحله شرکت کردند، اما در نهایت بیش از ۹۰ درصد ترکیب نهایی از غیربومیها شکل گرفت. چنین نتیجهای سبب شد افکار عمومی این انتخابی را صرفاً نمایشی بدانند و باور کنند که تصمیم اصلی از پیش گرفته شده بود و همان روند سالهای گذشتهدر حال تکرار است.
این رویکرد نه تنها انگیزه استعدادهای بومی را کاهش داد، بلکه حس بیعدالتی را میان خانوادههای آنان تشدید کرد. بسیاری از والدین معتقدند که سالها تلاش و هزینه برای فرزندانشان نادیده گرفته شد و فرصتها به ورزشکارانی واگذار گردید که هیچ ارتباطی با خوزستان ندارند.
اولویت با تیمداری یا توسعه زیرساختها؟
پرسشی که امروز پیش روی مدیران شرکت مناطق نفتخیز جنوب قرار دارد این است که آیا تداوم این نوع تیمداری میتواند کمکی به ورزش استان کند یا نه؟ بررسی تجربه سالهای اخیر نشان میدهد که پاسخ چندان امیدوارکننده نیست.
بخش زیادی از کارشناسان ورزشی بر این باورند که تغییر رویکرد ضروری است. به جای تمرکز بر تیمداری پرهزینه و کوتاهمدت، میتوان با همین منابع مسیر زیرساختسازی را هموار کرد. تجهیز سالنها، حمایت از مربیان، ایجاد پایگاههای استعدادیابی و فراهمکردن بستر رشد برای نوجوانان و جوانان کاراتهکا، دستاوردی بسیار ماندگارتر برای استان خواهد داشت. چنین سرمایهگذاریای نه تنها آینده ورزش خوزستان را تضمین میکند، بلکه موجب اعتماد دوباره جامعه ورزشی به سیاستهای حمایتی شرکت نفت نیز خواهد شد.
مرور عملکرد تیم کاراته مناطق نفتخیز جنوب نشان میدهد که صرف بودجههای کلان بدون برنامهریزی دقیق، نتیجهای جز اتلاف منابع و نارضایتی ندارد. خوزستان استانی است که همواره ظرفیت پرورش قهرمانان ملی و بینالمللی در کاراته را داشته و دارد، اما این ظرفیت نیازمند حمایت هدفمند و پایدار است.
اکنون زمان آن رسیده است که شرکت مناطق نفتخیز جنوب به جای تیمداری نمایشی و کوتاهمدت، نگاه خود را به سمت حمایت از زیرساختها و استعدادهای بومی تغییر دهد. چنین تغییر رویکردی میتواند هم رضایت جامعه ورزشی استان را به همراه داشته باشد و هم سرمایهای ارزشمند برای آینده این تیم و کاراته خوزستان ایجاد کند.
48
گردآوری شده از:خبرآنلاین