روزنامه خراسان نوشت: برگزارکنندگان این رویداد خوشبختی ، بدون اینکه منتظر مجوزها یا ارزیابی های رسمی باشند ، محور اجرایی را به افتخار عزاداری بندر عباس متوقف کردند. اقدامی فراتر از سیاست رسمی که نشان داد در این بحران ، قدرت اجماع فرهنگی می تواند از ساختارهای رسمی و اداری پیشی بگیرد.
جشنواره کوچه بر اساس ایده یک شهروند فعال ساخته شده است. الگویی که زمینه را برای تعامل فوری هنر و جامعه ارائه می دهد و هر کسی را قادر می سازد تا در بازنمایی خلاق زندگی محلی بوشور مشارکت کند. این تجربه فرهنگی نه تنها به تفریح هویت های منطقه ای کمک می کند ، بلکه نشان می دهد که چگونه مشارکت جمعی و سرمایه اجتماعی در مواجهه با ضرر ، قدرتمند و مقاوم ، پایه های جامعه را ایجاد می کند.
ساختار رسمی همیشه با نگرانی در مورد “از دست دادن کنترل فرهنگی” و “شکستن چارچوب های امنیتی و اخلاقی” مورد بررسی قرار گرفته است. در حقیقت ، او می ترسد که با کاهش نظارت دولت ، مسیر گسترش رفتارها و شیوه های زندگی غیرقانونی به منطقه باز شود و تمرکز قدرت را در شکل دادن به هنجارهای جمعی کاهش دهد. این نگرانی ها آغاز گفتگوی اساسی در مورد تعادل بین سازماندهی اجتماعی و چارچوب های نظارتی است. در این حالت ، بدون تضعیف خلاقیت مردمی ، منافع مشترک ملی نیز حفظ می شود. جایی که آژانس های رسمی به جای محدودیت های صرف ، باید به خلاقیت برسند و چارچوبی را برای تعامل و اعتماد به مواجهه با تنوع فرهنگی ایجاد کنند.
تصمیم برای سکوت این جشن ، تجلی خودآگاهی جمعی بود. آگاهی که معتبرترین مجوز آن داوری و وجدان عمومی است ، نه یک مقام اداری. این لحظه نمادین نشان داد که قوام همبستگی اجتماعی در ایران فقط در سایه سلیقه ها آشکار می شود ، نه در یکنواختی. هنگامی که خیابان های شهر ساکت بود ، تجربه مشترک ما در برابر درد ملی مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
از دیدگاه جامعه شناسی سیاسی ، این لحظات خاص گام مهمی در خواندن رابطه بین دولت و شهروندان است. به جای یک رویکرد امنیتی ، با اطمینان به ظرفیت های سازمان اجتماعی ، همراه با نظارت متعارف ، این آیین های جمعی می تواند به عنوان راهی برای تقویت سرمایه اجتماعی استفاده شود. خودانگیختگی و اصالت این عزاداری گسترده از هر برنامه ای که در اتاق های جلسه پس از دستورالعمل های گردآوری تدوین شده است ، با ارزش تر است.
جشنواره کوچه به ما آموخت که همدلی و همبستگی محصول احترام به اختلافات و اعتماد متقابل است. اگر ساختارهای رسمی بتوانند با طراحی چارچوب های مبتنی بر اعتماد به نفس ، فضای بیشتری را برای اقدامات فرهنگی مردمی باز کنند ، می توانند محافل وحدت را ایجاد کنند ، نه با اراده ، بلکه با پویایی و انگیزه از پایین. این همان درسی است که رفتار دلپذیر افراد با محوریت کوچه را در روزهای عزاداری بندر عباس به ما داده است. سرانجام ، تنوع قدرت یک ملت است ، نه تهدید ؛ و همبستگی در شرایط بحرانی ، معیار بلوغ اجتماعی است.