مقاله در ساعت 2025-09-09 08:30:00 در بازتاب آنلاین منتشر شده است که با موضوع
رنج خانوادگی که به زبانی شاعرانه و جهانی بدل شد میباشد و مسئولیت این مقاله به عهده ما نیست
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از خانه هنرمندان ایران، صد و هفتمین برنامه از سری برنامههای سینماتک خانه هنرمندان ایران،به نمایش مستند «اِلنا» ساختهی پترا کوستا اختصاص داشت. پس از نمایش فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور محمدجواد فراهانی (منتقد سینما) و پوریا نوری (مستندساز) برگزار شد.
محمدجواد فراهانی: امیدی که از دل سوگ بیرون میآید
محمدجواد فراهانی در ابتدای نشست گفت: اینکه خود پترا کاستا، این فیلم را ساخته، برای من نشانه امید است؛ امیدی که از دل سوگ فراگیر فیلم برمیآید. النا در دهه ۱۹۸۰ در برزیل، در فضایی سرکوبشده و فاشیستی، تلاش داشت از آن وضعیت عبور کند و به سمت علایق هنریاش برود. در آن شرایط حتی ساختن یک فیلم در سال هم دشوار بود و معمولاً به کمدی یا آثار تلویزیونی تقلیل مییافت. با این حال، فیلم برای من در کنار همه تلخی و رنجش، امیدی را منتقل میکند.
او در ادامه با اشاره به زبان تصویری مستند گفت: از دقیقه ۱۵ به بعد، یک موتیف تصویری در فیلم تکرار میشود: تقابل بین فوکوس و فلو. شخصیت پترا برجسته است، اما محیط محو میشود؛ این جدایی شخصیت از محیط، بیگانگی او را نشان میدهد. این موتیف چند معنا دارد: نخست، پیوند آن با حافظه و خاطره است که معمولاً شفاف نیستند و در ذهن محو میمانند؛ دوم، وجه شاعرانه اثر است که فراتر از انتقال صرف دادهها حرکت میکند؛ و سوم، معادل تصویری عدمقطعیتی است که در کل فیلم جاری است. دلیل خودکشی النا هیچگاه قطعی روشن نمیشود. جایی در فیلم میشنویم: «دلایل زیادی دارم برای خودکشی، اما همه آنها میتواند مضحک به نظر برسد.» این ابهام، در نماهای محو بهخوبی بازتاب یافته است.
پوریا نوری: فیلمِ پترا بیش از آنکه درباره النا باشد، درباره خود اوست
پوریا نوری در این نشست گفت: فیلم بیش از آنکه درباره النا باشد، درباره پترا است. هوشمندی دوربین او برای من جذاب بود. در ابتدای فیلم صحنههایی از بازی مادرشان در گذشته میبینیم؛ اینجا هم نوعی ابهام و سرگشتگی دیده میشود. حتی تماشاگر لحظهای فکر میکند شاید این خواهر باشد، نه مادر. این پنهانکاری که در شخصیت النا وجود دارد، در خود فیلم و نگاه دوربین هم جریان دارد.
او افزود: یکی از نماهای ماندگار برای من، جایی بود که مادر روایت میکند چگونه او را به مرکز درمانی بردهاند و در پسزمینه، محو دیده میشود. این پیوند تصویر و روایت، بسیار تاثیرگذار است. اما در کل، فیلم به نظرم فیلم پتراست: او رنج خانوادگی را به یک اثر مهم بدل کرده است. النا در هنر ناکام ماند، مادر در سیاست شکست خورد، و حالا همه این رنجها در پترا متبلور میشود. به قول توران میرهادی، «غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کرده.»
نوری با اشاره به استفاده از تصاویر آرشیوی در فیلم گفت: در نیمه اول فیلم، تصاویر آرشیوی فراوانی میبینیم، اما در نیمه دوم بیشتر به تصاویری میرسیم که خود پترا تولید کرده است. این تصاویر غالباً محو هستند تا فضای شاعرانه و شخصی اثر را تقویت کنند. همچنین استفاده از نریشن در نیمه اول بسیار پررنگ است و به تدریج در نیمه دوم کمتر میشود. این انتخاب آگاهانه است: نیمه اول، بیشتر درباره الناست و نیمه دوم درباره خود پترا.
او در پایان افزود: از منظر روانکاوی، النا از “فرایند جبران” استفاده میکند، نه از “فرایند کاتارسیس”. همین تفاوت باعث میشود فیلم، به جای رهایی ساده از سوگ، آن را به خلاقیت و بیان هنری بدل کند.
مستند «اِلنا» در این نشست به عنوان اثری شاعرانه، شخصی و در عین حال جهانی مورد بحث قرار گرفت؛ فیلمی که سوگ خانوادگی را به یک زبان سینمایی منحصر به فرد تبدیل میکند و نشان میدهد چگونه خاطره، ابهام و امید میتوانند در دل روایت مستند به یک کلیت هنری پیوند بخورند.
59243
گردآوری شده از:خبرآنلاین