سپهر ستاری؛ در اسکله قصر گریتی در ونیز، طراح مد، تامی هیلفیگر، تلاش کرد تا سوار یک تاکسی آبی شود. او اشتباه محاسبه کرد و نزدیک بود در مردابی به رنگ کت مخملی سبز خود سقوط کند.
در پشت سر او، تام بریدی ظاهر شد و به نظر میرسید که از یکی از کاپیتانهای قایق به خاطر مهارتی که به خرج داده بود، تعریف میکند. هیلفیگر در نهایت خیس نشد و پس از شوخی درباره این ماجرای نزدیک به سقوط، در واپورتو (قایقی به شکل اتوبوس که در شهر ونیز برای حملونقل در کانال اصلی استفاده میشود) نشست تا به مراسم عروسی جف بزوس و لورن سانچز در جزیره سان جورجو ماجوره برود.
این رویداد، تنها چیزی بود که در تابستان امسال تقریباً به اندازه جام جهانی باشگاهها مورد انتقاد قرار گرفت.
بریدی در آن مراسم نیز حضور داشت؛ در میان جمعی از افراد قدرتمند و تأثیرگذار، برای تماشای نمایش دیگری از تجمل، نه به ذکر لغزشی مشابه هیلفیگر از سوی پاریسنژرمن، که تنها ۶ هفته پس از قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا، با نتیجه ۳-۰ مغلوب چلسی شد. فینال روز یکشنبه، از بسیاری جهات، شبیه مراسمی پرزرقوبرق از ازدواج بود. مراسم با ۸ دقیقه تأخیر آغاز شد.
برنامهها باشکوه اما قدیمی بودند (بیشتر برای والدین و دوستان برجستهشان تا بازیکنان واقعی) و در پایان چند حلقه تیفانی اهدا شد.
مشکلات جام جهانی باشگاهها مشابه مشکلاتی بود که ونیز در طول عروسی بزوس و به طور کلی با آن مواجه است. هیچ فصل تعطیلی وجود ندارد. هر روز در تقویم با حلقهای قرمز مشخص شده است. شلوغتر و شلوغتر میشود. پایههای آن در حال فرونشستن است. تغییرات اقلیمی باعث اختلال شده است. هزینهها روزبهروز بیشتر میشود. یک کورنتو و یک کاپوچینو در میدان سن مارکو هزینهای دو رقمی دارد که مانند دیگر شهرها، به دلیل گردشگری انبوه و احیای سفر پس از کووید، افزایش یافته است.
اعتراضات «جایی برای بزوس نیست» و «گردشگر به خانه برو» احساسی را برمیانگیزد که برای تماشاگران فوتبال آشناست. اهالی محلی را مانند هواداران سنتی در نظر بگیرید که به دنبال حفظ سنت هستند و گردشگران را به عنوان صندوقهای ثروت حکومتی خاورمیانه و شرکتهای سرمایهگذاری خصوصی آمریکایی که بیرحمانه بر آنها پا میگذارند و بروشتا را «بروشِتا» تلفظ میکنند.
جزیره سان جورجو ماجوره، همانطور که منتقد هنری، جاکوپو ونتزیانی، در طول مراسم عروسی بزوس یادآوری کرد، جایی است که پائولو ورونزه تابلوی «ضیافت عروسی در قانا» را نقاشی کرد. اثری که ناپلئون آن را به ۷ تکه برید و برای نمایش به موزه لوور در پاریس برد. موقعیت آن، روبروی مونالیزای لئوناردو داوینچی، به این معناست که با وجود جایگاهش به عنوان بزرگترین نقاشی موزه، شاید نادیدهگرفتهشدهترین شاهکار جهان باشد.
برخی این را استعارهای مناسب برای عروسی بزوس میدانستند که ارزش توجه نداشت. همین حرف درباره جام جهانی باشگاهها نیز گفته شد.
با این حال، نمایش ادامه یافت. حتی با تهدید پخش تمساحهای بادی در مرداب برای جلوگیری از رسیدن مهمانان به محل اصلی عروسی. عروس و داماد در روز بزرگشان لبخند زدند، همانطور که جانی اینفانتینو، رئیس فیفا و دونالد ترامپ در ورزشگاه متلایف در برابر هو شدن برخی از تماشاگران. این کاملاً رویکرد بیتفاوتی بود. آنها اهمیتی نمیدادند. هیچکس قرار نبود این لحظه را برایشان خراب کند — و این نگرش آنها در طول این مسیر بوده است.
لازم نیست اینفانتینو را برای برگزاری جام جهانی باشگاهها تحسین کنید اما این تورنمنت نه لغو شد و نه شکست خورد.
وقتی فیفا برای اولین بار در سال ۲۰۰۰ تلاش کرد تا چیزی مشابه را در برزیل برگزار کند و تورنمنتی ۸ تیمی راهاندازی کرد که منچستر یونایتد بهطور غیرقابلقبولی جام حذفی را برای شرکت در آن رها کرد، تکرار آن هرگز رخ نداد زیرا شریک بازاریابی فیفا، ISL، ورشکست شد. آنها به جای آن به برگزاری جام بینقارهای بازگشتند. سازماندهی چنین مسابقاتی آسان نیست.
وقتی شورای فیفا در سال ۲۰۱۹ برای یک جام جهانی باشگاهی بازطراحیشده با ۲۴ تیم رأی داد (۲۱ نفر موافق، ۹ نفر مخالف)، کووید-۱۹ مانع برگزاری نسخه آزمایشی در سال ۲۰۲۱ شد. سپس در پایان جام جهانی قطر در سال ۲۰۲۲ اعلام شد که جام جهانی باشگاهها به هر حال در سال ۲۰۲۵ برگزار خواهد شد و این تورنمنت حتی بزرگتر خواهد بود؛ با مجموع ۳۲ تیم.
به نظر میرسید، بار دیگر، که اینفانتینو سنگ بزرگی برداشته است.
سال گذشته در همین زمان، کارلو آنچلوتی، سرمربی رئال مادرید، در گفتوگو با نشریه ایل جورناله اظهار داشت: «فیفا میتواند این موضوع را فراموش کند. بازیکنان و باشگاهها در آن تورنمنت شرکت نخواهند کرد. یک بازی رئال مادرید به تنهایی ۲۰ میلیون یورو (۱۷.۴ میلیون پوند؛ ۲۳.۳ میلیون دلار) ارزش دارد، و فیفا میخواهد همین مقدار را برای کل جام به ما بدهد. به هیچ وجه.»
چند ساعت بعد، رئال مادرید بیانیهای در رد این اظهارات منتشر کرد و اعلام داشت که «در هیچ مقطعی… مشارکت این باشگاه مورد تردید نبوده است.»
خبرنگار موردنظر، که از زمان حضور آنچلوتی در میلان با او آشنا بود، بر صحت مصاحبه خود پافشاری کرد و اصرار داشت که سخنانش دقیقاً گزارش شدهاند.
تقریباً در همان زمان، اتحادیه بازیکنان اروپا، فیفپرو، اعلام کرد که علیه فیفا ادعای قانونی مطرح کرده است و «قانونی بودن تصمیم فیفا برای تعیین یکجانبه تقویم مسابقات بینالمللی و بهویژه تصمیم برای ایجاد و برنامهریزی جام جهانی باشگاهها» را به چالش کشیده است.
علاوه بر این، مشکلاتی در زمینه تأیید مکانهای برگزاری و یافتن شریک پخش جهانی وجود داشت که تنها در زمستان، زمانی که شرکت سرمایهگذاری ورزشی SURJ، وابسته به میزبان جام جهانی ۲۰۳۴، عربستان سعودی، با پرداخت یک میلیارد دلار، ۱۰ درصد از سهام پلتفرم DAZN را خریداری کرد، حل شد. این مبلغ اتفاقاً برابر با جایزهای بود که برای جلب کامل حمایت باشگاههای بزرگ در نظر گرفته شده بود.
با وجود تردیدها، جام جهانی باشگاهها برگزار شد و اگرچه همچنان به عنوان پروژهای خودنمایانه تلقی میشود — نوعی جام اینفانتینو یا کوپا جانی — بار دیگر به تعویق نیفتاد و لغو نشد. خوب یا بد، این تورنمنت برگزار شد و اینفانتینو از آن با جسارت و شاید قدرت بیشتری بیرون آمد.
این پسر یک راهآهنچی از بریگ سوئیس، بیش از بسیاری از رهبران سیاسی برجسته جهان توجه دونالد ترامپ را به خود جلب کرده و به نظر میرسد جام جهانی باشگاهها برای جلب رضایت او طراحی شده است.
نمادگرایی این جام جهانی باشگاهها — طلایی و پرزرقوبرق — به سبک ترامپ است. زبانی که او به کار برده، و ادعای اینکه ۳۲ تیم حاضر در این تورنمنت بهترینهای جهان هستند در حالی که همه میدانند اینگونه نیست، به سبک ترامپ است. کپی تندیس جام و مدالی که به ترامپ اهدا کرد، به شکلی خجالتآور چاپلوسانه بود اما در دیپلماسی چندان تفاوتی با کاری که نخستوزیر بریتانیا، کایر استارمر، با ارائه نامهای از پادشاه برای دعوت از ترامپ به دومین سفر رسمیاش در سال جاری انجام داد، نداشت.
هیچیک از اینها تضمین نمیکرد که ترامپ در فینال حضور یابد. رئیسجمهور ایالات متحده مرد پرمشغلهای است. تنها در طول جام جهانی باشگاهها، او گارد ملی را به لسآنجلس اعزام کرده، در روز تولدش رژه نظامی برگزار کرده — رویدادی که با بازی افتتاحیه بین اینتر میامی و الاهلی تداخل داشت — با ایلان ماسک به شدت اختلاف پیدا کرده و لایحه بزرگ و زیبایش را تصویب کرده است.
به عبارت دیگر، یافتن وقت برای مهمانی که اینفانتینو ترتیب داده بود، به هیچ وجه قطعی نبود. با این حال، ترامپ نه تنها حضور یافت، بلکه به گونهای از این رویداد حمایت کرد و در آن مشارکت داشت که نه تنها دیگر رویدادهای ورزشی روز، مانند فینال مردان ویمبلدون، بلکه تقریباً تمام اخبار دیگر را تحتالشعاع قرار داد. هر کسی که از جام جهانی باشگاهها بیخبر بود یا عمداً از آن اجتناب کرده بود، دیگر نمیتوانست آن را نادیده بگیرد.
برای کسانی که به سرعت این رقابت را کماهمیت میدانند، نباید پتانسیل آن را به عنوان لحظهای تعیینکننده در تاریخ فوتبال دستکم گرفت.
روز قبل از فینال، در برج ترامپ در نیویورک، اینفانتینو، در یکی از معدود حضورهای رسانهای خود، سخنرانی کرد و در آن ادعاهایی مطرح نمود که به نظر او نشاندهنده اشتباه بودن منتقدانش بود: ۲.۵ میلیون تماشاگر، میانگین حضور ۴۰,۰۰۰ نفر در هر بازی، درآمد ۲.۱ میلیارد دلاری — که به این معناست که هر بازی ۳۳ میلیون دلار ارزش داشت.
پشت سر اینفانتینو، بهترین مردانش، مجموعهای از اسطورهها و برندگان توپ طلا، حضور داشتند؛ مردان فوتبالی که برای اعتبار بخشیدن به او آنجا بودند. پیشتر در این تورنمنت، فلورنتینو پرز، رئیس رئال مادرید، نیز از او حمایت کرده و به DAZN گفته بود: «بالاخره به چیزی دست یافتیم که مدتها برایش مبارزه کردهایم.»
یک رقابت جدید. یک محرک درآمدی جدید. نزدیکترین چیز به سوپرلیگ — فقط زیر چتر فیفا، نه محدود به اروپا، بلکه رقابتی که تیمی مانند الهلال را که در آن روز مقابل رئال مادرید پرز قرار داشت، شامل میشود.
چلسی، که هوادارانش بهطور بهیادماندنی علیه سوپرلیگ اعتراض کردند، بهنوعی چرخهای کامل را طی کرد و فتح یک سوپرلیگ در لباس جام جهانی باشگاهها را جشن گرفت؛ این یک کت فیفا و کفشهای سفید است. تماشای این صحنه برای الکساندر چفرین، رئیس یوفا، که بهطرز آشکاری غایب بود و عادت دارد جام جهانی باشگاهها را «بهاصطلاح جام جهانی باشگاهها» بنامد، احتمالاً ناخوشایند بوده است. به نظر میرسد او از اینفانتینو عقب افتاده است.
اگر این تورنمنت بهجای هر چهار سال یکبار، هر دو سال یکبار برگزار شود، یوفا با مشکلی مواجه خواهد شد، زیرا جام جهانی باشگاهها سردرگمی مفیدی در میان نسل جدید هواداران فوتبال ایجاد خواهد کرد که با هر دوره جدید شروع به پرسیدن این سؤال میکنند: کدام رقابت معتبرتر است؟
قهرمانی تیمی از بازاری که شاید بدبینترین بازار باشد، یعنی انگلیس، احتمالاً به نفع این تورنمنت است، زیرا جام جهانی باشگاهها و معنای واقعی قهرمانی در آن، حالا برای سالها بخشی از گفتوگوها در لیگ برتر خواهد بود.
وقتی جف بزوس با قایق موتوری در ونیز گشت میزد، به اطراف خود نگاه کرد و گفت: «این شهری غیرممکن است. نمیتواند وجود داشته باشد، و با این حال اینجاست.»
همین را میتوان درباره جام جهانی باشگاهها گفت. در نهایت، هیچچیز نتوانست جلوی آن را بگیرد. ایستادن کنار کانال و مشت تکان دادن به سوی آن کافی نیست. دیگر دیر شده است.
واپورتو به راه خود ادامه داده است.
منبع: نیویورکتایمز
۲۵۸ ۲۵۸
گردآوری شده از:خبرآنلاین